مهدی نصیری، فعال سیاسی در گفتوگو با بیبیسی فارسی طرح گفتوگوی «تاجزاده-شاهزاده» را مطرح کرد. پیشنهاد او برای نزدیکی دو طیف متضاد مخالفان حکومت، بازتاب گستردهای در بین فعالان سیاسی و رسانههای فارسی زبان در داخل و خارج از ایران به دنبال داشت. فعلا مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب که در زندان بسر میبرد و رضا پهلوی به این پیشنهاد واکنشی نشان ندادهاند.
تعدادی از رسانههای نزدیک به اصلاحطلبان مانند سازندگی تا رسانههای نزدیک به حکومت مانند جوان و همشهری به او تاختند و طرح او را «اتحاد نامقدس» نامیدند و بعضی از فعالان سیاسی طرح تاجزاده- شاهزاده را دستپخت نهادهای امنیتی در داخل نظام و «پوست خربزه» زیر پای آقای نصیری دانستند که «دوسر باخت» برای اوست.
منتقدان میگویند مخالفان خارج از کشور، بخصوص طرفداران رضا پهلوی این طرح را نمیپذیرند و مخالفان درون ایران نیز حاضر نیستند که با آقای پهلوی دور یک میز بنشینند و از اساس طرح «نشدنی» است. آنها اشاره داشتند کسی که در این میان سنگ روی یخ میشود مهدی نصیری است و او با اعلام این طرح «دست به خودزنی» زده است و پایانی بر عمر و فعالیت سیاسی و کنشگری او است.
مهدی نصیری میگوید «جریان اصلی مخالفان جمهوری اسلامی ایران در دو طیف پادشاهی مشروطه و جریان جمهوریخواهی خلاصه میشود و برای عبور مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی این دو جریان باید متحد شوند»مهدی نصیری چه میگوید؟ طرح گفتوگوی مخالفان جمهوری اسلامی با حضور طیفهای مخالف در داخل و خارج از کشور بارها مطرح شده است اما آنچه حساسیت بعضی ازچهرهها و فعالان سیاسی در داخل ایران را به دنبال داشته نامبردن از رضا پهلوی برای گفتوگو است.
کسانی مانند فائزه هاشمی، فعال سیاسی بارها در مصاحبهها گفته است که عملکرد جمهوری اسلامی ایران به گونهای بوده است که نظام پهلوی را «رو سفید» کرده است و مشکلی با انتخاب «شاهزاده پهلوی» از طرف مردم ندارد (اول مهرماه ۱۴۰۱ همزمان با آغاز جنبش مهسا و قبل از دستگیری).
آنچه باعث حساسیت دو چندان طرح تاجزاده- شاهزاده شده است در وهله اول شرایط سیاسی و حکومتی در ایران پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. نکته دیگر پیشنهاد یک گام عملی برای شکستن این «تابو» به گفته آقای نصیری است تا دو طیف مخالفان حکومت به هم نزدیکتر شوند و از حالت «صفر-صد» خارج شود.
مهدی نصیری در گفتوگو با بیبیسی فارسی و سپس در یوتیوب ایده خودش برای اتحاد اپوزیسیون را تشریح کرد و گفت جریان اصلی مخالفان جمهوری اسلامی ایران در دو طیف پادشاهی مشروطه و جریان جمهوریخواهی خلاصه میشود و «برای عبور مسالمتآمیز از جمهوری اسلامی این دو جریان باید متحد شوند».
او براین باور است که براساس نظرخواهیها، جریان مشروطه پادشاهی حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد در ایران طرفدار دارد و جریان جمهوری خواهی نیز که بیشتر آنها از «اصلاحطلبان بریده از نظام» هستند، ۵۰ درصد از مخالفان را تشکیل میدهند.
مهدی نصیری طیف اصلاحطلبان را شامل طیفی از میرحسین موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی، عبدالله مومنی، جبهه ملی، گروههای چپ، ملی مذهبی و... میداند و معتقد است اصلاحطلبان میتوانند برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند و شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با اتحاد پر کنند.
مدیر مسئول پیشین روزنامه کیهان براین باور است که اصلاحطلبان نباید به اسم «پهلوی» حساسیت نشان دهند و موضعگیری کنند. برای گفتوگو هیچ تابویی نباید بین آنها باشد. به باور او متقابلا جریان مشروطه خواهی نیز نباید به اصلاحطلبان وانقلابیون ۵۷ نگاه ستیزهجویی و انتقامجویی داشته باشند.
