ماجری از تشکیل کمیسیون پزشکی قانونی در ۱۱ تیرماه آغاز شد. آن کمیسیون پیرامون رسیدگی به وضعیت بیماری من و زندانی بودنم تشکیل میشد. مسئولین قضایی هم بمنظور شرکت درآن کمیسیون و پاسخ به پرسشهای احتمالی اعضاء آن و تهیه مدارک پزشکی یک هفته به بنده از زندان اوین مرخصی داده بودند.
روز جمعه باتفاق دوتن از دوستان به حسینیه ارشاد میرفتیم برای رای دادن. نزدیک به حسینیه اتوموبیلی دفعتا کنارمان نگهداشت و آقای حمیدنوری با عجله از آن پیاده شدند و گفتند آقای زیباکلام من میخواهم با شما عکس بگیرم و راننده اتومبیل هم بیرون آمد و شروع به گرفتن عکس نمود. بااینکه اکراه داشتم اما با توجه به جایگاه ایشان و وضعیت خودم، جسارت اینکه به ایشان نه بگویم را نداشتم. معمولا هم خیلیها در خیابان و معابر عمومی تقاضای عکس گرفتن با من را مینمایند.
هنگام رای دادن هم درمحاصره خبرنگاران همان جمله همیشگیام را گفتم که "بجز صندوق رای وزارت کشور، هیچ گزینه دیگری برای تغییر نداریم. " هنوز به منزل نرسیده بودم که در صدر اخبار ایران اینترنشنال قرار گرفتم. عکس با حمید نوری باعث شد که دق و دلی رای دادن راهم سرم خالی کنند.
من معتقدم که خیلی تفاوتی میان ایران اینترنشنال و صدا و سیمای ج.ا وجود ندارد. هردو بجای روایت واقعیتها، باورهای سیاسی خودشان را بعنوان خبرپخش میکنند. هردو بجای دعوت از کارشناسان بیطرف،ازطرفداران خودشان نظرمیگیرند. مخاطب هردو،هیچگاه خبری از آنان نمیشنود که مغایر با باورهای مدیران آنان باشد.
ایکاش هر دو آنان یکمقداراز BBC ,CNN و الجزیره میتوانستند تعهد خبررسانی بیطرف را یاد بگیرند. ایکاش هر دو آنان مثل نقل ونبات به افرادی که مثل آنان نمیاندیشند توهین نمیکردند؛ مخالفینشان را آنقدر راحت، مزدور، وابسته، نفوذی، وسط باز و... نمیخواندند. احترام به کسانیکه مثل آنان نمی اندیشند پیشکششان، ایکاش یاد میگرفتند به آنان برچسب نزنند. اگر کروات و پاپیون آقایان و آرایش شیک بانوان ایران اینترنشنال در لندن را قدری کنار میزدیم، چهره واقعی آنان با همکاران صدا و سیمایشان درتهران خیلی تفاوتی پیدانمیکرد. میتوان در قلب لندن بود و برنامه هایی تهیه کرد که از نظر تولید محتوی با برنامه هایی که در قلب صدا و سیما درجام جم تهران تولید میشوند خیلی تفاوتی نداشته باشند.
واکنش احمد زیدآبادی به عکس یادگاری صادق زیباکلام با حمید نوری
هر کس در ایران زندگی کند یا زندگی کرده باشد، از این موضوع آگاه است که عکس گرفتن با افراد مشهور یک عمل عادی و متداول در بین ایرانیهاست. من که تازه چندان شهرتی هم ندارم، روزانه در مسیر خانه به محل کار با شهروندان بسیاری روبرو میشوم که از دیدنم اظهار خوشحالی و بلافاصله درخواست گرفتن عکس سلفی میکنند!
در برابر تقاضای آنان میتوان اصطلاحاً طاقچهبالا گذاشت و گفت؛ من با کسی عکس نمیگیرم و دل افراد را شکست و یا از راه فروتنی در آمد و گفت؛ "عکس گرفتن که خرجی ندارد"! این جمله آخر همان کلامی است که من معمولاً در برابر درخواست برای عکس گرفتن تکرار میکنم.
افرادی که تقاضای سلفی گرفتن میکنند، در بیش از ۹۰ درصد موارد ناشناس هستند. قاعدتاً نمیتوان ابتدا یک دستگاه گزینش را مأمور کرد تا ابتدا، زندگی شخصی و عمومی یک متقاضی سلفی گرفتن را شخم بزند و اگر نقطه ضعفی در کارنامه او یافت نشد، جواز عکس انداختن را صادر کند!از طرفی کسانی هم که آشنایند، از یک طیف سیاسی و عقیدتی نیستند. از برانداز و اصلاحطلب و اصولگرا و حزباللهی گرفته تا هر آدمی با هر نوع اعتقاد و مسلک و مذهبی را شامل میشوند. تا به حال من خودم چند بار با برخی از زندانبانانم در خیابان روبرو شدهام و تقاضای آنان برای عکس گرفتن را رد نکردهام، چرا که این کار را خلاف مروت و فروتنی میدانم.
از این رو، عکس گرفتن دکتر صادق زیباکلام با حمید نوری که به صورت تصادفی در خیابان به هم برخورد کردهاند، عملی معمول و متداول و پیش پا افتاده در ایران است و مطلقاً هیچ معنای سیاسی و غیرسیاسی ندارد. حال شبکههایی در آن سوی آب همین عکس را مبنای بیحیثتسازی از دکتر #زیباکلام قرار دادهاند تا مثلاً انتقام حضورش در انتخابات را از او بگیرند!
این رفتار کاملاً ضداخلاقی و از هر حیثت محکوم و مذموم است. در حقیقت امکانات رسانهای در دست این نوع افراد حکم دادن تیغ به دست زنگی مست است، زیرا کسی که به راحتی آبرو و حیثیت یک شهروند را بریزد از ریختن خون او هم ابایی نخواهد داشت!