تصویری از مجتبی خامنهای در یکی از راهپیماییهای حکومتی در تهران- عکس از آرشیودویچه وله، علی افشاری، تحلیلگر سیاسی: نتایج انتخابات دوره ششم مجلس خبرگان باعث شده تا بار دیگر گزینههای رهبری پس از علی خامنهای مورد توجه قرار گیرند. از مجتبی خامنهای به عنوان یکی از گزینههای احتمالی نام میبرند. یادداشتی از
انتخابات بیسر و صدای این دوره خبرگان رهبری حاشیهای داشت که ابعاد فعالیت خبرگان ششم را تحتالشعاع قرار میدهد. بحث انتخاب جانشینی علی خامنهای در برخی از سخنان تبلیغاتی کاندیداهای انتخابات فوق مطرح شد.
ابتدا محمد علی موسوی جزایری، نماینده پنج دوره مجلس خبرگان از خوزستان که در دوره ششم از تهران به این مجلس راه یافته است، مدعی شد که خبرگان جانشین خامنهای را انتخاب کرده اما به دلیل اینکه ترور نشود، نام او مخفی نگه داشته شده است؛ دبیرخانه مجلس خبرگان موضعی در این خصوص نگرفت.
در ادامه محمود محمدی عراقی، نماینده دوره پنجم خبرگان از استان کرمانشاه، منتخب خبرگان ششم از تهران و رئیس سابق ستاد تبلیغات اسلامی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا اظهار داشت که نام یکی از فرزندان رهبری جمهوری اسلامی در دوره ریاست محمد یزدی بر مجلس خبرگان (۱۳۹۳ تا ۱۳۹۵) در کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹ مطرح بوده که با مخالفت خامنهای، منتفی شده است.
محمدی عراقی اسم خاصی را نمیآورد اما به احتمال قریب به یقین منظور مجتبی خامنهای پسر دوم (به لحاظ سنی) ولیفقیه دوم جمهوریاسلامی است. از آنجا که محمدی عراقی مستندی ذکر نمیکند و سخنش نیز بر مبنای "شنیدهها" بوده و خود ناظر مستقیم اتفاق ادعایی در کمیسیون مربوطه مجلس خبرگان چهارم نبوده لذا این ادعا وثاقت ندارد.
اما این اظهارات اهمیت سیاسی دارد چون برای نخستین بار از سوی یکی از اعضای مجلس خبرگان و کارگزاران نزدیک به بیت رهبری ادا میشود. دبیرخانه مجلس خبرگان و دفتر خامنهای نیز در این خصوص علی رغم گذشته بیش از دو هفته، واکنشی اتخاذ نکردهاند.
حتی اگر ادعای محمدی عراقی دال بر مخالفت خامنهای درست باشد باز لزوما به معنای منتفی شدن موروثی شدن رهبری آینده نیست. این مخالفت میتواند در شرایطی مشابه مخالفت اولیه خود خامنهای با جانشینی روحالله خمینی جنبه تاکتیکی پیدا کند که بعدها معلوم شد تعارفی بیش نبوده است. او چنان منصب ولایتفقیه را در چنبره خود گرفت و به مرور قدرت را در دستان خود متمرکز کرد که شکی باقی نمیماند که مخالفت ابتدائی او جدی نبوده است.
حال، مخالفت ادعایی محمدی عراقی ممکن است بر خلاف ظاهرش زمینه را برای رهبری مجتبی مهیا کند و در لحظه موعود استدلال شود که خبرگان علیرغم مخالفت خامنهای، مجتبی را در شکلی غیرموروثی حائز صلاحیت میدانند.
در عین حال این فرضیه نیز نامحتمل نیست که محمدی عراقی چراغ سبزی دریافت کرده تا بعد از مدتها سکوت و رازآمیز نگاه داشتن موقعیت آینده مجتبی خامنهای، مخالفت نظام با موروثی شدن رهبری در عصرپساخامنهای آرام آرام علنی شود. تحولات آتی و انتشار اطلاعات بیشتر مشخص میکند که کدام سناریو محقق خواهد شد.
