انتخابات در ایران برای نظام جمهوری اسلامی رویدادی مهم است؛ رویدادی که نگرش ملت ایران به اوضاع کشوری ۸۵ میلیونی را به حاکمان حکومت مطلقه مذهبی نشان میدهد و به جهانیان نیز وضعیت سیاسی و خطمشی آینده نظام را در قبال آنها.
با این برداشت است که میتوانیم اهمیت مهندسی شدن انتخابات در نظام جمهوری اسلامی را درک کنیم.
مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی پس از یک هفته کنش و واکنش میان دو نامزد بهاصلاح اصولگرا و میانهرو، درنهایت به نفع مسعود پزشکیان رقم خورد.
پس از درگذشت ابراهیم رئیسی در سانحه هوایی، و در ۵۰ روز فرصت برای برگزاری انتخابات، شش نامزدی در رقابت با یکدیگر برگزیده شدند که کمابیش کارنامهای شبیه به یکدیگر داشتند، اما با یک تفاوت و آن تقویت بنیه یکی از آنان، یعنی مسعود پزشکیان، با همراه کردن محمدجواد ظریف در کنار وی بود.
محمدجواد ظریف نامزد انتخابات ریاست جمهوری نبود، اما وجود و حضور وی یادآور آسودهترین روزهای نظام جمهوری اسلامی در برابر تهدیدات خارجی بود. دیپلماتی که با جان کری، وزیرخارجه ایالات متحده آمریکا، در ژنو قدم میزد، انگلیسی را سلیستر از مقامات آمریکایی صحبت میکرد و توانست چالشبرانگیزترین پرونده سیاسی ایران، یعنی پرونده هستهای، را سر و سامان دهد.
جنجالیترین چهره سیاسی جمهوری اسلامی در دهه ۹۰ خورشیدی کسی نبود جز محمدجواد ظریف که پس از امضای برجام توانست در میان کارگزاران نظام، یک سروگردن بالاتر از حسن روحانی رییسجمهوری وقت بایستد.
ستاره اقبال اصلاحطلبان، با سرکوب خونین معترضان در سال ۱۳۹۶ و پس از آن ساقط کردن هواپیمای اوکراینی در ۱۸ دی ۱۳۹۸، که ۱۷۶ سرنشین آن کشته شدند، افول کرد. دولت روحانی ابتدا گفت که سرنگونی هواپیما بهدلیل نقص فنی بوده است. بعدتر که نوار صورتی مصاحبه محرمانه جواد ظریف با سعید لیلاز منتشر شد، آنچه ظریف بنا داشت انجام بدهد آشکار شد. او در آن فایل صوتی به حضورش در جلسه شورای امنیت ملی دو روز پس از سرنگونی هواپیما اشاره کرد و گفت که به دیگر اعضا گفتم که اگر هواپیما را با موشک زدهاید «بگویید تا علاجش کنم».
بنزین که گران شد و کشور یکپارچه اعتراض و انتقاد شد، حسن روحانی گفت که تا صبح جمعه از گران شدن بنزین مطلع نبوده : «من هم مثل شما صبح روز جمعه دیدم قیمت بنزین تغییر کرده ...»(۶ آذر ۱۳۹۸).
برجام، یا همان «برنامه جامع اقدام مشترک»، گشایش چندانی آنگونه که به مردم وعده داده شده بود ایجاد نکرد، جز آنکه نظام جمهوری اسلامی را از زیر بار قطعنامههای تهدیدکننده خارج کرد.
ظریف برای نجات نظام و ایجاد کانال رسمی دپیلماتیک با غرب، که پس از سرکار آمدن نظام جمهوری اسلامی قطع شده بود، زحمت بسیار کشید و این جز با رضایت رهبر جمهوری اسلامی میسر نمیشد.
در ایالات متحده آمریکا ورق برگشت و دونالد ترامپ بر سر کار آمد و آنچه ظریف و گروه وی بافته بودند رشته شد.
توافقی که میان گروه دموکرات باراک اوباما و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده بود پس از سه بار تمدید توسط ترامپ و تکرار درخواست گفتوگوی مستقیم و بیواسطه با جمهوری اسلامی از هم پاشید. اما گفتوگوی مستقیم در برابر دوربینهای خبری و دست دادن با رییسجمهوری آمریکا میتوانست به معنای پایان تئوری تشکیل جمهوری اسلامی باشد و رهبر جمهوری اسلامی هرگز به آن رضایت نمی دهد.
نگاه مطلوب نظام برای مدیریت رابطه با آمریکا همچنان رابطه غیرمستقیم است، رابطهای مانند گفتوگوی وزرای خارجه دو کشور و یا ملاقاتهایی باواسطه نظیر آنچه در دوره رئیسی در عمان در جریان بود.
اما مسعود پزشکیان نه کاریزمای کافی و نه سابقه جنجالی و مردمپسند داشت و نه کسی وی را میشناخت که براساس سابقهاش به وی رای دهد. مهندسی زیرکانه آیتالله خامنهای، محمدجواد ظریف را همراه مسعود پزشکیان کرد تا از تتمه اقبال ظریف برای تشویق مردم به شرکت در انتخابات استفاده کند.
