ایران وایر - پژمان تهوری: در این گزارش به هفت نکته درباره انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی پرداخته شده است.
***
۱۰ روز مانده به انتخابات مجلس دوازدهم، «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی ایران گفت: «برای شخص اینجانب مهم این است که انتخابات پررونق و پرشور برگزار شود.»
او افزود: «دشمن چشم دوخته است که انتخاباتِ بیرونق شود.»
اما «معینالدین سعیدی»، نماینده رد صلاحیت شده چابهار گفته بود: «دشمن که کارش دشمنی است، مسوولان چرا مسوولانه عمل نمیکنند؟»
این ایراد نه به مسوولان، که به شخص اول مملکت باز میگردد که سالها است به جای اعتماد به مردم و شناخت حقوق و مسوولیتهای خود و شهروندان، روی اسب بازنده قمار میکند و میدان را به سوارکارانی سپرده که تنها هنرشان زمین زدن اسب است.
انتخابات مجلس دوازدهم که روز جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برگزار شد، چند پیام روشن داشت که نشان میدهد رهبری بر شرطبندی روی اسب بازنده اصرار دارد:
اول. انتخابات را میتوان فرمایشی برگزار کرد ولی از انتخابات فرمایشی رقابت و مشارکت بیرون نمیآید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی برای انتخابات مجلس دوازدهم روی منبرهای متعددی رفت. اتفاقا در این دوره خیلی زود شروع کرد و تقریبا از نوروز ۱۴۰۲ از ضرورت ایجاد زمینه مشارکت مردم در انتخابات گفت؛ به طوری که «احمد وحیدی»، وزیر کشور، ۹ ماه مانده به انتخابات در اظهارنظری بیسابقه و غیرحرفهای، از هدفگذاری ۶۰ درصدی انتخابات خبر داد. اما غافل از این که میدان انتخابات، صحن پادگان نیست که همه به اراده فرمانده به خط شوند. به همین دلیل، مشارکت از ۴۰ درصد فراتر نرفت و کمترین سطح مشارکت در انتخابات مجلس رقم خورد؛ تازه اگر باور کنیم که آمار منتشر شده درست است و چیزی بر آن نیافزودهاند.
انتخابات مجلس دوازدهم به عنوان اولین انتخابات پس از قتل «مهسا (ژینا) امینی» و قتلعام شمار گستردهای از فرزندان ایران، نمیتوانست پرشور باشد، مگر گامی برای ترمیم فاصله میان مردم و حکومت برداشته میشد. ولی چکمهپوشان هیات اجرایی و عمامهداران شورای نگهبان هنر ترمیم این فاصله را نداشتند و به هشدارهای «حسن روحانی» هم توجهی نکردند که گفته بود: «۱۷ کاندیدا، هزار و ۷۰۰ کاندیدا یا ۱۷ هزار کاندیدا برای هر حوزه انتخابیه!» وقتی تنوع نباشد، میل به مشارکت و رقابت شکل نمیگیرد. آنها فقط کوشیدند با آمارسازی و بازی با اعداد، تعداد کاندیداها را بالا نشان دهند، غافل از این که دوره سیاه بازی تمام شده است و مردم با دسترسی گسترده به شبکههای ارتباطی، دیگر فریب پروپاگاندا را نمیخورند.
دوم. تحریم خاتمی در امتداد بیانیه گذر دموکراتیک میرحسین محمد خاتمی، رییس جمهوری سابق ایران بارها نسبت به رد صلاحیت گسترده اصلاحطلبان از رقابتهای انتخاباتی اعتراض کرده ولی هرگز انتخابات را تحریم نکرده بود. انتخابات مجلس دوازدهم فصل تازهای در فعالیتهای سیاسی او رقم زد که باید آن را در امتداد بیانیه «گذار دموکراتیک» «میرحسین موسوی» تلقی کرد که درست یک سال پیش منتشر شد.
رفتار جدید سیاسی میرحسین موسوی و محمد خاتمی گام مهمی برای گذار از جمهوری اسلامی است؛ اتفاقی که هیچگاه در این سطح رخ نداده بود. علی خامنهای و تیم امنیتی او بر این اندیشه بودند که همیشه با قدرت سرکوب و تهدید، میتوان سران رانده شده از قدرت را کنترل کرد اما این سیاست همیشه جواب نمیدهد. این گلوله برفی راه افتاده است و اگر رهبر جمهوری اسلامی تغییر سیاست ندهد، باید مطمئن باشد که در انتخابات بعدی افراد بیشتری را به عبور از جمهوری اسلامی برای گذار دموکراتیک همراه خواهد کرد. دلخوش کردن به رای دادن خواهر میرحسین موسوی، خاماندیشی کسانی است که وضع را به اینجا رساندهاند.