اما سخنان محسن اسماعیلی، عضو غیرروحانی دوره پنجم خبرگان از استان تهران تصویری روشنتر و نزدیکتر به واقعیت از معادله جانشینی ارائه میدهد. او در یک مصاحبه توضیح داد که کمیسیون اصل ۱۰۷ و ۱۰۹ خبرگان تا کنون فردی را به عنوان جانشین انتخاب نکرده و تا اطلاع ثانوی نیز چنین نمیکند. آنها مجتهدانی از جمع معتقدان و کارگزاران نظام را رصد میکنند که از دید آنها واجد شرایط هستند. این لیست در طول زمان تغییر میکند؛ افرادی از فهرست بیرون میروند و افرادی دیگر وارد میشوند؛ تا کنون فردی به صحن علنی مجلس خبرگان برای انتخاب عرضه نشده است.
وضعیت متغیر و نامعلوم توصیفشده از سوی اسماعیلی تا کنون از پرتو تحولات در درون بلوک قدرت نیز قابل مشاهده است. به عنوان نمونه، صادق لاریجانی در اوایل دهه نود خورشیدی از مطرحترین گزینهها بود اما به تدریج ستاره اقبالش افول کرد به گونهای که در یک انتخابات غیرقابتی نتوانست عضو خبرگان ششم شود. ابراهیم رئیسی در دهه هشتاد و سالهای اول دهه نود هیچ جایگاهی در گمانهزنیها نداشت اما الان یکی از جدیترین گزینهها است. نام مجتبی خامنهای نیز از اواسط دهه هشتاد بر سر زبانها افتاد.
بنابراین به نظر میرسد که فعلا کسی انتخاب نشده است و افرادی مطرح هستند که تحت نظارت شخص خامنهای قرار دارند. بررسی رفتار خامنهای و بخصوص حرکت نمادین او هنگام رای دادن در روز یازده اسفند سال جاری که بدون عصا و با فاصله زیاد از دیگران رایش را به صندوق انداخت نشان میدهد که تصور مرگ قریبالوقوع وجود ندارد و پنداشته میشود که رهبری خامنهای برای سالها ادامه پیدا میکند.
از سوی دیگر، تجربه ولیفقیه اول نشان میدهد که در نهاد ولایت فقیه تمایلی به انتخاب جانشین و پردهبرداری از او وجود ندارد؛ این اتفاق تضعیفکننده موقعیت ولیفقیه مستقر ارزیابی میشود. علاوه بر آن ولایتفقیه ریشه در مرجعیت شیعه دارد که در فرهنگ آن تعیین جانشینی از سوی مرجع مستقر وجود ندارد.
روحالله خمینی حساسیت داشت که رهبر بعدی ادامهدهنده سیاستهای او باشد و کلیت وضعیت سیاسی شکلگرفته در دوره رهبریاش را ادامه بدهد. او وقتی مطمئن شد که حسینعلی منتظری در نظرات تجدیدنظرطلبانه و اصلاحگرانه جدی است تصمیم به برخورد گرفت اما تا زمانی که چشم بر دنیا بست، جانشین معرفی نکرد.
حال ممکن است خامنهای نیز چنین بکند و تنها کوشش کند که ولیفقیه بعدی فردی همسو با او و تحولات ایجادشده در بلوک قدرت در دوره رهبریاش باشد. انسجام تحمیلی ایجاد شده در مجلس خبرگان در دوره ششم این اطمینان را به او میدهد که مسیر آینده نظام در صورت بقا ادامه ریلگذاری خامنهای باشد و دستخوش بازنگری و تغییر مبتنی بر تجدیدنظر طلبی نشود. او بر خلاف وضعیت دو جناحی موجود در دوره رهبری سلفش به دنبال حفظ و تعمیق حاکمیت یکپارچه اصولگرایان است تا رهبری آینده از جمع آنها انتخاب شود.
