پروژه سرعت آتاکاما؛ کله‌شق‌هایی که «دویدن در مریخ» را تجربه می‌کنند

ناسا، آژانس فضایی آمریکا، از بیابان خشک و دور افتاده آتاکاما برای شبیه‌سازی شرایط مریخ استفاده می‌کندبی بی سی:
بیابان آتاکاما، شیلی.

خشک‌ترین نقطه روی زمین. میانگین بارش سالانه؟ زیر یک میلیمتر در حالی که بعضی مناطق آن چندین دهه در انتظار بارانی کوتاه می‌مانند.

دمای هوا از ۳۰ درجه سانتیگراد در روز تا زیر صفر در شب متغییر است.

این منطقه آن قدر بی آب و علف و عاری از حیات است که ناسا به طور مرتب از آن برای تمرین و شبیه‌سازی فرود در مریخ استفاده می‌کند.

بنابرین در جایی که حتی برگزاری یک مسابقه دوی نیمه استقامت هم چالش برانگیز است، چگونه می‌توان به یک فوق ماراتن ۳۱۰ مایلی (حدود ۵۰۰ کیلومتر) فکر کرد؟

اما اگر اسم شما نیلز آرند باشد و مسابقه شما «پروژه سرعت» پاسخ این سئوال ساده می‌شود.

******************************************
ساعت ۴ صبح اواخر نوامبر در شهر ساحلی ایگیگه شیلی. ۹۰ دونده از سراسر جهان در یک محوطه اسکیت متروکه ساحلی، در ۵۰ متری اقیانوس آرام حرکت می‌کنند.

خیابان‌ها بجز تعدادی سگ ولگرد عابر دیگری ندارند. در واقع به جز صدای پهپادهای دوربین‌داری که بالای سر دونده‌ها پرواز می‌کنند و ورزشکاران مضطربی که در حرکتند، فضا کاملا آرام است.
نقطه شروع حرکت که توسط نیلز آرند انتخاب شده است، یک محوطه اسکیت‌سواری در ایگیگه استتا این که صدای یک نفر بلند می‌شود؛ مردی با لهجه آمریکایی-آلمانی که دونده‌ها را قانع کرده، آنجا بیایند. و مهم‌تر این که آن مکان را پای پیاده ترک کنند و بیابان آتاکاما را به موازات اتوبان اصلی طی کنند و به «خط پایان» در سن پدرو د آتاکاما، در فاصله ۵۰۰ کیلومتری خط شروع و در ارتفاع ۲۴۰۰ متری سطح دریا برسند.

مانند نمونه آمریکایی پروژه سرعت که از لس‌آنجلس تا لاس‌وگاس برگزار می‌شود و آرند برگزارکننده آن است، این رقابت هم نه جایزه مادی دارد، نه قانون و نه وبسایت. همچنین مانند آن مسابقه خبری هم از ثبت‌نام رسمی نیست.

دعوت‌نامه‌ها و معرفی‌ها از طریق واتس‌اپ آرند انجام می‌شود و خود مسابقه هم کاملا غیرقانونی است و به هیچ عنوان کسی از شرکت‌کننده‌ها حمایت نمی‌کند.

در میان ۹۰ دونده‌ای که به ۱۵ تیم شش نفره تقسیم شده‌اند، افرادی مانند نو شولمن، ورزشکار المپیکی سابق و مجری ام‌تی‌وی آمریکا که به «فارست گامپ دنیای واقعی» معروف است، ویلیام گوچ، یکی از سریع‌ترین بریتانیایی‌هایی که عرض آمریکا را طی کرده است و دنیلا آندراده، فوتبالیست بین‌المللی سابق که طول شیلی را به تنهایی دویده، دیده می‌شوند.
۹۰ دونده از سراسر دنیا به طور خصوصی برای شرکت در این مسابقه دعوت شده‌اندخط آغاز، محلی جلوی محوطه اسکیت است که آرند کمی پس از پیاده شدن از وانتش انتخاب کرده است و دوندگان پس از ترک آن دیگر هیچ حمایتی پشت سرشان نخواهند داشت.

دویدن بدون تیم پشتیبانی، نکته‌ای عجیب در مسابقات دو و همچنین سایر رشته‌های فوق استقامتی مانند دوچرخه‌سواری در مسافت‌های بسیار طولانی نیست.

برای مثال مسابقه ترنس کانتیناتال (TCR)، که به بی‌رحمانه‌ترین مسابقه دوچرخه‌سواری دنیا معروف است، ورزشکاران باید ۴۰۰۰ کیلومتر را به تنهایی در قاره اروپا رکاب بزنند و اگر از کسی کمک قبول کنند، از رقابت اخراج خواهند شد.

