بازگشت تیمی که به آغوش حکومت پرید؛ آیا مردم فراموش می‌کنند؟

برای نخستین بار در تاریخ، گروهی از ایرانیان حتی بابت این ناکامی خم به ابرو نیاوردند. برخی نیز خوشحال شدند و این تیم را نمادی از «حکومت ایران» دانستندایران وایر، پیام یونسی پور
تیم فوتبال ایران با شکست مقابل قطر، از جام ملت‌های آسیا در مرحله نیمه‌نهایی کنار رفت و حسرتش برای رسیدن به فینال این مسابقات، به نیم قرن رسید.

حذف تیم فوتبال از رقابت‌های جام ملت‌های آسیا، واکنش‌هایی متفاوت را به‌همراه داشت؛ برای نخستین بار در تاریخ، گروهی از ایرانیان حتی بابت این ناکامی خم به ابرو نیاوردند. برخی نیز خوشحال شدند و این تیم را نمادی از «حکومت ایران» دانستند. آیا این تیم، نمادی از یک مجموعه حکومتی بود؟

***
تیم ملی یا چیزی شبیه به یک راهپیمایی حکومتی؟

آیا تیم فوتبال ایران، هرگز در تمام سال‌ها و دهه‌های گذشته، نیازی به «فریاد زن» و «عربده‌کش» روی سکوها داشت؟

آنچه جامعه ایران طی سال‌های اخیر از لشگرکشی‌های حکومت دیده‌ بود، در مراسم‌هایی خلاصه می‌شد که قرار بود ایدئولوژی‌های حکومت را ترویج کند. از راهپیمایی روز قدس، تا راهپیمایی ۲۲بهمن، از گردهمایی حکومتی ۹دی۱۳۸۸، تا راهپیمایی حکومتی اربعین.

اما جمهوری اسلامی برای نخستین بار مجبور شد برای تیمی که نه از اقبال عمومی در داخل کشور برخوردار بود و نه حمایتی از سوی ایرانیان خارج از کشور را پشت خود می‌دید، از نیروهای بسیج و سپاه استفاده کند. اعزام کردن نیروهای حکومتی به ورزشگاه‌های قطر برای حمایت از تیم فوتبال، این مجموعه را حتی در ناخودآگاه مردم ایران، تبدیل به یکی از دستاویزهای حکومت کرد. تیمی که دیگر نه برای مردم و نه با عنوان ملی کارکرد داشت که بخشی از برنامه‌های نشان دادن موفقیت‌های حکومت بود.

در شکل‌گیری این فاصله اما فقط حکومت نقش نداشت؛ قدم اول را بازیکنان تیم فوتبال به سوی حکومت برداشته بودند.
تیم فوتبال ایران با شکست مقابل قطر، از جام ملت‌های آسیا در مرحله نیمه‌نهایی کنار رفت و حسرتش برای رسیدن به فینال این مسابقات، به نیم قرن رسیدآیا مردم ایران فراموش کردند؟
شکاف‌ها میان مردم و این تیم، از اینجا آغاز می‌شود؛ پاستور، دفتر ریاست جمهوری، ۲۴آبان۱۴۰۱ و کمتر از دو ماه پس از آغاز اعتراضات سراسری پس از کشته شدن «مهسا امینی» در بازداشتگاه گشت ارشاد.

درحالی که شهرهای ایران شاهد خیل اعتراضات و سرکوب‌های خونین بود، بازیکنان تیم ملی ایران به دیدار «ابراهیم رئیسی» رفته‌اند. تصاویر تعظیم‌ها و کمرهای خم شده و سرهای تا زانو پایین‌ آمده «روزبه چشمی» و «علی‌رضا بیرانوند» در کنار سخنرانی تملق‌آمیز برخی بازیکنان، واکنش‌هایی گسترده را به‌همراه داشت.

بازیکنان تیم ملی کمی پیش‌از این، با انتشار متن‌هایی در صفحات اینستاگرام‌شان، خود را «غیر سیاسی» و دور از «حواشی به وجود آمده» خوانده بودند.

 ۲۶آبان۱۴۰۱ و هم‌زمان با انتشار خبر کشته شدن «کیان پیرفلک»، کودک خردسال ساکن ایذه، تصاویر و ژست‌های شادمان «علی‌رضا جهانبخش»، «مهدی طارمی»، «کریم انصاری‌فرد» و «سعید عزت‌الهی» در سایت فدراسیون جهانی فوتبال و رسانه‌های بین‌المللی منتشر شد. تصاویری که به‌زعم مردم ایران، «سفیدشویی جنایات» جمهوری اسلامی در ایران و پنهان کردن سرکوب‌ها بود.