سخنان خامنهای در آخرین جلسه خبرگان پنجم در این خصوص روشن میکند که در اهمیت فعالیت مجلس خبرگان، وظیفه انتخاب رهبری را ذکر کرد که به زعم او باید کسی را برگزینند که به اصول ثابت نظام معتقد باشد که از نظر او جز ضوابط جمهوری اسلامی است.
او پیشتر در دیدار با مردم قم در سال ۱۳۹۴ دلیل سختگیری در بررسی صلاحیتها در انتخابات مجلس خبرگان را چنین توضیح داده بود: «مجلس خبرگان بنا است که رهبر انتخاب کنند؛ [این] شوخی است؟ آن روزی که رهبر فعلی در دنیا نباشد یا رهبر نباشد، باید اینها رهبر انتخاب بکنند. چه کسی را انتخاب خواهند کرد؟ آیا کسی را انتخاب خواهند کرد که در مقابل هجمه دشمن بِایستد، به خدا توکل کند، شجاعت نشان بدهد، راه امام را ادامه بدهد؟ ... یا کسی را انتخاب میکنند که جور دیگری است؟ این خیلی مهم است. کسی را شما میخواهید برای مجلس خبرگان انتخاب بکنید که در واقع، او رهبر را انتخاب خواهد کرد که کلید حرکت انقلاب در دست او است.»
از دید خامنهای، رهبری سیاستگذار اصلی نظام محسوب میشود؛ این امر پایه مداخلات بیحد و حصر و حکمرانی اقتدارگرایانه و ضدمردمسالارانه او را تشکیل میدهد.
البته ممکن است خامنهای برنامه پیچیده و مرموزی برای تعیین جانشین مورد نظر و چه بسا موروثیکردن داشته باشد اما تاکنون فکت و نشانه قابل اعتنایی در این خصوص مشاهده نشده است.
از سوی دیگر شخصیت مجتبی خامنهای در هالهای از افسون قرار گرفته است؛ امری که به نظر میرسد خود او و پدرش نسبت به آن بیتمایل نیستند. اگرچه مجتبی خامنهای نقش فعالی در پشت پرده سیاست ایران دارد اما معلوم نیست دامنه این تاثیر چقدر است و نقشآفرینی او در عرصه سیاسی تا چه میزان وابسته به پدرش و چه میزان در قالب شبکههای امنیتی و سیاسی اصولگرایان متشکل شده است. اما او در صحنه ظاهری حضور ندارد و در قم مشغول تدریس دروس حوزی ارشد چون "خارج فقه" است. همچنین تا کنون هیچ مسئولیت اجرائی، تقنینی و قضائی نداشته است. این موارد موانع پیشروی احتمالی او به سمت رهبری جمهوری اسلامی هستند.
مجتبی خامنهای همانقدر که موافقان پرشوری دارد و مدیران ارشد نظام در دوره رهبری پدرش عمدتا با او روابط حسنه دارند اما مخالفان و رقبای جدی نیز دارد که به راحتی تسلیم نخواهند شد. همچنین سنت و ترتیبات حاکم بر نظام و بخصوص سابقه ناکامی احمد خمینی در جانشینی پدرش چه به صورت فردی و چه به عنوان عضوی از شورای رهبری در این خصوص مانع رهبری او هستند که البته عبورناپذیر نیستند.
بنابراین فعلا نمیتوان با قطعیت در خصوص این امکان اظهار نظر کرد. سخن محمدی عراقی دریچهای گشوده که در ظاهر به نفع مجتبی خامنهای نیست اما در باطن ممکن است منجر به حساسیتزدایی شده و یا پروژه یادشده را وارد مسیر اجرایی کند؛ گذشت زمان وضعیت را روشن خواهد کرد.