مسعود پزشکیان که در سال ۱۳۸۲ در دولت دوم خاتمی وزیر بهداشت بود، پس از آنکه زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی و شهروند کانادا، در اوین کشته شد، در مصاحبهای مرگ وی بر اثر ضرب و جرح را تکذیب کرد و در مقام یک پزشک اعلام کرد که تصاویر کالبدشکافی و پیکر زهرا کاظمی را دیده است و آثار جراحات مرگبار بر وی وجود نذاشته است. وی در آن هنگام پشت نظام ایستاد و کشته شدن زهرا کاظمی را کتمان کرد.
اما در سال ۱۴۰۱ همین فرد در گفتوگویی تلویزیونی مرگ زهرا کاظمی بر اثر ضرب و جرح را تایید کرد.
صلاحیت مسعود پزشکیان برای شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ رد شد. چگونه و کدام تغییر در او و سابقهاش سبب شد تا در سال ۱۴۰۳ شورای نگهبان صلاحیت وی را تایید کند؟
مهندسی که از آن نام میبریم تمامی جوانب را با دقت سنجیده بود و میدانست که آوردن چهرهای شبیه به ابراهیم رئیسی، با نگاه به آنچه در آمریکا و غرب میگذرد، منافع نظام را در شرایط کنونی تامین نخواهد کرد.
آنچه در کارزارهای انتخاباتی و سخنرانیهای پرشور در پنجاه روز گذشته میدیدیم، محمدجواد ظریف بود که چهره اصلی این گروه بود.
مردم ایران ظریف را میدیدند و جهان خارج نیز محمدجواد ظریف را میدید. از این منظر، مسعود پزشکیان، میانهرویی که در کارنامه خود هیچ پرونده اصلاحطلبی یا اتخاد تصمیمی به نفع مردم ایران نداشت، تبدیل به اصلاحطلبی شد که آیتالله خامنهای وی را در کنار ظریف تقویت کرد تا در انتخابات برگزیده شود.
جز دلایل داخلی که بخشی از آن تشویق رایدهندگان و بالا بردن مشارکت برای کسب اعتبار و مشروعیت بود، بخش بزرگتری از دلایل برجسته کردن ظریف نیاز به وی در آیندهای نزدیک و پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است.
همانگونه که ملت آمریکا و غرب آمدن ترامپ بر اریکه ریاست جمهوری آمریکا را قریبالوقوع میبینند، بدیهی است که کارگزاران جمهوری اسلامی نیز این احتمال را دستکم نگرفته باشند.
حضور ظریف در کارزار مرد ناشناسی به نام مسعود پزشکیان، ظریف را بار دیگر به صحنه سیاسی ایران آورد و برای وی و میدان دیپلماسی که وی از آن سخن گفته بود فرصت و زمینه ایجاد کرد. (گفتوگویی سه ساعته با سعید لیلاز که در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ کاملا هدفمند منتشر و پخش شد. ظریف در این گفتوگو درمورد سیاست خارجی ایران سخن میگوید و ازجمله مهمترین گفتههایش مهمتر قلمداد شدن سیاست میدان در قیاس با سیاستهای دیپلماتیک در ایران است.)
با پیچیدهتر شدن پرونده هستهای ایران و زمزمههایی که درباره نزدیک شدن جمهوری اسلامی به ساخت بمب هستهای وجود دارد، طبیعی است که رویکرد ترامپ با این پرونده و حضور نیروهای نیابتی نظام در منطقه، با نگرش دموکراتها و بایدن متفاوت باشد.
آیتالله خامنهای ظریف را فراخواند تا در ماههای آینده و چنانچه دونالد ترامپ سکاندار کاخ سفید شود، فردی را داشته باشند که بتواند با جمهوریخواهان مذاکره کند.
و از اینرو، محمدجواد ظریف مهمترین چهره در دولت مسعود پزشکیان خواهد بود.
چالشهایی که رهبر سالخورده ایران با آنها مواجه است، و بایستی پیش از تعیین و تکلیف جانشین خود با آنها روبهرو شود، تهدیداتی است که از جانب آمریکا و غرب علیه برنامه راهبردی و کلیدی نظام، یعنی برنامه هستهای، وجود دارد.
با تمام ترفندهای بهکاربردهشده، همچنان مشارکت در پایینترین سطح در تمامی دورههای انتخابات ریاست جمهوری بود.
مسعود پزشکیان با ۱۶ میلیون رای، که از میزان رای ابراهیم رئیسی نیز کمتر بود، به ریاست جمهوری رسید. رایی که بخشی از آن از سعید جلیلی هراسی و بخشی از تتمه اقبال محمدجواد ظریف و هواداران اصلاحطلبشان به دست آمد.
این رای نشان داد که اکثریت ملت ایران در انتخابات مشارکت نداشتند و به شیوه معکوس نارضایتی و عدم تعلق خاطر به این نظام را نشان دادند.
در روزها و ماههای آینده، محمدجواد ظریف را سپر ترامپ و پیگیری پرونده هستهای ایران و تحریمها میکنند، اما فردی را وارد پاستور کردهاند که با وجود بیاعتمادی مردم و وعده حل گرفتاریهای اقتصادی با اعتراضات قریبالوقوعی روبهرو است که مانند جرقههایی شعلهور زیر خاکستر انقلاب مهسا گداخته و فروزان ماندهاند.
درنهایت و در جمعبندی میتوان گفت که روز جمعه ۱۵ تیرماه، نظام جمهوری اسلامی محمدجواد ظریف را انتخاب و مسعود پزشکیان را به ریاست جمهوری پذیرفت.