مجموعه چند میلیون دلاری تابلوهای جعلی که جهان را فریب داد

اریک گیمپل - پسر بئاتریس - و تابلویی که به عنوان لیسیتسکی اصل خریداری شده استبی بی سی: در اواسط دهه ۲۰۰۰، موزه‌ها و مجموعه‌داران خصوصی میلیون‌ها دلار برای خرید آثار هنری روسی و اوکراینی پرداختند.

حالا درگذشت یکی از مجموعه‌داران این نوع آثار وجود گسترده آثار تقلبی در بازار هنری را آشکار کرده است.

والدین بئاتریس گیمپل مک‌نالی از مجموعه‌داران برجسته آثار هنری سوئیسی بودند.

رودولف بلوم، پدر بئاتریس، به آثار نقاشی و مجسمه‌سازی سبک مدرنیسم هنرمدان روسیه، اوکراین و بلاروس در نیمه اول قرن بیستم علاقه‌مند بود.

سبک کار این هنرمندان به جنبش آوانگارد روس شهرت دارد و برخی از این آثار از جمله گرانقیمت‌ترین آثار هنرهای تجسمی در جهان است.

بئاتریس به یاد می‌آورد که: «پدرم مرتبا خرید می‌کرد و هر چیزی را که دوست داشت، می‌خرید. وظایف خود به عنوان حامی هنرمندان را هم جدی می‌گرفت، مرتبا هنرمندان را دعوت و با آنها صحبت می‌کرد.»

شاهکارهای متعدد مجموعه این خانواده شامل اثری ارزشمند از ال لیسیتزکی است. او یک نقاش سبک هنر انتزاعی است و از او به عنوان یکی از برجسته‌ترین هنرمندان در تاریخ هنر روسیه نام برده می‌شود.

هنگامی که پدر بئاتریس در سال ۲۰۰۵ بینایی خود را از دست داد، مادرش - لئونور - تا زمانی که به دمانس مبتلا شد، به افزایش آثار مجموعه خانوادگی ادامه داد.

بئاتریس می‌گوید: «او به توانایی‌اش در تشخیص چیزهای خوب بسیار افتخار می‌کرد.»

پس از مرگ رودولف در سال ۲۰۰۹ و زمانی که کارشناسان هنری به ارزش‌گذاری اموال او پرداختند، همه چیز به هم ریخت.

بئاتریس به یاد می آورد: «یکی از کارشناسان هنری گفت که به بسیاری از نقاشی‌ها مشکوک است، چیزی که البته همه ما را شوکه کرد.»

این خانواده اکثر آثار مجموعه خود را از گالری اورلاندو در زوریخ خریداری کرده بود. این گالری که توسط سوزان اورلاندو اداره می‌شود وهنوز به کار خود ادامه می‌دهد، فروشنده مورد اعتماد خانواده بلومر بوده است.
رودولف و لئونور بلوم سال‌ها را صرف گردآوری مجموعه‌ای هنری کردند با این تصور که میلیون‌ها دلار ارزش داردسوابق خرید خانواده نشان می‌دهد برای بسیاری از تابلوها بیش از ۴۰۰ هزار فرانک سوئیس پرداخت شده است.

بئاتریس می‌گوید مادرش همیشه فکر می‌کرد «سوزان اورلاندو دوست اوست و هنر اصل و اصیل به او می‌فروشد.»

با اینهمه، وکلای خانواده اکنون بر این باورند که اکثر تابلوهای خریداری شده فاقد ارزش است.

این گالری به درخواست بی‌بی‌سی برای اظهار نظر پاسخ نداد.

مادر بئاتریس از احتمال اینکه فریب خورده بود بسیار ناراحت شد. اما تنها پس از مرگ او بود که بئاتریس احساس کرد وقت آن رسیده است که در این مورد بیشتر تحقیق کند و بفهمد که آیا مجموعه والدینش شامل آثار اصل است یا نه.

بئاتریس متوجه شد که برخی از نقاشی‌هایی که والدینش از گالری اورلاندو خریداری کردند، متعلق به مجموعه یک تاجر اسرائیلی متولد شوروی به نام لئونید زاکس بوده است.

دکتر کنستانتین آکینشا، متخصص بررسی سابقه آثار هنری، جیمز باترویک، دلال آثار هنری، و آندری واسیلیف، کارآگاه آماتور آثار هنری که در گذشته موارد متعدد آثار جعلی را کشف و افشا کرده‌ است، مدت‌هاست جذب مجموعه زاکس شده‌اند. آنها با هم تصمیم گرفتند سابقه آثار موجود در مجموعه خانواده مک‌نالی را بررسی کنند.