فاصله این تیم با مردم زمانی بیشتر شد که پس از بازی ایران و ولز که تیم فوتبال مقابل ضعیف‌ترین تیم حاضر در این رقابت‌ها به پیروزی رسید، بازیکنان جشنی در حد قهرمانی بر پا کردند. پرتاب کردن مربی تیم به هوا، گرفتن عکس‌هایی با ژست قهرمانانه و فراموش کردن هر آنچه در ایران رخ داده، فاصله را عمیق‌تر کرد؛ تا جایی که برخی از مردم ایران برای پیروزی تیم ملی آمریکا مقابل این تیم، در خیابان‌ها جشن گرفتند.
آیا هیچ ورزشکاری با مردم کشورش همراه نبود؟
جمله «ما سیاسی نیستیم»، پس از جام جهانی تبدیل به عبارتی شد که «علی‌رضا جهانبخش» در مصاحبه‌ خود با «عادل فردوسی‌پور» به زبان آورد: «مردم هم داشتند زندگی خودشان را می‌کردند.»

آیا مردم ایران از مهر۱۴۰۱ به بعد، همان زندگی روزهای پیش از شهریور را تجربه می‌کردند؟

بازداشت‌ها، اعدام‌ها، احکام سنگین زندان و سکوت ممتد بازیکنان، حتی پس از پایان رقابت‌های جام جهانی، موج حمایت‌های اغراق‌آمیز از فلسطین پس از حمله ۷ اکتبر حماس به اسراییل، بر گردن انداختن چفیه در بازی‌های دوستانه و استوری‌های همراهی بازیکنان با مردم غزه، یک تناقض بزرگ را شکل می‌داد.

این تیم ایران بود یا نماینده اجرای دستورات حاکمیت؟ این بازیکنان البته تنها قشری بودند که ترجیح دادند با صدای مردم همراه نشوند. از حضور بدون حجاب اجباری «الناز رکابی» در رقابت‌های صخره‌نوردی کره‌جنوبی تا بازیکنان فوتبال ساحلی، از سرود نخواندن بازیکنان والیبال نشسته تا همراهی بازیکنان بسکتبال و واترپلو، همگی نشان از تنها بودن بازیکنان تیم ملی در حمایت از حاکمیت داشت. همین تفاوت، آن‌ها را از مردم دورتر می‌کرد.
چه تیمی، چه جامی را از دست داد؟
«رامین رضاییان» بازیکن تیم فوتبال، پس از پیروزی مقابل ژاپن که تنها دیدار دشوار این تیم در جام ملت‌های آسیا بود، گفت: «خدا را شکر که دشمن شاد نشدیم.» اشاره‌اش شاید به گروهی از مردم ایران بود؛ مانند «مهران سماک» که پس از پیروزی آمریکا مقابل ایران در جام‌جهانی در خیابان‌های انزلی با بوق زدن شادی کرد و به ضرب گلوله نیروهای حکومتی کشته شد.

«علی‌رضا بیرانوند»، دروازه‌بان تیم فوتبال، پس از همان بازی گفت: «روز ۲۲بهمن با جام به ایران برمی‌گردیم.» چند بار تاکیدش روی سالگرد آغاز حکومت جمهوری اسلامی و همراه آوردن جام برای آنچه «جشن گرفتن در ایران» می‌نامید، در شبکه‌های اجتماعی واکنش برانگیز شد.

به‌نظر می‌رسید بازیکنان تیم از اینکه چنین فضای دوگانه‌ای را شکل دهند و خود را کنار حکومت بدانند، نه آزرده می‌شدند و نه نگران. حکومتی که برای‌شان البته هزینه می‌کرد. از پاداش‌های ویژه دلاری برای هر پیروزی، تا انتشار خبر بازگشت «مهدی تاج»، رییس فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی به ایران برای همراه آوردن پاداش‌های مجزای شکست دادن ژاپن برای بازیکنان.

اما این تیم، تنها به ایران بازنگشت. هواداران سازمانی و حکومتی که برای تشویق تیم فوتبال به قطر رفته بودند نیز با پایان یافتن ماموریت‌شان به ایران باز می‌گردند. تیمی که نتوانست در ساده‌ترین مسیر ممکن هم، قهرمان آسیا شود.

این تیم در جام ملت‌های آسیا به ترتیب مقابل فلسطین (تیم رده ۹۹ جهان)، هنگ کنگ (تیم رده ۱۵۰ جهان)، امارات (تیم رده ۶۴ جهان)، سوریه (تیم رده ۹۱ جهان)، ژاپن (تیم رده ۱۷ جهان) و قطر (تیم رده ۵۸ جهان) بازی کرد و از رسیدن به فینال برای دیدار با اردن (تیم رده ۸۷ جهان) باز ماند. این تیم، هرچند ژاپن را مغلوب کرد، اما نه با عراق، نه با کره‌جنوبی، استرالیا و عربستان در یک مسیر قرار نداشت. این ساده‌ترین مسیر تاریخ فوتبال ایران برای رسیدن به جام قهرمانی بود.
+21
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.