اگرچه مدتی است که با نفرتپراکنی علیه زرتشتیان و اسراییل بهعنوان مجری پرحاشیه صداوسیما شناخته میشود و برخی از مخاطبانش او را «گوریل» میخوانند، اما او خود نوشته است «محمدرضا شهبازی هستم. متولد شانزده خرداد ۱۳۶۵ در تهران. خیر سرم راهنمایی و دبیرستان را در تیزهوشان درس خواندم و برای همین، چارهای جز رفتن به رشته مهندسی در دانشگاه نداشتم. رفتم مهندسی معدن دانشگاه تهران.»
شهبازی اما با مهندسی کاری نداشته و بعدها به گفته خودش، در «رشته معارف» درس خوانده است. البته او از همه اینها طرفی برنبسته و سیاهه شغلهای دیگری را انتخاب کرده است. او با مشاغلی نظیر مجری، طنزپرداز، نویسنده، روزنامهنگار، بازیگردان، مدیر تولید و فیلمنامهنویس، مطرح بوده است.
برنامههای «پاورقی» و «سیدخندان»، ازجمله کارهای اوست که توانسته است از طریق آنها، بهعلاوه حسابهای شخصی خود در شبکههای اجتماعی متفاوت، نسبت به گروهها افرادها و جریانهای مختلف نفرتپراکنی کند. نفرتپراکنیهایی که بسیاری را به موضعگیری علیه او واداشته است.
***
رسیدن به شهرت با نفرت پراکنی«محمدرضا شهبازی» با نفرتپراکنی علیه زرتشتیان و اسراییل بهعنوان مجری پرحاشیه صداوسیما شناخته میشود و برخی از مخاطبانش او را «گوریل» میخوانندپس از مرگ «فردوس کاویانی»، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران، نام محمدرضا شهبازی طی اظهارنظری که در رابطه با او انجام داد و خشم بسیاری را برانگیخت و بر سر زبانها افتاد.
او پس از مرگ کاویانی نوشته بود: «فردوس کاویانی درگذشت. خدا رحمتش کند. زرتشتی بود، اما انشاالله بهخاطر لحظات خوشی که برای ما ساخت، امیرالمومنین با روی گشاده ازش استقبال کند.»
واکنشها به این صحبتهای شهبازی، فقط منحصر به شبکههای اجتماعی نبود، حتی در صحن مجلس ایران هم نسبت به این گفتهها که عملا زرتشتیان را تحقیر میکرد، اعتراض شد. بسیاری از بازیگران نیز در مورد این اقدام وی ساکت نماندند؛ مانند «پرویز پرستویی» که خطاب به رییس صداوسیما گفت: «جناب آقای جبلی، برای شادی روح صداوسیما از دست رفته هم که شده، این آدم کوتولههای بیادب و بیمزه رو بریزید بیرون و بیشتر از این تن صداوسیما رو توی گور نلرزونید!»
اما شهبازی پیشاز این نیز با اقدامات نفرتپراکنانه و تحقیرآمیز خود مطرح شده بود. او که در آغاز راه شغلی خود کتاب ترجمه کرده و طنزپردازی میکرد، از زمانی که مجری صداوسیما شد، با نگاه منفی و گاه نفرتپراکنانه خود به سلبریتیها و دولت «حسن روحانی»، واکنشهای بسیاری را برانگیخت.
در سال ۱۳۹۸ و بعد از اعتراضات مردمی، هنرمندان بیانیهای با عنوان «صدای آبان ۹۸» منتشر کرده و در آن خطاب به حکومت میگویند «با مردم چه میکنید؟ کدام روزن را برای شنیدن صدای مردم باز گذاشتهاید؟ کدام تجمع اعتراضی مردم را تاب آوردهاید؟»
پس از این بیانیه، شهبازی در ماشین خود نشسته و ویدیویی را ضبط کرده و به آنها حمله میکند و میگوید: «این اوج وقاحت پررویی و بیشرفی است که شما بدون اینکه مسوولیت حرفی که زدید اون موقع و رایی که برای این دولت جمع کردید رو بپذیرید، ادای با مردم بودن در بیارید و طلبکار باشید.»