سوم. وحشت از لولوها این بار دامن بیت را خواهد گرفت پیشتر اصلاحطلبان و میانهروها از ترس قدرت گرفتن افراطیون، با وجود رد صلاحیتهای گسترده، باز خود را برای شرکت در انتخابات قانع میکردند. علی خامنهای نیز از این ابزار برای وادار کردن آنها به رای دادن بهره میجست. اما هر سیاستی تا مقطعی جواب میدهد. وقتی منتقدان و مخالفان به عبور از جمهوری اسلامی متقاعد شوند، اتفاقا نه تنها از روی کار آمدن افراطیون وحشت نمیکنند بلکه به آن به چشم تیرخلاص نگاه میکنند.
مردم انتخابات مجلس دوازدهم را با علم به این که افراطیون بیش از پیش قدرت را قبضه خواهند کرد، تحریم کردند. حالا نه منتقدان و مخالفان بلکه خود حکومت است که باید نگران روی کار آمدن امثال «نبویان»، «رسایی»، «ذوالنور»، «روانبخش»، «آقاتهرانی» و… باشد.
چهارم. ناامیدی فرزندان خمینی را هم به دشمن نسبت دهید مصاحبه «احمد خمینی»، نتیجه «روحالله خمینی»، بنیانگذار جمهوری اسلامی در حاشیه انتخابات مجلس دوازدهم و اعلام ناامیدی حلقه دوستانش از ایجاد تحول از دل صندوقهای رای، حاوی پیام مهمی برای رهبر جمهوری اسلامی است. فرزندان خمینی نه دشمن، که یکی از بزرگترین ذینفعان جمهوری اسلامی هستند. احتمالا تیم امنیتی بیت اظهارات او را ناشی از افتادنش در دام «دوستان ناباب» ترجمه کنند ولی واقعیت این است که سالها است امید به تحول از درون صندوقهای رای از جامعه رخت بربسته و با یک تاخیر طولانی، توسط نسل جوان خاندان خمینی بر زبان رانده میشود. این صدایی است که خیلی پیشتر باید شنیده میشد.
پنجم. رای نه به تفکر فرانظارتی رهبر جمهوری اسلامی «صادق لاریجانی»، نماینده مجلس خبرگان رهبری و کاندیدای انتخابات این دوره مجلس که با حمایت رهبر جمهوری اسلامی، بدون کمترین سابقه، جا پای بزرگان نظام گذاشته و بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده بود، دو روز قبل از برگزاری انتخابات، در حلقه رایدهندگان و در پاسخ به این پرسش که مجلس خبرگان چه نظارتی بر رهبری انجام داده است، اصل نظارت پذیر بودن رهبر را از اصل انکار کرد و گفت: «در قانون اساسی، نظارت بر رهبری نداریم!»
این تفکر البته محدود به صادق لاریجانی نیست. سالها است با هدایت رهبر جمهوری اسلامی و در نتیجه رد صلاحیت گسترده علما توسط شورای نگهبان، مجلس خبرگان رهبری در اختیار تفکری قرار گرفته که معتقد نیست نظارت بر رهبری هم در زمره وظایف این مجلس است. اتفاقا تمام افرادی که از این نظریه دفاع میکنند، همه منصوبان رهبری در نهادهای مختلف هستند.
مردم استان مازندران با رای منفی به صادق لاریجانی، پیام مهمی به مجلس خبرگان دادند؛ به وظیفه خود عمل کنید! وظیفه دوم مجلس خبرگان، نظارت بر رهبری است.
ششم. میانهروهای اصولگرا هم دیگر رای نمیدهند پیروزی چشمگیر کاندیداهای طیف افراطی و تندرو جریان اصولگرا، یعنی «جبهه پایداری» در سراسر کشور نشان میدهد که نه تنها اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بلکه طیفهای میانهرو جریان اصولگرا نیز دیگر میلی به شرکت در انتخابات ندارند. سالها است طیفهای سنتی و میانهرو جریان اصولگرا به حاشیه رانده شدهاند. در ادوار گذشته، به دلیل حضور حداقلی اصلاحطلبان، اصولگرایان خود را در موقعیت ائتلاف الزامی میدیدند و اختلافات اصولگرایان و به حاشیه رانده شدن طیف میانهرو این جریان چندان به چشم نمیآمد. اما در غیبت کامل اصلاحطلبان، اصولگرایان دلیلی بر ائتلاف ندیده و با یکدیگر به رقابت پرداختند. این انتخابات نشان داد بخش بزرگی از اصولگرایان نیز تمایل به رای دادن ندارند و رفته رفته کرسیهای انتخاباتی به انحصار جبهه پایداری در خواهد آمد؛ جایی که آنها نه برای حفظ انقلاب اسلامی بلکه برای پایهگذاری «حکومت اسلامی» به تصاحب کرسیهای بیشتر نیازمندند.
هفتم. یکدستسازی حکومت تنها راه تضمین بقای آن است؟ «هادی طحان نظیف»، سخنگوی شورای نگهبان روز گذشته پیش از پایان رایگیری چندبار تکرار کرد که مشارکت در انتخابات مجلس دوازدهم از دوره گذشته بهتر بوده است. رسانههای اصولگرا نیز آوای شادمانی سر دادند که کمپین تحریم انتخابات شکست خورد.