آقای نصیری با طرح اشکالات رژیم شاه و مقایسه عملکرد «فاجعهبار» جمهوری اسلامی میگوید نظام گذشته از عملکرد بهتری برخوردار بوده است و «روسفید» است و «نمره قبولی ۱۴» میگیرد.
این فعال سیاسی با اشاره به مزایای نظام مشروطه و نظام جمهوری میگوید شکاف تاجزاده و شاهزاده با اتحاد و گفتوگو حل میشود تا روند تغییر نظام بدون خشونت و انتقامجویی صورت بگیرد و در نهایت مردم تصمیم بگیرند که کدام سیستم حکومتی را میخواهند.
روزنامه جوان، روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران، مدعی شد که «آقای نصیری حرف دل اصلاحطلبان زا زده است اما آنها شهامت بیان آن را ندارند»واکنشها به طرح تاجزاده-شاهزاده چه بود؟ بررسی واکنشها به طرح تاجزاده- شاهزاده نشان میدهد که بخشی از انتقادها به عملکرد گذشته مهدی نصیری اشاره دارد، بخشی از انتقادها به عملکرد اصلاحطلبان و مصطفی تاجزاده از چهرهای شاخص اصلاحطلبان که در زندان است، برمیگردد، بخشی به نقد مواضع رضا پهلوی برمیگردد و یک جریان چهارمی نیز در این میان وجود دارد که به نظر میرسد به طرفداران نظام و به اصطلاح «افسران جنگ نرم» بر میگردد که تلاش دارند هر سه طرف ماجرا را در شبکههای اجتماعی بکوبند.
اکثر طیفهای اصلاحطلب در قبال طرح تاجزاده-شاهزاده سکوت اختیار کردهاند. در میان آنها، فقط حزب کارگزان سازندگی حملات شدیدی به مهدی نصیری داشته است. روزنامه سازندگی، ارگان رسمی این حزب روز گذشته ایده مهدی نصیری را «خیال خام»، «اتحاد نامیمون» و نتیجه آن را «خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی» خواند.
روزنامه سازندگی با اشاره به سوابق «افراطی» آقای نصیری نوشت «پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها چشم پوشید».
غلامحسین کرباسچی عضو حزب کارگزاران و مدیر مسئول روزنامه هممیهن، روز یازدهم اردیبهشت در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفت آقای نصیری «آدم متعادلی» نیست که بخواهد طرح و رویکردی بدهد و «آدمی است که میخواهد خودش را مطرح کند و حرفهای شاذ میزند».
محمدعلی ابطحی فعال سیاسی اصلاحطلب نیز او را «سوپرافراطی حزباللهی دیروز و سوپراپوزیسیون امروز» خواند و در شکبه ایکس نوشت «بد پوست خربزه ای زیر پای آقای نصیری انداختهاند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون».
حسین قدیانی، روزنامهنگار و نویسنده تندرو سابق کیهان که در سالهای اخیر علیه حکومت مطالب تندی مینویسد هم در کانال تلگرامش به واکنش اصلاحطلبان به تغییرات مهدی نصیری واکنش نشان داد.
آقای قدیانی روز پنجشنبه سیزدهم اردیبهشتماه، با اشاره به رای ندادن محمد خاتمی در انتخابات مجلس آن را نشان تغییر در مواضع «سوپر اصلاحی»، رییس جمهور پیشین دانسته و مینویسد چطور اصلاحطلبان چنین تغییری را میپذیرند اما به تغییر امثال مهدی نصیری واکنشهای تندی نشان میدهند.
ستون نویس سابق روزنامه کیهان نوشته است «جماعت قابل ترحمی هستند این دوم خردادیها؛ آنجا که حتی از بیجمهوری اسلامی هم پست ریاست جمهوری میخواهند! کل سهمشان از قدرت به یک کارت دعوت در افطاری بیت رهبری رسیده؛ این عقده بزرگ را سر کی خالی کنیم؟» (آقای قدیانی به کارت دعوت برای شرکت در مراسم سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته اشاره دارد که برای چند اصلاحطلب از جمله آقای ابطحی نیز ارسال شده بود و آقای ابطحی عکس آن را در فضای مجازی منتشر کرد که واکنش برانگیز شد).
روزنامه جوان، روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران هم در یادداشتی با عنوان «چرا اصلاحطلبان باطن خود را گردن میگیرند»، مدعی شد که نظر مهدی نصیری خواسته «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و در عمل آقای نصیری حرفی را زده که اصلاحطلبان شهامت بیان آن را نداشتهاند و حالا از این سخنان «بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستمیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد».