تمامیتخواهی با جیب ملت حمله شهبازی به سلبریتیها به این سخنها خلاصه نمیشود. شاید مهمترین اقدام او که او را به چهره جنجالی در رسانهها بدل کرد، واکنش او به خبر بازگشت «رضا رشیدپور» به صداوسیما بود؛ خبری که در نهایت با انصراف رضا رشیدپور از بازگشت همراه شد. او در پیامی اعلام کرد از اجرای دور جدید «سیم آخر» منصرف شده و «زمانی مناسبتر» به تلویزیون برمیگردد.
اما پیش از واکنش رشیدپور، شهبازی با انتشار ویدیویی بهخاطر احتمال حضور رشیدپور در صداوسیما، از این سازمان که پولش از بودجه عمومی به دست میآید، استعفا داد.
شهبازی که با حوزه هنری هم همکاری دارد، در این ویدیو میگوید: «ما اینور پاورقی میسازیم، میگیم سلبریتی باید در خدمت رسانه باشه، هماهنگ با سیاستهای نظام باشه، باید با سلبریتیای که وسط شلوغیها آب به آسیاب دشمن میریخت برخورد بشه، بعد اونور گلزار و رشیدپور دارن گرم میکنن برگردن روی آنتن.»
او متن اعتراضی هم نوشته و گفته بود: «مگر ما اسگل نظام مقدسیم که من ۹ ماه مسخره کنم، بخندم، هجو کنم، حمله کنم به مثلا یه نوع سبک زندگی، بعد کسی که عقد آریایی خونده رو شبی ۵۰۰-۴۰۰ میلیون بهش بدین بیاد برنامه اجرا کنه؟ ما رو گذاشتین حزباللهیها راضی بشن؟! نمیشود که هم من باشم و هم آنها!»
بعد از این گفتهها، روزنامه کیهان به کمک او آمد و در مطلبی نوشت: «رشیدپور همانی است که میگفت کلاهش در تلویزیون بیفتد برنمیگردد تا بردارد. این شخص همانی است که کوچکترین واکنشی به شهادت مدافعان امنیت در فتنه نداشت. حالا این فرد توبه کرده است؟! زهی خیال باطل! او که بارها توبه کرده و توبه شکسته! باز به او اعتماد دارید؟ باز نقش دلسوز و وکیل مدافع وی را بازی میکنید؟ بر چه مبنایی؟ آقایان تصمیمگیر! با میدان دادن چندمین باره به امثال رشیدپور و گلزار و مدیری و...، بچههای انقلاب را ناخواسته منزوی و دلسرد نکنید! باور کنید بین محمدرضا شهبازی که سینه خود را سپر دفاع از انقلاب کرد و رشیدپور، باید اولی را انتخاب کرد! به کجا میروید؟!»
البته بااینحال، او چند روز بعد از استعفا در برنامه «پاورقی» حاضر شد «تا خاری باشد در چشم دشمنان.» او گفت که با حضور در این برنامه، «جگر دشمنان مردم ایران را آتش خواهیم زد.» او همزمان با این گفته تاکید کرد «چیزی به نام اینترنشنال را قبول نداریم که شما لشکر دشمناید.»
پس از این درگیری، «پیمان جبلی»، رییس صداوسیما جمهوری اسلامی ایران هم خطاب به رشیدپور مینویسد: «قرار نیست بهبهانه جذب مخاطب و جذابیت برنامههایمان، به هیچ چهره هنجارشکنی باج دهیم.»
شهبازی که از این درگیری «سربلند» بیرون آمده بود، عملا این پیام را به مخاطب این رسانه میداد که «سینه سپر کردن» برای نظام و نفرتپراکنی برای حفظ آن، پسندیده است.
نوع رفتار، گفتار و نفوذ او حتی باعث شد که روزنامه «فرهیختگان» در اواخر تابستان خبر از آن دهد که «محمدرضا نجارزاده»، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه، پس از درگیری لفظی با شهبازی، از این سازمان کنار رفته است.
نجارزاده به شهبازی گفته بود:««آخه امروز نظرسنجی برنامه فاخرت اومد مخاطب ۵ درصد سیدخندان؛ معلی ۳۷ درصد محفل قرآنی ۴ برابر شما، اعجوبهها تا ۳۰ درصد رو زد، خودمونی مهران رجبی ۱۹ درصد رو زده! به چی مینازید؟ به سیاه کردن چهره جبلی و جلیلی با اشتباهاتتون؟ یا بیمخاطب کردن شبکهتون.»
