خودکشی وحشتناک دانش‌آموز ۱۱ ساله با روسری مادرش

همشهری: یک دانش‌آموز پسر با انگیزه‌ای نامعلوم خودش را در نبود خانواده‌اش در اتاق خواب خانه‌شان با روسری مادرش حلق آویز کرد.

رویداد۲۴ روز یکشنبه ۱۷ دی امسال ساعت ۲۲ کی از ماموران کلانتری افسریه در تماس با بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران او را در جریان خودکشی پسر ۱۱ ساله دانش آموزی قرارداد.

با دستور قضایی تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران برای بررسی ماجرا به خانه مورد نظر اعزام شدندو مشاهده کردندکه او خودش را با روسری زنانه از چهارچوب در اتاق خواب حلق آویز است.

مادر این پسر در جریان تحقیقات گفت: زمان حادثه پسرم در خانه تنها بود و نمی دانم چرا خودکشی کرده است. او پسر سرزنده و شادی بود.

چند باردرخانه دیده بودم که صندلی می گذاشت و بالای آن می رفت ومی گفت از این بالا چقدر همه چیز خوب است .

محسن اختیاری ، بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران با تائید این خبر به جام جم گفت :تحقیقات برای شناسایی انگیزه پسر دانش آموز از خودکشی ادامه دارد
+13
رأی دهید
-6

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۸۱
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    فکر میکنم اختلافات خانوادگی. محیط پر تشنج. دعواهای دائمی زن و شوهر. اگر اختلافی حل نشدنی بین زن و شوهری هست بهتر است از قبل از شروع دعواهای خانوادگی و فحاشی با صلح و صفا و توافق از یکدیگر جدا شوند.
    2
    21
    ‌چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۰۱:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    استاد کاملا درست می‌فرمایید، و همچنین یک عامل دیگر، سختگیری‌های سادیسم‌گونه‌ای هست که برخی‌ والدین -به‌ویژه مادرها- بر سر درس و مشق و تحصیل فرزندشون اعمال می‌کنن، و فرزند رو دایم در زیر روش وحشی‌گرانه‌ای که دارن خورد می‌کنن. من خودم قربانی سیستم اشتباه تربیتی‌ والدینم در تمام زمینه‌ها هستم، و به‌ویژه در دوران دبیرستان، از آنجا که پس از راهنمایی می‌خواستم برم هنرستان هنر، اما به‌زور والدین به دبیرستان ریاضی‌-فیزیک فرستاده شدم، چهار سال در دبیرستان زجر کشیدم و هر سال هم کلی‌ تجدید می‌شدم و دایم فحش و بد-و-بیراه از مادرم می‌شنیدم. ایشان خودشان دبیر بودند (اکنون بازنشسته) و در طی‌ سال‌های دوران دبیرستانم، پس از امتحان آخر سال، می‌رفتند دبیرستان من، کارت دیبری‌شان را نشان می‌دادند، وارد آرشیو می‌شدند، و زودتر از آنکه کارنامه بدهند، از نمرات تجدیدی من آگاه می‌شدند، می‌آمدند خانه، و تا زمان کارنامه، بساط دعوا با من و سپس قهر کردن با من شروع می‌شد!.
    0
    9
    ‌چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۱
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    گرامی حتما همینگونه استکه میگوئی. پدر و مادر اول باید درک صحیحی از استعداد فرزند خودشان داشته و بعد او را در همان راه پرورش و تقویت کنند. یکی از همشاگردی های من که دائما از پدرش کتک می خورد . دو سال در یک کلاس رفوزه شد و بیرونش کردند. مادرش او را به هنرستان سپرد. با اینکه دیپلم هم ندارد حالا ماشین های تولید پروفیل الومینیوم میسازد که 20 متر طول دستگاه است در حالی که یک نفر از همشاگردی های من حتی نمی توانند یک پیچش را در اندازه ی مناسب سفت کنند.
    0
    6
    ‌چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
    استاد سپاس از توجه شما و مواردی که درباره‌ی همشاگردی‌های دوران متوسطه خویش بیان داشتید. بهتر می‌دانید که پایه‌های تمام زندگی‌ دوران بزرگ‌سالی‌ یک انسان، در همان سال‌های دوران کودکی و نوجوانی (دوران مدرسه متوسطه) شکل می‌گیرند. / در ضمن، به‌تازگی شعر بسیار نغز شما " پائیز " (سروده‌ی ۲۵ مهرماه ۱۳۷۴) را در نت یافتم، خواندم و بسیار بسیار لذت بردم ~ سلامت باشید ~ وقت خوش ~
    1
    4
    ‌چهارشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۶:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.