به گفته زاکس، جمع‌آوری این مجموعه را پدربزرگش، زالمان زاکس، یک تولیدکننده کفش در اکاترینوسلاو - دنیپرو فعلی در اوکراین - شروع کرد.

زالمان زمانی به سبک هنر رادیکال علاقه‌مند شد که در یکی از بانک‌های بلژیکی مستقر در این شهر، نمونه‌ای از آن را دید.

به گفته آقای زاکس، او سپس خرید تابلوهای این سبک را شروع کرد اما سوابق تاریخی نشان می‌دهد که چنین بانکی هرگز وجود نداشته است.

در ادامه این ماجرا آمده است که پس از درگذشت زالمان، دخترش آنا به گسترش آثار این مجموعه ادامه داد.

در دهه ۱۹۴۰، آنا در مناطق روستایی بلاروس به حرفه پزشکی مشغول بود و به طور اتفاقی آثار هنرمندانی از جمله لیسیتسکی و الکساندرا اکستر را به عنوان هدیه از روستاییانی که درمان کرده بود دریافت کرد.

اما هیچ شواهدی این بخش از ماجرا را تایید نمی‌کند.

این مجموعه در نهایت از کشور خارج شد و برای بیش از ۵۰ سال پنهان ماند تا اینکه بار دیگر در دهه ۲۰۰۰ ظهور کرد.
دکتر جیلین نادولنی با میکروسکوپ به یک نقاشی جعلی لیسیتسکی نگاه می کنددکتر آکینشا گفته است: «ما کل سابقه مجموعه زاکس را بررسی کرده‌ایم و جزئیات آن نه تنها قابل اثبات نیست، بلکه می‌توانیم آنها را رد کنیم.»

او به همراه همکارانش در آرشیوها به دنبال کشف وقایع و افرادی رفتند که در داستان شگفت‌آور آقای زاکس از آنها به عنوان سابقه یک مجموعه خانوادگی یکصدساله یاد شده است.

اما هیچ شواهدی در تایید این عناصر یافت نکرده‌اند.

دکتر آکینشا می‌افزاید: «در اینجا ما یک اسطوره کاملا کلاسیک را در برابر خود داریم.»

پس از رد سابقه این آثار، بئاتریس از کارآگاهان جرایم هنری خواست تا ماهیت آثار هنری لیسیتسکی مجموعه بلومز را بررسی کنند.

این هنرمند روسی به خاطر نقاشی‌های انتزاعی و گسترش جنبش سوپرماتیسم در اوایل قرن بیستم در کنار معلمش کازیمیر مالویچ شهرت دارد.

این سبک هنری از فرم‌های طبیعی فاصله گرفت و به سوی اشکال هندسی‌تر رفت.

اما در دهه ۱۹۳۰، ژوزف استالین، دیکتاتور وقت شوروی، این سبک را نامفهوم توصیف کرد و دستور داد آثار این سبک را از دیوارهای نگارخانه‌ها بردارند و به انبارها ببرند. تصور می‌شود که در این مرحله ۸۰ اثر لیسیتسکی ناپدید شد.

در دهه ۱۹۵۰ که غرب این جنبش هنری را دوباره کشف کرد، بازار جدیدی برای آثار هنرمندان این سبک متولد شد.

در این زمان، تقاضا برای این آثار زیاد اما عرضه بسیار کم بود و در نتیجه، بازار جعل آنها رواج یافت.

من در جستجوی پاسخ برای این موضوع، با دکتر جیلین نادولنی، برجسته‌ترین کارشناس تحقیق در مورد آثار جعلی جنبش آوانگارد روس و مدیر آزمایشگاه آرت دیسکاوری در لندن گفتگو کردم.
بئاتریس گیمپل مک‌نالی مجبور شده است با این واقعیت کنار بیاید که والدینش در سرمایه گذاری روی آثار هنری «فریب خوردند»این آزمایشگاه از فناوری جدید برای تشخیص اصالت آثار هنری استفاده می‌کند.

دکتر نادولتی با استفاده از نور فرابنفش، می‌تواند مواد خاصی را که برای خلق یک اثر هنری به کار رفته شناسایی و سپس بررسی کند که آیا آنها در زمانی که ظاهرا اثر ساخته شده است وجود داشت یا نه.

