انصاف نیوز می نویسد: بخشی از اصلاح طلبان که بدلیل اعتراض به شمایل و روح انتخابات پیش رو روی خوشی به آن نشان ندادهاند، این روزها در حال پررنگ کردن مرزبندی خود با بخشی از اصلاح طلبان هستند که در مورد انتخابات موضع تحریمی نداشتهاند؛ ازجمله با سیدمحمد خاتمی و بهزاد نبوی.
بهزاد نبوی، که تا اوایل سال رئیس جبهه اصلاحات بود، با مواضعی میانهرو، مورد انتقاد این بخش قرار دارد.
دو قطبی در مواجهه با انتخابات پیش رو در جریان اصلاحات پررنگ شده است و بخشی از این جریان به صراحت از شرکت در فرصت حداقلی این انتخابات هم میخواهد استفاده کند. آنها در ماههای اخیر در حال ائتلاف با جریان اعتدال به رهبری حسن روحانی و جریان علی لاریجانی است.
بهنظر نمیرسد که خاتمی در انتخابات پیش رو در حمایت یکی از دو قطبی شکل گرفته موضع بگیرد. او در دو انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ هم موضعی میانه گرفت.
با این حال حامیان جریان پایداری در روزهای اخیر در حال فشار رسانهای بر خاتمی هستند تا موضع خود را بین این دو گزینه ابراز کند؛ یا از شرکت در انتخابات دفاع کند یا راه خود را جدا کند و موضع تحریم بگیرد. آنها ضمنا در تلاشند تا دوقطبی پیش آمده را جدیتر از آنچه هست نشان دهند.
مخالفین حضور رسمی در انتخابات در میان جریان اصلاحات هم در حال کشمکش با خاتمی هستند تا به اصطلاح تکلیف خود را مشخص کند.
ازجمله در یاداشتی نوشتهی فردی به نام ناصر دانشفر که در کانالی به نام «جبهه اصلاحات ایران آزاد» منتشر شده، با تیتر «آقای خاتمی لطفاً دور دماوند را خط بکشید» آمده است:
«سید سالهاست که از در دلها به خانههایمان پا گذاشتهای و ذهن و روحمان را مسخر نمودهای. آنقدر دوست داشتنی هستی که بسیاری از خلقالله با وجود گلههایی که از تو دارند، باز هم مهر تو از دلشان خارج نمیشود.
بیپرده عرض میکنم که همه دوستان و یاران قدیمی اینگونه نمیاندیشند و تعداد کسانی که بغض تو را در سینه جای دادهاند، کم نیست. خیلیها تو را به خیانت متهم میکنند و عده زیادی هم بر این باورند که شاکله و شخصیت شما با ترس و جبونی عجین شده است.
اینها نه عجیب است و نه مهم، که مردان سیاست دوست و دشمن بسیار دارند و مردمان همیشه به انصاف داوری نمیکنند. آنچه که مهم است، روایت و قضاوت تاریخ در باره آدمی است که در مورد شما هم این روند طبیعی طی خواهد شد.
اما یک کنشگر اجتماعی علاوه بر اینکه باید حواس خود را معطوف به درستی یا نادرستی رویکرد و اعمال خود نماید، باید که مرد زمان حال نیز باشد.
سید اصلاحات، صمیمانه عرض میکنم از اینکه مدتی است به جای سخن گفتن با حاکمیت، مردم را مورد خطاب خود قرار دادهاید، در پوست خود نمیگنجم و امید دارم که شما بار دیگر به جایگاه واقعی خود بازگردید و مردم دوباره با شما آشتی کنند و تو از ظرفیت بیبدیل خود برای گذار از وضعیت موجود، کمال استفاده را ببری. اما نمیتوان کتمان کرد که گسلی واقعی بین شما و بسیاری از علاقمندانتان ایجاد شده که به این سادگیها قابل رفع شدن نیست.
جناب خاتمی شما با عبور تلویحی از قانوناساسی در بیانیه پانزده مادهای، گامی اساسی برای بازگشت به مردم برداشتید و این ستودنی است. پس از آن با تغییر شکل گفتمان خود با حاکمیت و انذار از خودبراندازی قدمهای مؤثری برداشتید. همراه اصلاحطلبان پیشرو و غیرمنفعل شدید و از مشارکت حزبی و منسجم به صورت علنی انصراف دادید که این نیز قابل تقدیر است.
اما هنوز یک گام اساسی باقی مانده و آن هم عدم حضور در پای صندوق است. شما حق دارید که با خدای خود خلوت کنید و شال و کلاه نموده به دماوند یا هرجای دیگر بروید و رأی خود را اعلام کنید و یا به اعتراض برگه را سفید در داخل آن جعبه کذایی بیاندازید و احدالناسی حق ندارد که بابت این به شما اعتراض نماید. اما سید این نیز حق ماست که اگر پایتان را از خانه برای شرکت در این انتخابات ننگین بیرون بگذارید، برای همیشه تو را از خانه قلبهایمان بیرون کنیم و با آنکه دل کندن از شما برایمان سخت است، چارهای جز فراق نداشته باشیم.
سید از گفتههایت معلوم است این انتخابات، شرایط حداقلی شما را هم تأمین نکرده و فرایند برگزاری آن مقبول حضرتعالی نیست. لذا تمنا دارم اگر به هر دلیلی قصد اعلام تحریم انتخابات را ندارید، لااقل به مانند جدت آزاده باش و به خاطر عدم تمکین […]، فکر شرکت در انتخابات را از سر بدر کنید.
سید تو سرمایه این مردم بیپناهی، اینبار هیچ دلیلی برای شرکت نیست، کوچکترین تلاش برای مشروعیت بخشیدن به مهندسان خالص سازی و […] از نگاه بسیاری چون بنده حقیر پا گذاشتن در جاده جدایی از مردم است.
ما از تو آموختهایم که از آرزوی مرگ برای دشمن نیز نداشته باشیم، پس اگر پای به این میدان نهادی حکمی برایت صادر نمیکنیم. اما یقیناً واقفی که جای کسی که در کنار مردم نمیایستد، خانه دل مردمان نیست.»