ببینید: گفتگو با فروغ پوریزدانپناه، شهروند ایرانی-کانادایی مقیم شهر لنگلی استان بریتیش کلمبیافروغ پوریزدانپناه مقیم شهر لنگلی در استان بریتیش کلمبیا است. او را اول صبح و وقتی میخواست دختر و پسرش را به مدرسه برساند دیدم؛ تا ما سهپایه، دوربین و نور را تنظیم کنیم رفت و برگشت. در این فاصله پدرش خرمای بروات (در حومه بم) که به تازگی با خود از کرمان سوغات آورده بود تعارفمان کرد.
دختر خردسال فروغ با اختلالی که تحت عنوان «تاخیر کلی رشدی» (Global Development Delay - GDD) از آن یاد میشود روبروست و برای همین فروغ و همسرش مدتهاست که با مشورت پزشک کودکان به دنبال یافتن علت اصلی این اختلال و راههای مواجهه با آن هستند. او میگوید پس از جست و جوی فراوان موفق شده بود با یک کلینیک تحقیقاتی در دانشگاهی در تگزاس آمریکا تماس بگیرد که به طور ویژه روی این اختلال پژوهش میکند و بعد از حدود یک سال و نیم انتظار برای بردن دخترش به این مرکز تخصصی، بلیت هواپیما گرفته بود.
«پرواز ما ساعت ۶ صبح بود. از چهار صبح رفتیم فرودگاه (ونکوور)... کارت پرواز بچهها را صادر کردند اما اسم من که بالا آمد هر سه ما را از صف بیرون کشیدند... پرواز برای ما کنسل شده بود... گفتند باید با سفارت آمریکا تماس بگیریم چرا که آنها ما را از پرواز منع کردهاند».
این ماجرا سپتامبر ۲۰۲۲ (کمتر از دو سال پیش) اتفاق افتاد اما نخستین بار نبود که فروغ و فرزندانش در ورود به خاک آمریکا دچار مشکل میشدند.
آنها یک بار دیگر، یعنی چند ماه پیش از این پرواز هم وقتی به اتفاق همسر فروغ، و خواهر و شوهر خواهر او برای یک سفر زمینی تفریحی به مرز آمریکا رفته بودند در مرز متوقف شدند.
«آن روز بعد از ۴ ساعت بازجویی در مرز، افسر آمریکایی به همراه همسرم پیش ما بازگشت و گفت متاسفانه آنها راهی برای بررسی درستی و صحت اظهارات ما ندارند و به همین علت به همسرم اجازه ورود به خاک آمریکا داده نخواهد شد اما من و بچهها، خواهرم و همسر او میتوانیم به سفر خود ادامه دهیم».
فروغ میگوید آن روز همه خانواده از سفر زمینی و تفریحی به آمریکا منصرف شدند و به خانه بازگشتند اما او پیش از بازگشت به افسر مرزبانی گفته بود که برای دخترش از کلینیکی تحقیقاتی در تگزاس وقت گرفته است.
«افسر آمریکایی به طور شفاهی به ما اطمینان داد که مشکلی برای من و بچهها وجود ندارد و حتی همان روز گفت که همه خانواده منهای همسر من میتوانند همین الان هم وارد خاک آمریکا شوند و حتی پیشنهاد داد که برای همسرم تاکسی بگیرند تا او به خانه بازگردد و ما به سفرمان ادامه دهیم». به نظر میرسد طی چند ماه گذشته اعضای خانواده مردان ایرانی-کانادایی که در سپاه پاسداران خدمت سربازی کردهاند دیگر به طور انفرادی و مجزا مشکلی برای ورود به خاک آمریکا ندارند.
فروغ چند ماه پیش توانست یک بار به تنهایی از مرز زمینی وارد ایالت واشنگتن آمریکا - در جنوب استان بریتیش کلمبیا - شود و اکنون هم برای بردن دخترش به یک کلینیک تخصصی دیگر در بیمارستان کودکان شهر بوستون، وقت گرفته و امیدوار است این بار بدون دردسر و «تراژدی» او و دو فرزندش سوار هواپیما شوند.