دکتر نادولنی گفت که با دقت آثار لیسیتسکی را زیر نور فرابنفش بررسی کرد و «فورا» واقعیت را تشخیص داد.

او «تکه‌های الیاف بسیار درخشانی» را تشخیص داد که در سطح اثر وجود داشت. این الیاف مربوط به نیمه دوم قرن بیستم است. به عبارت دیگر، آنها پس از مرگ لیسیتسکی تولید می‌شدند.

او گفت: «مثل این است که به یک تابلو نگاه کنید که باید قرن هجدهم ساخته شده باشد و در پسزمینه آن یک تلویزیون را ببینید، چنین چیزی امکان‌پذیر نیست زیرا در آن زمان تلویزیون وجود نداشت.»

او اضافه کرد که نتایج بررسی این آثار آنقدر تعجب‌آور بود که «حتی اگر لازم بود این موضوع را به دادگاه ببرید، محکمه‌پسند محسوب می‌شد.»

دکتر نادولنی در گزارشی به بی‌بی‌سی نظرش را اینگونه بیان کرد: «تابلوی لیسیتسکی یک اثر جعلی است که به تازگی خلق شده است.»

برای بئاتریس این یافته ضربه‌ای سخت بوده است و از اینکه چگونه پدر و مادرش «فریب خورده‌اند» تکان خورده و به شدت عصبانی است.

اما تاثیر این کشف از محدوده مجموعه یک خانواده فراتر می‌رود.

دکتر نادولنی گفت: «وقتی از جعل آثار هنری صحبت می‌کنیم باید بدانیم که خساراتی بسیار گسترده وارد شده است.»

به گفته او: «بودجه‌های هنگفت عمومی برای به دست آوردن آثار هنری برای موزه‌ها هزینه می‌شود، دانشجویان رشته‌های هنری اشیائی را مطالعه و بررسی می‌کنند که باید نماینده سابقه تاریخی و هنری یک فرهنگ خاص باشد. این آثار بخشی از تاریخ ماست و اگر اجازه دهیم چنین چیزهایی اتفاق بیفتد، گذشته خود را نابود کرده‌ایم.»

حداقل سه اثر هنری که در اصل به مجموعه زاکس تعلق داشته است تا همین اواخر در موزه‌های عمومی به نمایش گذاشته شده بود.

کسانی که چشمانی تیزبین دارند، ممکن است تابلویی به نام ساعت‌ساز را در پس‌زمینه فیلم اوپنهایمر که فیلم برنده اسکار بوده دیده باشند. این نقاشی که به نام ایوان کلیون ثبت شده بود، در مجموعه موسسه هنر مینیاپولیس قرار دارد.

پس از اینکه بی‌بی‌سی یافته‌های خود را به اشتراک گذاشت، موزه این تابلو را برداشت و وبسایتش اکنون به جای اینکه مشخصا او را به عنوان نقاش اثر معرفی کند، نوشته که «منسوب به ایوان کلیون» است.

موزه هنر کلیولند و موزه آلبرتینا در وین هر دو دارای نقاشی‌هایی از هنرمند دیگری هستند که در اصل در مجموعه زاکس بوده است. هیچیک از این دو نقاشی هم به نمایش گذاشته نمی‌شود.

پس از ماه‌ها تلاش برای ردیابی لئونید زاکس، که در حال حاضر سرپرست مجموعه زاکس است، سرانجام با او تماس گرفتم و تلفنی صحبت کردم.

او به من گفت که سوابق مکتوبی ندارد که سابقه مجموعه را تایید کند، اما دلیلی هم برای زیر سوال بردن داستان خانوادگی، که مادرش برای او نوشته است، ندارد.

او گفت: «به چه کسی باید اعتماد کنم: به مادر خودم یا یک مشت غریبه؟»

او پرسید: «آنچه نوشته شده یک افسانه نیست، یک واقعیت است. شاید یک واقعیت غیر دقیق باشد، اما یک افسانه یا داستان نیست.»

او به من گفت که برای بئاتریس و مشکل او متاسف است، اما افزود: «من خودم چیزی به او نفروخته‌ام.»

در حالیکه بئاتریس با این واقعیت کنار می‌آید که والدینش قربانی شاهکارهای جعلی شده‌اند، پسرش اریک تصمیم گرفته است تابلوی جعلی لیسیتسکی را نگه دارد.

این تابلو یادآور تاریخچه خانوادگی او و اهمیت ریشه‌های آن است.

دکتر جیلین نادولنی پایان سال ۲۰۲۳ درگذشت.
+3
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.