مسیح علینژاد: اینجا بازار تهران است، ساعاتی پس از اعلام خبر قتل حکومتی محمد قبادلو مردی حدود ۶۰ ساله با پارچه نوشته ای در دست، بر روی یک سکو در بازار تهران ایستاده است و رو به رهگذران فریاد میزند.
بر روی پارچهای که در دست اوست نوشته شده: «محمد قبادلو را به قتل رساندند. مردم! بیتفاوتی تا کی؟» جمله مهیبی ست! او خطاب به عابران از آنها میخواهد که در برابر این جنایت و قتل حکومتی سکوت نکنند. او فریاد میزند که هرکس اگر به اندازه «یک نفر» اقدام کند، مشکلات حل میشود.
او با صدای بلند میگوید: « ما توی لس آنجلس نیستیم. اینجا تهرانه و اعتراض ما هم در تهران است.» فضای عجیبی ست. پس از ماهها سرکوب، مردم مردد و ترس خورده تماشا میکنند. زنی در آن میان فریاد «مرگ بر خامنهای» سر میدهد.
اما جمعیت همچنان مردد و بی اعتمادند. ما بی شک دوباره یکدیگر را پیدا خواهیم کرد. دوباره کنار هم خواهیم ایستاد. مطمئن، امیدوار و با مشتهای گره کرده، دوباره کابوس ضحاک خواهیم شد. تا ببینیم فردای آزادی را...