«بدترین قسمت این بود که آن روز وقتی من و بچهها رو از صف بیرون کشیدند، پسر ۱۰ ساله من بهت زده شده بود و نمیتوانست درک کند که چه چیزی در حال اتفاق افتادن است. پسرم هنوز می پرسد که چه فرقی میان او و هم کلاسیاش هست. او مدام از کلمه تبعیض استفاده میکند».
آن صبح وقتی میخواستیم از لحظه رفتن فروغ، دختر و پسرش به مدرسه فیلمبرداری کنیم، دیدم پسر فروغ معذب است و گویی با وجود موافقت و اصرار مادرش، تمایل ندارد مقابل دوربین - حتی بدون این که صورتش دیده شود - سوار ماشین شود. از او خواستم به پشت دوربین و کنار ما بیاید. با لبخند استقبال کرد، بعد آرام رفت و سوار شد و هر سه با آن خودروی سفید در خم کوچه بارانی محو شدند.
اسکن گزارش نشریه سی بی سی کانادا
روایت ایرانی-کاناداییهایی که در مرز آمریکا متوقف شدهاند در رسانههای هر دو کشور بازتاب داشته است'مامور مرزبانی آمریکا گفت شخصا از خدمات شما متشکرم اما اجازه ورود ندارید' شهرام شاهپوری رتبه ۲۸ کنکور تجربی در سال ۱۳۶۷ بود. او پزشک است و با همسرش که دندانپزشک است و پسرش در سال ۲۰۱۲ به کانادا مهاجرت کرد و اکنون مقیم شهر کوکیتلام در حومه شمال شرقی ونکوور است.
او از همان دوران تحصیل در دانشکده پزشکی به علوم انفورماتیک در حیطه بهداشت و درمان علاقمند شد به طوری که تدریس کامپیوتر در دوران خدمت سربازی به اصلیترین منبع درآمد شهرام بدل شد.
شهرام در کانادا به عنوان طراح سیستمهای اطلاعاتی حوزه بهداشت و درمان کار میکند و در این زمینه با شرکتهای آمریکایی چون آمازون و نهادهای دولتی و ایالتی آمریکا هم مرتبط است.
با این همه وقتی در سال ۲۰۲۲ به همراه پسر و همسرش قصد یک سفر تفریحی به سیاتل و دیدار با اقوام را داشت در مرز زمینی بریتیش کلمبیا با ایالت واشنگتن متوقف و پس از حدود ۴ ساعت بازجویی از ورود به خاک آمریکا منع شد.
«چهار ساعت خیلی تلخی بود... افسر مرزبانی وقتی از کارهای من در دوران کرونا مطلع شد گفت که شخصا بابت خدماتم تشکر میکند اما اگر اداره مبارزه با تروریسم که متولی بررسی اطلاعات من است بگوید که اجازه ورود ندارم، او بر خلاف میل باطنی و شخصیاش، اجازه نخواهد داشت من را از مرز عبور دهد».
شهرام پس از این واقعه که میگوید تاثیر بسیار منفی بر پسر نوجوانش داشته، تحقیقات فراوانی درباره مقررات جدیدی که مرزبانی امریکا با استناد به آن مانع از ورود مردان ایرانی-کانادایی میشود کرد.
نتیجه پیگیریهای او و دیگران در وبسایتی جمعآوری و در دسترس عموم قرار داده شده است. بخشی از این مدارک را شهرام در حاشیه گفتگو نشانم داد از جمله کارتهای پرواز که روی آن چهار حرف انگلیسی S کنار هم درج شده بود.
شهرام و افراد دیگری چون محمود عظیمایی، تهیهکننده پادکست «رادیو دستنوشتهها» که مقیم کاناداست و او هم همچون شهرام و سایرین از ورود به خاک آمریکا منع شده، میگویند «SSSS» روی کارت پرواز آنها، مخفف «Secondary Security Screening Selection (SSSS)» است به این معنی که مسافر برای بررسیهای امنیتی ثانویه انتخاب شده و ماموران موظفاند شرایط او را فراتر از روال معمول و به طور ویژه بررسی کنند.