اما در آن مسابقه دوچرخه‌سواری، ورزشکاران وسیله جهت‌یابی دارند و در ایستگاه‌هایی که بین راه تعبیه شده است، سلامت آن‌ها چک می‌شود.

آرند قبلا نشان داده که مقابل هرگونه کنترل و ایجاد توازن در پروژه سرعت می‌ایستد؛ در مسابقه آتاکاما او مرزهای راحتی شرکت‌کننده‌ها را عقب‌تر هم رانده است.

او قبل از مسابقه خیلی خلاصه به شرکت‌کنندگان می‌گوید که اگر بخواهد مسابقه آمریکا و شیلی را به دنیای گربه‌سانان ببرد: «مسابقه لس‌آنجلس - لاس‌وگاس مثل گربه است و مسابقه آتاکاما قطعا یک ببر.»
تیم برنده مسافت ۳۱۰ مایلی بین ایگیگه و سن پدرو را در کمتر از ۳۵ ساعت طی کردنددر مسابقه آتاکاما فقط یک گزینه برای تجدید قوا وجود دارد و در نتیجه تیم‌ها دو وسیله نقلیه دارند. این وسایل نقلیه اغلب کامیون‌های کفی مدل آمریکایی هستند که غذا، سوخت و از همه مهم‌تر آب آشامیدنی شش دونده را قرار است مسافتی طولانی در منظره‌ای شبیه سطح کره ماه بدوند، تامین می‌کنند.

یک دونده در هر تیم شش نفره باید همیشه در امتداد جاده‌ای حرکت کند که از این محیط بسیار نامناسب عبور می‌کند.

دونده درجه یک و کاپیتان یکی از تیم‌ها نام برجسته‌ای دارد: روبرتو منج. او یک ورزشکار المپیکی است که برای گینه استوایی در المپیک ۲۰۰۴ آتن رقابت کرد.
منج ورزشکار سابق المپیکی است که الان مربی دو و میدانی شده استمنج بعدا در زندگی حرفه‌ایش در مسابقات دوی استقامت جهان شرکت کرده است؛ اما ماده مورده علاقه او حضور روی پیست و دوی ۱۵۰۰ متر بود که تخصصی مطلوب برای او و اکثر اعضای ۱۴ تیم دیگر، به شمار می‌رود.

در اصل، تاکتیک مطلوب برای سریع‌ترین راه طی کردن ۵۰۰ کیلومتر، تعویض مکرر دونده‌ها و تقسیم مسافت به بخش‌های دو یا سه کیلومتری بود. سپس تکرار این کار برای نزدیک به دو روز.

به این ترتیب هر عضو تیم وظیفه‌ای قابل دستیابی دارد و باید هر بار حدود دو و نیم کیلومتر بدود.

اما همان طور که منج می‌گوید، وقتی نیمه‌های شب مجبور می‌شوید که بدوید و آن‌هم در حالی که هنوز خستگی دویدن روز قبل در بدن‌تان است، می‌فهمید که پروژه سرعت، چالشی بسیار جدی است.

منج قبلا عادت داشت ۱۵۰۰ متر را با نهایت سرعت بدود، با حمام یخ ریکاوری کند و با روش‌های پیچیده بدنش را سرد کند.

در شیلی او در حالی که روی کفی کامیون نشسته و پیتزای سردی را گاز می‌زند، باید آماده دویدن در دور بعدی می‌شد.

منج می‌گوید: «مسئله خیلی خیلی چالشی این است که در فواصل زمانی کوتاه می‌دوید و بین آن‌ها پشت کامیون می‌پرید، بدن‌تان سرد می‌شود، خسته می‌شوید و دوباره باید بپرید پایین و بدوید.»

«بعد از دو روز حسابی فرسوده و زخم‌خورده خواهید شد، بخصوص با پاهایی خسته از دویدن در طول شب و ذهنی که انباشته از فکرهای مختلف است. سخت‌ترین نقطه جایی در روز دوم بود، فقط کمی پس از ۳۰ کیلومتر دویدن به مشکل خوردم. هر دفعه که از وسیله نقلیه پایین می‌آمدم مجبور بودم پایم را روی زمین بکشم یا مانند پیاده‌روی سریع حرکت کنم.»

«یک نقطه‌ای هم بود که شما از خط شروع، خیلی دور شده بودید و حس می‌کردید به خط پایان نزدیک شده‌اید، اما هنوز راه زیادی تا تمام شدن کار باقی مانده بود. اما جدال با سختی بخشی از زیبایی این مسابقه است.»

مدتی قبل از بحران شخصی منج، خود مسابقه با بحرانی جدی روبرو شد. بسیار جدی‌تر از درد پاها ، از راه رسیدن مجری قانون بود.
یکی از معدود قوانین مسابقه این بود یک دونده از هر تیم همواره باید در جاده و در حرکت باشد۲۴ ساعت قبل شروع پروژه سرعت، دو مورد غیر قابل مذاکره وجود داشت.
 
