انتخاب: هنری سوکولسکی، مدیر اجرایی مرکز آموزش سیاستهای عدم اشائه در آرلینتون ویرجینیا در یادداشتی در پایگاه اینترنتی دی بولتین نوشت، با در گرفتن جنگ غزه یک خط قرمز مهم در زمینه بازدارندگی هستهای زیر پا گذاشته شده است: مقامهای دولتی اسرائیل (معاون وزیر و از نمایندگان حزب حاکم در پارلمان) نه تنها به وجود سلاحهای هستهای در اسرائیل اذعان کرده اند، بلکه در این باره سخن گفته اند که چگونه چنین تسلیحاتی ممکن است غزه را هدف قرار دهد. این اظهارات بی سابقه است.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: اخیرا، ایران به صورت مستقیم به مقرهای اطلاعاتی موساد در خاک عراق حمله کرده است. ایران همچنین تنها چند هفته با تولید سلاح هستهای فاصله دارد و نیروی نظامی این کشور در برابر حملات اولیه علیه تاسیسات موشکی و هستهای اش بیش از گذشته مصون هستند. ایران و نیروهای نیابتی اش همچنین از موشکهای دوربرد، با دقت هدف گیری بالا برخوردارند که میتواند به راحتی به اهداف کلیدی در درون اسرائیل شلیک شود.
هیچ یک از این تحولات برای اسرائیل خبر خوبی نیست. برای دهههای متمادی، اکثر تحلیلگران امنیتی تصور میکردند که تسلیحات هستهای اعلام نشده اسرائیل تنها برای ایجاد بازدارندگی در برابر حملات مورد استفاده قرار میگیرند و اینکه ایران توان حمله مستقیم به اسرائیل را ندارد. در این گزارش به بازخوانی نتایج یک کارگاه شبیه سازی جنگ بین اسرائیل و ایران میپردازد که حدود ۲ سال قبل طراحی شده بود. این گزارش نشان میدهد که حملات نظامی بین اسرائیل و ایران از جمله حملات اتمی محتمل هستند.
مرکز آموزش سیاستهای عدم اشائه این کارگاه شبیه سازی و نشستهای مقدماتی آن را که شامل ۵ نشست جداگانه در فاصله نوامبر تا دسامبر ۲۰۲۳ میشد را برگزار کرد. ۳۵ کارشناس شامل کارکنان جمهوری خواه و دموکرات کنگره، مسئولان و تحلیلگران قوه مجریه آمریکا، محققان و دانشگاهیان مطرح، کارشناسان اندیشکدههای خاورمیانه و پرسنل ارتش آمریکا در این نشستها حضور داشتند.
این کارگاه شامل ۳ مرحله بود. پس از دریافت خلاصه وضعیت و دستورالعملهای لازم از نخست وزیر اسرائیل، تیمهای نماینده وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و جامعه اطلاعاتی این کشور اقدامات پیشنهادی خود را برای انجام حملات هستهای به ایران طراحی کردند. نخست وزیر یکی از طرحها را انتخاب کرد. مرحله دوم پس از انجام این حمله توسط ارتش اسرائیل آغاز میشود. در این مرحله، مجددا تیمهایی از نمایندگان اسرائیل، کشورهای عرب همسو و ایالات متحده و متحدان اروپایی تشکیل شدند. هر تیم به صورت دیپلماتیک و نظامی به حمله هستهای اسرائیل علیه ایران پاسخ میدهد. سومین و آخرین مرحله کارگاه شامل ارزیابی و جمع بندی یافتهها پس از اتمام بازی بود.
بازی در سال ۲۰۲۷ و با گزارش نهادهای اطلاعاتی اسرائیل آغاز میشود که در آن ادعا شده ایران در حال سوار کردن کلاهکهای اتمی بر روی موشکهای دوربرد خود است. این گزارش موجب میشود تلاویو از واشنگتن بخواهد تا در یک حمله نظامی متعارف برای هدف قرار دادن تاسیسات هستهای و پایگاههای موشکی ایران همکاری نماید. ایالات متحده که تمایلی به کشیده شدن پایش به جنگ با ایران ندارد، روی خوش نشان نمیدهد و در عوض به اسرائیل پیشنهاد میدهد که از موشکهای هایپرسونیک آمریکایی استفاده کند.