ببینید: گفتگو با شهرام شاهپوری، پزشک و طراح سیستمهای اطلاعات پزشکی مقیم شهر کوکیتلام استان بریتیش کلمبیا کاناداشهرام شاهپوری و چند صد نفر از ایرانی-کاناداییهایی که در چهار سال گذشته از ورود به خاک امریکا منع و متعاقب آن برای پرواز به کشورهای دیگر چون مکزیک و کشورهای اروپایی هم با مشکل روبرو شدهاند با تشکیل گروهی از نمایندگان شهر و استان خود در پارلمان کانادا خواستهاند که به این موضوع رسیدگی کنند و جدا از «ممنوع الورود» شدن به خاک آمریکا مشکلاتی که برای تردد بینالمللی آنها با پاسپورت کانادایی به وجود آمده را بررسی و رفع کنند.
شهرام که با استفاده از قانون دسترسی به جریان آزاد اطلاعات توانسته چندین مدرک و سند مرتبط با وزارت امنیت داخلی و مرزبانی آمریکا را به دست آورد، میگوید تاکنون تلاش آنها به جایی نرسیده و در اکثر موارد مقامات کانادایی موضوع را به «مسایل داخلی آمریکا و حق این کشور برای اجرای مقررات مرزبانی خود» ارجاع میدهند.
مطابق قوانین آمریکا، افسران مرزبانی این کشور در تشخیص و تصمیمگیری برای اجازه عبور افراد از مرزهای ایالت متحده، تا حدود بسیار زیادی اختیار تام دارند و تا حدود زیادی از پاسخگویی در این رابطه در دعاوی حقوقی هم معافاند.
در مدارکی که شهرام شاهپوری و سایرین در این زمینه جمعآوری کردهاند چند نامه وزارت امنیت داخلی آمریکا وجود دارد که مرتبط به دستورالعملهای جدید و توصیه به هوشیاری و دقت بیشتر به پستهای مرزی آمریکا - کانادا در روزهای پس از کشتن قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد است.
اداره مرزبانی آمریکا که بخشی از وزارت امنیت داخلی این کشور است به درخواست مصاحبه و اظهارنظر بیبیسی فارسی هنوز پاسخ نداده است.
اسکن توییتی از محمود عظیمایی درباره مشکلات مرز آمریکا برای مردان کانادایی
محمود عظیمایی که پادکست «دستنوشتهها» را در تورنتو میسازد، همچون دیگر مردان ایرانی-کانادایی از ورود به خاک آمریکا منع شده و اکنون در حال تحقیق و انتشار اسناد و آمارهایی است که از ابعاد این وضعیت و نتایج پیگیریهایشان از مقامهای کانادایی و آمریکایی خبر میدهد'نتوانستم شاهد بزرگ شدن دخترم باشم' پیگیری موضوع ممنوعالورد شدن مردان ایرانی-کانادایی که خدمت سربازی خود را در سپاه پاسداران گذراندهاند در چند سال گذشته موجب توجه رسانههای کانادایی به این موضوع و حتی طرح آن در راهروهای پارلمان کانادا در اتاوا هم شده به طوری که جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، در اظهارات اخیر خود مبنی بر افزایش تقاضاها برای «تروریستی خواندن» سپاه پاسداران گفته بود که دولت او باید «راهکار بهتر و دقیقتری» بیابد. اظهاراتی که برخی آن را توجه نخستوزیر کانادا به تبعات ناخواسته چنین تصمیمی و لزوم دقت در جزییات تعبیر کردهاند.
این پیگیریها برای خانوادههایی که از ورود به خاک آمریکا منع شدهاند و نام آنها در «فهرست افراد خطرناک» ایالات متحده قرار گرفته عواقب دیگری هم داشته است؛ مانند متهم شدن به «حمایت از سپاه و تلاش برای خارج کردن نام سپاه از فهرست تروریستی آمریکا» از سوی ایرانیان خارج از کشور.
اتهامی که محمد طغرایی میگوید برای او که خود را «قربانی اعمال سپاه» میداند هضم آن «سنگین» است اما مانع از ادامه مصاحبه او با رسانهها نخواهد شد چرا که معتقد است آمریکا باید قانون خود را مداوما «ارزیابی و سنجش» کند تا ضمن افزایش کارآیی از «پیامدهای ناخواسته و ناعادلانه» آن بکاهد.