دونکیشوت ولی با تفنگ واقعی «فیروز نادری» که دانشمند ایرانی در ناسا بود، در خرداد۱۴۰۲ درگذشت. او نیز ازجمله کسانی بود که مورد توهینهای شهبازی قرار گرفت. او میگوید که نادری «کافر» بوده و نباید به «اینها» گفت «خداناباور»، او تاکید دارد که این بحث سیاسی نیست؛ «طرف خدا رو باور نداره و در جهت گسترش ایدهاش هی تلاش میکرده.»
این رویکرد او به خداناباوران جدید نیست. شهبازی حدود ۶ سال پیش هم در یک استندآپ کمدی گفته بود به «کافرها در شمال شهر میگن آتئیست» و آنها را یکی از «گونههای جانوری ضد انقلاب» نام نهاده بود.
او صرفا با کسانی که دین و انقلاب اسلامی را قبول ندارند مشکل ندارد، بلکه بهدنبال دستکاری نمادهای اعتراضی در ایران نیز هست. یکی از جدیدترین کارهای شهبازی، برنامه «سید خندان» است. او در آذر۱۴۰۲ برنامهای را اجرا میکند که در آن، سرود «یار دبستانی من» با شعری متفاوت خوانده میشود.
در این برنامه، «یار دبستانی» که ترانه مهم جنبش دانشجویی ایران است مسخره میشود. او و همکارانش این شعر را چنین تحریف میکنند «یار دبستانی من، ببین چقدر گنده شدی، چند ساله دانشگاه میری خیلی پژوهنده شدی. هک شده اسم من و تو، تو لیست ترم مشروطیها، شامپوی خوابگاه میخوریم، ماهی تن با لوبیا… .»
شهبازی که در «دومین رویداد ملی سواد رسانهای» بهعنوان «چهره سال سواد رسانهای» معرفی شده، با دولت حسن روحانی و «محمد خاتمی» همواره زاویه داشته است.
او با «محمدجواد ظریف»، وزیر امورخارجه پیشین ایران نیز مشکل دارد و خطاب به ظریف میگوید: «ظریف واقعا آدم عجیبیه. فکر کن چیزهایی مثل امضای کری تضمین است، در برجام کلمه تعلیق نیامده، ترامپ نمیتونه با یه امضا از برجام خارج بشه، حالا اگر شد کی توی دنیا بهش عمل میکنه و... رو در کارنامه داشته باشی و بعد بهعنوان نماینده واقعگرایی به بقیه کنایه بزنی که شما دنبال آرزوهاتون هستید و واقعیات رو نمیبینید! بابا تو همونی هستی که در حد یه سرچ توی فایل ورد و پیدیاف برجام به واقعیات اهمیت نمیدادی که ببینی توش تعلیق هست یا نه! براساس آرزوهای کودکانهت درباره خوشعهدی آمریکا و اخلاقی بودن نظامات بینالمللی قرارداد امضا کردی. بعد الان اینطور؟ حیا کن مرد.»
او که نویسنده کتاب «مهبندان» است، تنها دولتها و چهرههای اصلاحطلب را مورد اهانت قرار نداده، بلکه پیشتر در یک ویدیو، «محمود احمدینژاد» را مسخره کرده و او را «۴ساله از تهران» خوانده بود.
البته شهبازی صرفا به این نفرتپراکنی، توهین، تحقیر و تحریف بسنده نکرده است. بلکه حامی شکنجه و کشتن است. او در یکی از برنامههای خود میگوید «دختری را شلاق زدند؛ خوب زدند، حدود الهی است دیگه. دختر باشه، زن باشه، مرد باشه...، حدود الهی باید جاری بشه دیگه.»
شهبازی، نویسنده کتاب «لانگشوت»، در حمایت از کشتار در شبکه اجتماعی «ایکس» گفته: «من ترجیح میدم به مغز اون آدمی که به ائمه اطهار توهین میکنه شلیک کنم. شما میتونید گفتوگو کنید البته.»
«ترجیح» او به کشتن دیگران صرفا به «توهین» کنندگان دین نیست، بلکه او در واکنش به حمله حماس به اسراییل نیز نوشته بود: «بهبه، سگ کشی شروع شد، جانم فلسطین.