در کنار واکنشهای داخل ایران، رسانهها و فعالان سیاسی در خارج از کشور نیز انتقاداتی به این طرح وارد کردند. اکبر گنجی با نوشتن دو مطلب جداگانه در کانال تلگرامیاش براین باور است که این طرح «دستپخت نهادهای امنیتی و سپاه پاسداران است».
آقای گنجی معتقد است «اتحاد با "شاهزاده" هیچ معنایی جز پذیرش نظام پادشاهی ندارد و اگر هم اتحاد و ائتلافی بخواهد شکل بگیرد باید آن شعار به شعار "از تاجزاده تا رضا پهلوی" تغییر کند، نه "از تاجزاده تا شاهزاده"».
او در یادداشتی دیگر نوشته است «علی خامنهای تاکنون چند بار از رضا پهلوی و خاندان پهلوی به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی نام برده و گفته است که دشمن به دنبال دوباره به قدرت رساندن خاندان پهلوی است».
آقای گنجی میگوید هدف رهبر جمهوری اسلامی ایران این است که رضا پهلوی را به عنوان آلترناتیو نشان دهد و بقیه مخالفان جمهوری اسلامی را از میدان بیرون کند و در عین حال نشان دهد رضا پهلوی بیش از«عروسک خیمه شببازی» نیست و «هیچ چیز نیست».
این روزنامهنگار مخالف رضا پهلوی میگوید مامور اجرای هدف علی خامنهای سپاه پاسداران است و به او توصیه میکند «فریب پروژه ی امنیتی "از تاجزاده تا شاهزاده" را نخورد.»
نشست مخالفان جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه جورج تاون (بهمنماه ۱۴۰۱) نشان داد که اینگونه نشستها از الزمات لازم برای هدایت و رهبری مخالفان در ایران برخوردار نیست.گفتوگو از کجا شروع میشود؟ بخشی از اظهار نظرها درباره طرح تاجزاده- شاهزاده، فارغ از نگاه حزبی و حکومتی عنوان شده است. عدهای تلاش کردند که با توجه به تجربههای گذشته از جمله برنامه «گفتوگو برای نجات ایران» (اردیبهشتماه ۱۴۰۲) و «نشست دانشگاه جورج تاون» (بهمنماه ۱۴۰۱) به تجزیه و تحلیل این ایده بپردازند.
بذری که مخالفان جمهوری اسلامی ایران در نشست دانشگاه جورج تاون کاشتند حتی به جوانهزدن هم نرسید و خزان شد. با توجه به اینکه اعضای آن نشست در خارج از کشور بودند و ملاحظات و محدودیتهای امنیتی در داخل ایران را نداشتند این انتظار بود که به یک تفاهم حداقلی برسند اما چنین نشد و به شکست انجامید.
از دلایل شکست این نشست، به کارنامه اعضای آن اشاره میشود که اکثرشان «بدون پشتوانه فکری و عملی و سیاستورزی» وارد عرصه و میدانی شدند که با شعار و سخنرانی فاصله معناداری دارد.
یک فعال سیاسی که نخواست نامش مطرح شود،درباره طرح اقای نصیری میگوید «با توجه به اینکه مصطفی تاجزاده در زندان است انجام چنین گفتوگویی ممکن نیست و در بهترین حالت ممکن است دو نامه رد و بدل شود که آن هم نتیجه بخش نیست. از این رو طرحهایی که کارشناسی و عملی نباشد میتواند به سرخوردگی بیشتر مردم منجر شود. چنانکه نتیجه شکست نشست جورج تاون در نهایت سرخوردگی مردم بود و حکومت و نیروهای امنیتی از آن بسیار بهره بردند».
او معتقد است «مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران دیر یا زود مجبور خواهند شد که دور یک میز بنشینند و با هم گفتوگو کنند اما اتحاد آنها الزامات و پیشنیازهایی دارد که در یک فرایند زمانی صورت میگیرد و با نصیحت کردن و خواهش کردن عملی نمیشود».
این فعال سیاسی میگوید «داشتن رسانههای جمعی، همراهی نخبگان سیاسی، برگزاری کارزارهای سیاسی، چانهزنی با جامعه بینالمللی،برنامهریزی و داشتن پشتوانه قوی فکری از جمله الزمات فعالیتهای سیاسی و برگزاری نشستهای سیاسی برای حصول به یک توافق است.»