محمد طغرایی مهندس محیط زیست و متخصص آب و فاضلاب در تاسیسات نفتی است. او در سال ۱۳۶۹ خدمت سربازی کرده و در سال ۲۰۰۳ هم به شهر کلگری در استان آلبرتا کانادا مهاجرت کرد.
«روز ۲۴ تیر ۱۳۷۸ (شش روز بعد از حمله به کوی دانشگاه)، من که دانشجوی دوره فوق لیسانس در دانشگاه تهران بودم را (در جریان ادامه اعتراضات کوی دانشگاه) گرفتند. با چشمان بسته بردند و مثل بقیه کتک زدند و ناسزا گفتند و از تونل مشت زنی رد کردند و... وقتی ۲۴ ساعت بعد در خرابههای خاک سفید (تهرانپارس) رهایم کردند به خودم گفتم دیگر اینجا نخواهم ماند... حقیقتا آدم مبارزی هم نبودم و همان یک روز برایم کافی بود».
محمد طغرایی پس از رکود صنعت نفت در استان آلبرتا، به استخدام یک شرکت آمریکایی درآمد و با ویزای کار وارد آمریکا شد.
«فردای روزی که من وارد آمریکا شدم، کرونا موجب بسته شدن مرزها و قرنطینه شد... من در آمریکا آپارتمانی گرفتم. کمی اثاثیه گرفتم و ماشینم را هم به آنجا بردم...».
ببینید: گفتگو با محمد طغرایی، مهندس محیط زیست مقیم کلگری، استان آلبرتا کانادامحمد طغرایی در ماه اکتبر سال ۲۰۲۰ وقتی برای دیدن خانواده به کلگری بازگشته بود هنگام سوار شدن به هواپیمای برگشت توسط افسران مرزبانی امریکا در فرودگاه از صف جدا شد. پس از ساعتها بازجویی، تجسس از گوشی همراه و سوال و جوابهای متعدد، ویزای کار او باطل و از ورود به خاک آمریکا منع شد.
«مجبور شدم به کمک یک شرکت ماشینم را به کلگری بازگردانم. همه وسایل و اثاثیه را هم به شرکتی دیگر سپردم تا از آپارتمان اجارهای تخلیه کند و دور بریزد».
با همه اینها، برای محمد طغرایی سختترین پیامد «محروم شدن از زندگی در کنار دختر خردسالش» بوده که به گفته خودش میتوانست «شاهد بزرگ شدنش باشد اما نشد».
ماجرای از دست دادن کار و ممنوعالورود شدن محمد طغرایی به خاک آمریکا در پاییز سال ۲۰۲۰، سرآغاز جدایی او از همسر سابقش هم شد.
او را که مقیم کلگری است، صبح زود اوایل مارس گذشته در دهکده المپیک ونکوور دیدم. با هم صبحانه خوردیم. به نظر میرسید توانسته با «جبر روزگار» کنار بیاید هر چند تاکید داشت که نه تنها دیگر هرگز پایش را آمریکا نخواهد گذاشت، بلکه آنچنان از آن واقعه متاثر شده که دیگر قصد خروج از کانادا به هیچ مقصدی را هم ندارد.
«میتونستم بزرگ شدن دخترم را ببینم که نشد... با خودم میگویم این همه جنگ و بدبختی در جاهای دیگر جهان هست و من نباید غر بزنم چرا که اینجا هستم و دخترم سالم است... من در ایران هم که بودم نمیتوانستم مکزیک بروم، اینجا هم نمیروم. طوری نیست... همین که آمدهام جایی که یک آب پاکتر است، راضیام.»
اسکن گزارش نشریه اینترسپت آمریکا
گفتگوی نشریه اینترسپت آمریکا با محمد طغرایی و چند ایرانی-کانادایی دیگر منع شده از ورود به خاک آمریکا'من و دختر و پسرم را ۱۰ ساعت در مرز نگه داشتند' آرش تیموریان قطعه «مهاجر» را که بر اساس شعر احمد شاملو ساخته شده در جریان اعتراضات انتخاباتی خرداد ۱۳۸۸ نوشت. این قطعه اخیرا توسط گروه کر تنال اجرا شده که بخشهایی از آن را در نسخه ویدیویی این گزارش میتوانید ببینید.
