درخواست طلاق به‌ خاطر دادن گوشت و مرغ به مادر

 مردی وقتی فهمید همسرش به مادرش کمک می‌کند، ترجیح داد به سه سال زندگی مشترک پایان بدهد.

مرد جوان وقتی متوجه شد همسرش به مادرش گوشت و مرغ داده است،جنجال بزرگی  راه انداخت، تا جایی که این زوج جوان پس از سه سال زندگی مشترک راهی دادگاه خانواده شدند تا برای همیشه از هم جدا شوند. مرد جوان که از کمک به مادرزنش ناراضی بود با همسرش درگیر شد. همسرش نیز تصمیم به جدایی گرفت.

به گزارش جام جم،  این زن وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده قرارگرفت،درباره ماجرای زندگی‌اش گفت: آقای قاضی، شوهرم مرد خودخواه و بی‌رحمی است. او فقط به‌دلیل این‌که به مادرم کمک کردم و به او گوشت و مرغ دادم، به تمام خانواده‌ام توهین کرد. مادرم با خواهر کوچکم زندگی می‌کند. چند وقتی می‌شد که به‌علت بدهی، وضعیت مالی‌اش بد شده بود، تا جایی‌که حتی نمی‌توانست گوشت و مرغ برای خانه‌شان بخرد. من که وضعیت آنها را دیدم خیلی ناراحت شدم. دلم نمی‌آمد من درخانه‌ام غذای خوب بخورم ولی آنها غذای درست و حسابی نخورند.برای همین از یخچالم کمی گوشت و مرغ برای آنها بردم. وقتی شوهرم به خانه آمد موضوع را به اوگفتم و ازاو خواستم برای خودمان دوباره گوشت و مرغ بخرد ولی شوهرم درکمال تعجب واکنشی نشان داد که شوکه شدم. او گفت هیچ خریدی برای این خانه نمی‌کند ومن باید گوشت و مرغ‌های‌مان را از مادرم پس بگیرم.این رفتارش برایم باورپذیر نبود. اومی‌گفت نباید بدون اجازه او دست به وسایل خانه می‌زدم و از گوشت و مرغ‌های‌مان به مادرم می‌دادم. شوهرم تا پیش ازاین نیز با خانواده من مشکل داشت ولی دیگر فکرش را هم نمی‌کردم تا این حد بی‌رحم باشدوحاضر شود آنها گرسنه بمانندولی هیچ کمکی نکند.وقتی این رفتارش را دیدم، تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.شوهرم مردزندگی نیست ونمی‌خواهم درکنار این مرد زورگو و سنگدل بمانم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی مادرزنم در همه این سال‌ها مرتب درزندگی‌مان دخالت کرد. بارها باعث دعوای من وهمسرم شد وبه من گفت بی‌عرضه.حالا چون بدهی بالا آورده ووضع مالی‌اش بد شده من باید گوشت و مرغ خانه‌اش را تامین کنم؛ آن هم بدون اطلاع من.همسرم حتی حاضرنشد به من اطلاع دهد.بدون اجازه من تمام مرغ و گوشت‌های‌مان رابرای مادرش برد. اگر حرفی نمی‌زدم مادرزنم درآینده طلبکارمی‌شد واین کار به وظیفه ما تبدیل می‌شد.برای همین سعی کردم جلویش را بگیرم. نمی‌خواهم به مادرزنم که بارهازندگی مشترکم راتحت تاثیر قرارداد ومرا تحقیر کرد،کمک کنم. همسرم خودش می‌داند که رفتارمادرش در این سال‌ها با من چطور بوده است.همسرم به جای این‌که به من حق بدهد،طرف مادرش راگرفت.اتفاقا من هم دیگرنمی‌خواهم درکنار این زن زندگی کنم.اوخانواده‌اش رابه من ترجیح داد.برای همین دیگرمطمئن شدم که اوحامی من نخواهدبود.

در پایان قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند ولی وقتی اصرار آنها را دید، رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست در فرصت پیش آمده با یک مشاور خانواده مشورت کنند.
+4
رأی دهید
-21

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۳۲
    agha_ehsan - تهران، ایران

    خداییش هر دو طرف حق دارند . ولی میشد با کمک به پیرزن بهش درس خوبی داد که بفهمه تو زندگی ممکنه محتاج همون کسی بشی که بهش میگفتی بی عرضه و مسخرش می کردی
    6
    35
    جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    Queen.of.bees - نوشهر، ایران
    دروغ که کنتور نداره شماره بندازه . شوهره دید ضایع شد حالا داره از مادرزن بد میگه . دختره باید مهریه رو بزاره اجرا و یه درس حسابی به این مرد بده .
    17
    15
    جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۰:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    kurosh-h - گوتنبرگ، سوئد

    یک نمونه رایج از روابط سمی در بین خانواده های ایرانی ، مجموعه ای از دروغ ، ، فریب ، ریا ، تحقیر ، بی حرمتی ، کینه ، خصاصت ، فضولی بستگان
    0
    30
    جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۹
    Nagonsar - مونیخ ، آلمان
    Queen.of.bees - نوشهر، ایران
    خدایش فقط اخوند زن ایرانی را شناخته یه این خاطره اون مساوی با عُضو سمتجب مرد کرده .این زن احتمالا از اون دسته امل هاست که ۱۱ هزار صلوات رل مهریه کرده
    10
    0
    جمعه ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.