براساس آنچه اعلام شده، به لحاظ آماری تفاوت معناداری میان این انتخابات و انتخابات مجلس یازدهم وجود ندارد. ولی آمار مشارکت فقط یک جنبه ماجرا است. این انتخابات جنبه مهمتری را روشن ساخت و آن این که رهبر جمهوری اسلامی ۲۰ سال است میدان حکمرانی را از تنوع و رقابت خالی کرده و بر این باور است که یکدست سازی حکومت، تنها راه تضمین بقای آن است.
انتخابات مجلس دوازدهم بلندترین صدایی بود که ناکارآمدی این شیوه حکمرانی رهبر جمهوری اسلامی و قمار رهبری روی اسب بازنده را فریاد زد.
تغییر رفتار سیاسی و پذیرش داوطلبانه «گذار دموکراتیک» میتواند راه نجات ایران، پیش از ویرانی کامل آن، توسط جبهه پایداری باشد.
+47
رأی دهید
-3
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۳۴
Hassan1479 - تهران، ایران
خامنه ای چاره ای ندارد ، در همه جا فقط روی اسب بازنده ( مثل بشار اسدو روسیه) شرط میبندد.
7
24
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۴۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۵
Momijii - توکیو، ژاپن
در این معرکه نه اسب بازنده ای هست و نه اسب برنده ! مفعول در حقیقت عامل خارجی ( دشمنان ایران ) هست که بخوبی با عواملش این نقش ( به نیستی و نابودی کشاندن ایران و ایرانی ) رو تا به امروز بازی کرده ! دیکتاتورها خصوصاً مستبدینی که عامل خارجی هستند ، طبق برنامه مدون که قدرتها براشون تدوین کردند حرکت میکنند و خامه عنی هم همینطور !! مخالفتها و جنگ و جدل های لفظی با غرب و بعضاً هر از گاه کشته شدن عوامل دون پایه از رژیم هم ، همه اش ظاهر سازی و فریب اذهان دنیا خصوصاً مردم ایران هست و بس !!
2
28
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۳
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۶
وطن نام تو نام نامداران - ستکهلم، سوئد
جدا شدن افراد و گروههایی که زمانی به شکلی در دایره حکومت قرار داشتند مانند آقای خاتمی و اصلاح طلبان و تمرکز قدرت در دست عده ای افراطی و یکدست شدن حکومت تنها دارای جنبه های منفی نیست. از حالا به بعد مردم ایران مشکلی در تشخیص کسانی که مسبب تمام بدبختی های خود هستند ندارند و با کنار کشیدن افراد و جریانهای سیاسی, تشخیص این نیروهای ضد ایرانی و ضد مردمی راحت تر خواهد شد.
0
15
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
ما در ایران اصلاح طلب و تندرو نداریم. عجیب این است که بهترین تحلیل را در مورد دولت آخوندی یکی از همین سازمانها ۵۷ تی انجام داد. یه سازمان نقلی به نام رزمندگان آزادی طبقه کارگر.که خودشان از سازمان پیکار جدا شدن. سازمان مارکسیستی پیکار خودش از سازمان مجاهدین جدا شد. چون میگفتند، شریعتی و آال احمد مشنگ هستد.اسلام همان کمونیست نیست. این جداهی البته طلاق نبود. مجاهدین و پیکاری همدیگر را میدزدیدند و در بیابانها تهران با بنزین آتش میزدند. البته این حکایت دیگر. از خود پیکار بعد رزمندگان بیرون زدند.در زمانی که که کل قشر ۵۷ اتی بر سر کول هم میزدند" آخوندها خرده بورژووازی کوچک و بزرگ. نیمه فهدال نیمه مستمعره . "و از آخوندها باید حمایت کرد. اینها حامی تاریخی طبقه کارگر هستند. این سازمان کوچولو یک مقاله بیرون داد. این تقسیم بندیها ریشه در انقلاب فرانسه و سیستم و تحلیل غربی دارد. ما در ایران با یک کاست سر و کار داریم مثل هندوستان یا زمان ناپلئون بناپارت. این کاست منافع اقتصادی ندارد. فقط و فقط حافظ منافع کاست آخوند است.
1
7
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۰
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۵
zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
ادامه :این کاست منافع اقتصادی ندارد. فقط و فقط حافظ منافع کاست آخوند است.ربطی هم به آن ندارد که کدام آخوند چقدر پول در شماره حساب دارد. همه ۵۷ تیها ابله نبودند. همین امروز اگر بر ضد شیخ ننگ مبارزه شود. فکر میکنید.خاتمی و کهروبی در کدام سمت خواهند بود؟ اصل چرا راه دور رویم. یک مشت طلبه ساندیسی مثل پیرزن. مصدقی. چی چی بشر. برا یک لیتر ساندیس آنجا خود را پاره میکنند. برای یک آخوندی مثل شیخ علی که ۱۲۰ میلیارد در بانکها سنگاپور دارد .
1
6
یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۱
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.