ترجیعبند قطعه مهاجر این است: «کهایم و کجاییم، چه میگوییم و در چه کاریم». آرش تیموریان میگوید این قطعه را متاثر از رخدادهای خرداد ۱۳۸۸ به ویژه کشته شدن ندا آقاسلطان ساخته بود.
او که سالها استاد موسیقی دانشگاه سوره در تهران بوده میگوید از ۹ سالگی تا امروز همه شب و روزش با موسیقی سپری شده و تنها «شاید حدود دو هفته» در دوران آموزشی خدمت سربازی از ساز و نت جدا بوده است.
آرش تیموریان میگوید حتی در دوران خدمت اجباری سربازی او تنظیم قطعات موسیقی برای سازهای بادی که معمولا در گروههای ارکستر نظامی به کار میرود، را انجام میداده است.
«آن روز به افسر مرزبانی آمریکا گفتم نوجوانهای دبیرستانی در کشور شما خیلی بهتر از من از اسلحه سر در میآورند... حدود ۱۰ ساعت من و دختر و پسرم را آنجا نگه داشتند... روی یک صندلی فلزی که معمولا با دستبند افراد را مینشاندند نشسته بودم».
جزییات آن واقعه را در ویدیو گفتگو با آرش تیموریان میتوانید ببینید. هنگام روایت آن روز در مرز آمریکا که حدود ۱۰ ساعت طول کشیده بود، آرش چند بار گفت که دوباره تپش قلب گرفته و در یک سال گذشته هم برای مدتی تحت نظر پزشک بوده تا بتواند با استرس پس از آن حادثه (PTSD) کنار بیاید چرا که به گفته خودش «چیزی نمانده بود که بمیریم».
ببینید: گفتگو با آرش تیموریان، آهنگساز و مدرس موسیقی مقیم مونترال استان کبک کانادااین روایت آدمهای بزرگسال نبود، قصه آشنایی هفت کودک با سپاه بود روایتهای شخصی فروغ، شهرام و محمد در جریان سفر به شهرهای لنگلی، کوکیتلام و ونکوور در استان بریتیش کلمبیا کانادا ضبط شد و گفتگوی با آرش که در مونترال مدرسه موسیقی دارد از طریق زوم تهیه شد. با این حال، بعد از شنیدن گفتههای آنها متوجه شدم که در کانون هر روایت یک یا دو کودک قرار دارند که احتمالا این وقایع برای مدتها بر ذهن و حتی سرنوشتشان تاثیر خواهد گذاشت.
دختر محمد، پسر نوجوان شهرام، پسر و دختر آرش، و دختر و پسر فروغ که در مجموع ۶ کودک زیر ۱۸ ساله هستند.
به اینها یک پسر نوجوان دیگر را هم باید اضافه کرد که فروغ در هنگام مصاحبه از او یاد کرد اما موفق به ضبط گفتگو با والدینش نشدیم. یک دانشآموز ایرانی-کانادایی ساکن شهر ونکوورغربی که توانسته بود به تیم روباتیکز راه یابد اما به هنگام سفر تیم کانادایی به آمریکا در مرز متوقف، از میان هم کلاسیهایش بیرون کشیده و به خانه بازگردانده شده بود.
هفت کودکی که احتمالا هرگز در عمر خود برخوردی با «یک سپاهی یا سپاه پاسداران» نداشتهاند و شاید فقط نام سپاه را در روایتهای کودکان آواره حلب سوریه و مهاجر به کانادا، یا اخبار مرتبط با بازماندگان پرواز ۷۵۲ اوکراینی شنیدهاند. آنها حالا فرسنگها دور از ایران و خاورمیانه «تجربهای از نوع نزدیک» با این سازمان نظامی - عقیدتی دارند و در کنار مخففهای رایج زبان انگلیسی، مخفف IRGC را هم خوب بلد شدهاند.