اول، رفتن به سوپر مارکت و خریدن اقلامی از جمله نزدیک به ۱۰۰ لیتر آب، ۶۰ باگت و کوهی از ناچوز.

دوم، شرکت در یک جلسه توجیهی قبل از مسابقه که آرند (کمی پس از این که تاکید کرد دوربین‌ها و وسایل ضبط باید خاموش شوند) به چند قانون اصلی پروژه سرعت اشاره کرد.

آرند بعدا گفت: «تلاش می‌کنیم تا ریسک‌هایی که همه ممکن است با آن روبرو شوند را توضیح دهیم و برایش آماده باشیم. واضح است که این رویدادی خطرناک به شمار می‌رود.»

«بزنم به تخته، ما تا کنون اتفاق بدی نداشته‌ایم، ولی می‌دانیم که ریسک آن وجود دارد و تمام تلاشمان را می‌کنیم که آن‌ها را به اشتراک بگذاریم. روش‌هایی است که با کمک آن می‌توانید ریسک را به حداقل برسانید.»
آرند، که برگزارکننده پروژه سرعت است، سابقه برگزاری رویدادهای موسیقیایی را دارداو تلاش می‌کند که قاطعانه بگوید، امنیت، اولویت اول تمامی تیم‌هاست. دوما و احتمالا در تناقضی جزئی، او در مورد قوانین اساسی مسابقه صحبت کرد: بدون نقشه، بدون مسیر نشانه‌گذاری شده و رقابتی «غیر رسمی» که شکل و فرم آن مشخص نیست.

اگر هم پلیس از دوندگان بپرسد که آنجا چه می‌کنند، فقط باید جواب دهند: «ما گروهی از دوستان هستیم که از ایگیگه به سوی سن پدرو می‌دویم.»

اما مورد دوم غیر قابل مذاکره که احتمالا بالاتر از همه موارد است، چیست؟

قبول ناراحتی، شیوه‌ای برای رشد شخصی است. آن اقتدار و روش‌های ثابت انجام کارها در دویدن (و در زندگی) باید به چالش کشیده شوند.

و بالاتر از همه موارد این که که پروژه سرعت غیرقانونی نیست. اما در آخرین ساعات روشنایی روز، پلیس محلی عقیده‌ای متفاوت داشت.

در بخش عمده‌ای از ساعت‌های اول مسابقه فاصله بین تیم‌ها زیاد نبود. اما پس از صعودی طولانی از شیبی تند به دور از اقیانوس و در یک جاده سیاه که اطرافش از نمک‌های سفید معادن لیتیوم پوشیده شده بود، بین تیم‌ها فاصله افتاد.

هنگام غروب آفتاب شایعه‌ای به سرعت بین افراد منتشر شد. در گروه واتس‌اپ مسابقه، خبرهایی مبنی بر تهدید به دستگیر شدن گروهی از دونده‌ها از سوی پلیس محلی منتشر شد.

در حالی که مسابقه فقط در جاده اصلی این منطقه برگزار می‌شد، دوندگان در شانه خاکی جاده با کامیون‌های بزرگ معادن برخورد کردند.

به نظر می‌رسید که راننده‌ها در روز چندان اهمیتی به آن‌ها نمی‌دهند، ولی شب داستان متفاوتی داشت. صبر آن‌ها و پلیس در مورد قبول پیشنهادی که آرند داده بود مبنی بر «گروهی از دوستان که به سوی سن پدرو می‌دوند»، داشت تمام می‌شد.

این مسابقه توجه پلیس محلی را به خود جلب کرد و پس از آن بود که چند تیم به این نتیجه رسیدند که ادامه مسابقه به خطرات احتمالی‌اش نمی‌ارزد

صبر دونده‌ها هم وضعیت مشابهی داشت.

یک جلسه فوری درست قبل از نیمه‌ شب برگزار شد. آرند با خونسردی در مورد دروغی که گفته شده بود توضیح داد و در حالی که نسبت به هراس ورزشکاران حساس شده بود، تصمیم را به عهده خود دوندگان گذاشت.

تعدادی از تیم‌ها تصمیم گرفتند که از مسابقه کنار بکشند، اما اکثرشان از جمله تیمی که منج در آن حاضر بود، مسابقه را ادامه دادند. این لحظه‌ای تاثیرگذار برای آرند بود.

او قبل از این که مسابقه لس‌آنجلس را راه بیندازد، هنگامی که در دهه سوم زندگی‌اش بود، در روسپی‌خانه‌ای اجاره‌ای در هامبورگ شب‌های موسیقی برگزار می‌کرد.

