مطهره گونهای، فعال دانشجویی که از دانشگاه تعلیق و تبعید شده، در نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت: «آقای خامنهای، دست از فریب دادن مردم بردارید، نمیشود مخالفان و معترضان را با سانسور و حبس و حصر و تعلیق، گردن بزنید و در انتخابات از مشارکت همهجانبه مردم سخن بگویید.»
***
مطهره گونهای، فعال دانشجویی تعلیقی و تبعیدی، در متنی شجاعانه رهبر جمهوری اسلامی را مورد خطاب قرار داده و او را مورد انتقاد قرار داده است.
متن کامل نوشته مطهره گونهای به شرح زیر است:
فصلالخطاب تمامی تحلیلها در مورد اینکه چرا نباید در انتخابات مبتذل و درون تهی مشارکت کرد و به آن مشروعیت داد، همین یک جمله است:
"مگر همهی مردم که باید در رفراندوم شرکت کنند، امکان تحلیل آن مساله را دارند؟!"
اینکه شهروندان را موجوداتی عاری از درک و شعور برای تصمیمگیری در مورد حیاتیترین مسائل زندگیشان تصور کنیم و تلویحا آنها را رمگان یا فرزندان نابالغی بدانیم که نیاز به یک چوپان یا پدر دارند، اما هنگام انتخابات به آنها بگوییم که مجالی برای ابراز و اظهار رای و نظر خود دارند، چیزی به جز تحمیق و استحمار مردم نیست.
آقای خامنهای! دست از فریب دادن مردم بردارید! دموکراسی و تحولخواهی یک روند است نه یک رخداد. نمیشود تماما از رسانههای جمعی به عنوان دستگاه عظیم پروپاگاندا و تبلیغ نظام استفاده کنید و صدای مخالفان و معترضان را با فیلترینگ و سانسور و حبس و حصر و تعلیق گردن بزنید و ایام انتخابات از آزادی بیان و مشارکت همهجانبهی مردم با هر عقیدهای سخن بگویید!
یا تمام سال فریاد دختران و زنانی که حجاب اختیاری دارند را به گشتهای ارشاد و حجاببانها در کوچه و خیابان و دانشگاه و روی زمین و زیر زمین خاموش کنید و بعد به صندوقهای پوشالیتان که میرسد اذن و اجازه و رخصت ملوکانه جهت حضور حداکثری برای خریدن ذرهای آبرو برای نظام و تکمیل میزانسن این تئاتر سخیف صادر کنید.
نمیتوانید برای گرم کردن تنور بیات انتخابات فرمایشی از انتخاب آزادانه سخن بگویید و قصیدهها بسرایید درحالیکه تیغ تیز نظارت استصوابی و اختیارات بیشمار ولایت مطلقهی فقیه بر سر دموکراسی خواهی آنچنان سنگین است که حتی برخی از توصیهشدگان هم ردصلاحیت شدهاند!
نباید دم از تحمل نظر مخالف بزنید وقتی که ده ها روزنامهنگار و خبرنگار و دانشجو صرفا به دلیل ابراز عقیده در حبس و تعلیق و تبعید به سر میبرند و از حقوق ابتدایی یک زندانی و یک شهروند محروم شدهاند. ....»