اسرائیل از این تسلیحات برای هدف قرار دادن سایتهای هستهای و موشکی کلیدی ایران استفاده میکند. تقریبا بلافاصه، نیروهای نیابتی ایران یعنی حزب الله و حوثیها با حملات موشکی به خاک اسرائیل واکنش نشان میدهند. این حملات موجب کشته شدن حداقل همان تعداد سرباز اسرائیلی میشود که در جریان حمله ۷ اکتبر حماس کشته شدند. در واکنش، اسرائیل تلاش میکند در برابر حملات بیشتر نیروهای نیابتی پیش دستی کند و حملاتی هوایی علیه مقرهای این نیروها انجام میدهد. این حملات موجب کشته شدن بیش از ۲ هزار شهروند عرب میشود.
ایران مستقیما واکنش نشان میدهد و با استفاده از فرصت تضعیف سامانههای دفاعی موشکی اسرائیل، تاسیسات هستهای و ساختمانهای وزارت دفاع آن را در تل آویو هدف قرار میدهد که موجب کشته شدن غیرنظامیان اسرائیلی بیشتری میشود. همزمان، ایران نیز اعلام میکند که از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای خارج شده و این سیگنال را ارسال میکند که آماده استفاده از تسلیحات هستهای است.
سپس منابع اطلاعاتی اسرائیل اطلاع حاصل میکنند که حملات متعارف قبلی تل آویو به سایتهای هستهای و موشکی ایران نتوانسته اقدامات ایران در مسلح کردن موشکهای دوربرد به کلاهکهای هستهای را مختل سازد.
زمانی که تل آویو این اطلاعات را با مقامهای آمریکایی در میان میگذارد و مجددا از آنها میخواهد تا با انجام حمله مشترک به ایران موافق کند، واشنگتن تنها پیشنهاد "ادامه ارائه کمک" نظامی را ارائه و به اسرائیل اعلام میکند که باید حملات خود به ایران را متوقف کند، مبادا درگیریها به رویارویی هستهای منجر شود.
اسرائیل که احساس میکند منزوی شده و بعید است حملات متعارف بیشتر مانع حمله هستهای ایران شود، به این نتیجه میرسد که استفاده از تسلیحات هستهای تنها گزینه موجود است. نخست وزیر اسرائیل پس از مشورت با کابینه جنگ، با انفجار هستهای غیرکشنده بر فراز یک منطقه دورافتاده در ایران و همچنین حملات متعارف به تاسیسات هستهای و سایتهای موشکی موافقت میکند. اسرائیل همچنین حملاتی سایبری به شبکههای ارتباطی نظامی ایران ترتیب میدهد و از کانالهای دیپلماتیک مخفی از تهران میخواهد تا از انجام تهاجمات بیشتر علیه اسرائیل خودداری نماید.
اما اقدامات اسرائیل مانع از اراده ایران برای ادامه جنگ نمیشود. بدتر آنکه، ایالات متحده از اسرائیل میخواهد عقب بنشیند. اسرائیل که منزوی و مستاصل شده، به این نتیجه میرسد که هیچ انتخاب دیگری ندارد: تل آویو با ۵۰ بمب اتمی نقطه زن به ۲۵ هدف نظامی (شامل سایتهای دفاع موشکی روسی) در خاک ایران حمله میکند. هدف فلج کردن نیروهای تهاجمی ایران و احتمالا ایجاد هرج و مرج برای ساقط کردن حکومت این کشور است. بلافاصله بعد از این حمله، ایران به یک پایگاه هوایی اسرائیل که نیروهای نظامی آمریکایی در آن حضور دارند حمله هستهای انجام میدهد.
با این اقدام بازی پایان مییابد.
با توجه به ریسکهای قابل توجه و عدم قطعیتهای متعاقب یک رویارویی اتمی بین ایران و اسرائیل که در این شبیه سازی نمود یافته است، تدوین سیاستهای نظامی، سیاسی و اقتصادی متناسب جهت خودداری از استفاده از تسلیحات هستهای توسط طرفین مهم و ضروری به نظر میرسد. این مسئله مستلزم انجام شبیه سازیهای مشابه و برنامه ریزیهای دقیق است.