برخورد با قانون چیزی نبود که او را نگران کند، هرچند که می‌گوید پلیس شیلی تضمین خواسته که اولین دوره این مسابقه، آخرین دوره آن هم باشد.

آرند گفت: «با توجه به ماجرایی که با پلیس داشتیم، بعید می‌دانم که دیگر مسابقه‌ای این گونه داشته باشیم. آن‌ها این یکی را بی‌خیال شدند، اما فکر نکنم دفعه بعد هم همین کار را بکنند. شما باید خودتان را با موقعیت‌های مختلف تطبیق دهید.»

«مجبوریم که نسبت به شرایط واکنش نشان دهیم، مجبوریم خلاق باشیم و در بعضی لحظه‌ها تصمیم‌های سخت بگیریم.»
تیم‌ها در یک مقطع مجبور شدند تصمیم بگیرند، نه در مورد این که چگونه مسابقه را تمام کنند، بلکه در مورد این که اصلا می‌خواهند آن را تمام کنند یا نهپیامدهای این ماجرا زندگی منج را تغییر دادند. تیم او پس از ۴۳ ساعت و ۴۶ دقیقه از خط پایان گذشت، نزدیک به ۹ ساعت پس از تیم «بلگراد اوربان رانینگ تیم» با زمان ۳۴ ساعت و ۵۵ دقیقه.

از ۱۵ تیمی که مسابقه را شروع کردند، ۱۲ تیم از خط پایان گذشتند: تقاطعی ۹ متری در حومه شهر سن پدرو.

برای مردی که زندگی‌اش با شرکت در مسابقاتی که چهار دقیقه طول می‌کشید، شکل گرفت، این رکورد نتیجه‌ای غریب بود. اما این به نقطه عطفی برای منج بدل شد.

او می‌گوید:‌«پروژه سرعت موضوعی کاملا متفاوت از المپیک است، زمانی که شما در مقدماتی، نیمه‌نهایی و فینال حاضر می‌شوید و تمام تخم مرغ‌های‌تان را در سبد، رقابت با خودتان بگذارید.»

«یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این بود که من که از مسابقات استقامت سر در نمی‌آوردم وسط یک مسابقه دوی پیچیده پرت شدم، آن هم همراه با تیمی که اعضایش را نمی‌شناختم. کار زیادی از بدن‌تان می‌کشید، چه در گرمای روز و چه در سرمای شب، فقط باید بلند شوید و بدوید.»

«احتمال بالایی وجود دارد که از نظر ذهنی یا بدنی تخلیه شوید، مثلا هنگامی که سوار ماشین می‌شوید، بدنتان خشک شود. یا این واقعیت و فکر هراس‌انگیز که وای خدا هنوز ۱۶۰ کیلومتر دیگر باقی مانده است.»
دونده‌ها پایان مسابقه را در یک مهمانی کنار استخر جشن می‌گیرندوقتی چالش تمام می‌شود و مسابقه به پایان می‌رسد، با توجه به سابقه آرند در هامبورگ، قابل پیشبینی است که دونده‌ها در یک مهمانی کنار استخر که تا آخر شب طول کشید، جشن گرفتند.

در حالی که بلندترین آتش‌فشان فعال جهان در پس زمینه دیده می‌شود، دونده‌ها و دی‌جی‌ها روی صحنه می‌روند و بر سر زدن یک خالکوبی یادگاری باهم سنگ، کاغذ، قیچی بازی می‌کنند.

در لحظه‌ای آرام و دور از دیوانه‌بازی، آرند از آسودگی خیالش به دنبال این که تمام دونده‌ها سالم مسابقه را تمام کردند و همچنین از رفاقت و پروژه سرعت در دنیایی که روز به روز سرشارتر از ورزش حرفه‌ای می‌شود، صحبت کرد.

او برای توضیح دادن منظورش از مثالی استفاده کرد گفت:‌«یک داستان ممکن است به دو شکل رقم بخورد. وسط زمستان سوار قطار می‌شوید و می‌خواهید از نقطه الف به نقطه ب بروید و همه چیز طبق نقشه پیش می‌رودو شما سر جایتان می‌نشینید، با کسی ارتباط برقرار نمی‌کنید و فقط از نقطه الف به نقطه ب رسیده‌اید.»

«اما در سفری مشابه، قطار وسط راه گیر می‌کند، بخاری خراب می‌شود و شما وسط زمستان ناگهان مجبور می‌شوید با افراد زیادی که کنارتان هستند، ارتباط برقرار کنید. این تجربه‌ای ۱۰۰ درصد متفاوت است.»

«پروژه سرعت آتاکاما، خراب شدن بخاری است.»

من به شوخی می‌گویم، یا می‌توانی بخاری را راه بیندازی و او جواب می‌دهد: «آهان، آره. یا آن را راه بیندازی.»
+2
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.