اما میشود در گذشته به سرنخهایی رسید. این مرکز درست پیش از شروع جنگ جهانی دوم راهاندازی شد، زمانی که جاسوسان و دیپلماتها در اروپا احتیاج داشتند که در امنیت و خفا با بریتانیا تماس بگیرند.
پاسخی که به این نیاز داده شد تولید سامانههای رادیویی مخفی بود که در کیسههای کوچک دیپلماتیک جا میشدند. مقاماتی که بعد از حمله آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹ از ورشو فرار میکردند با استفاده از همین دستگاهها خبر اتفاقات را ارسال کردند.
با شروع جنگ، این مرکز به ساخت رادیوهای کوچکتری رو آورد تا ماموران امآی۶ که با چتر به پشت خطوط دشمن در اروپای اشغالی فرستاده میشدند راهی برای انتقال اطلاعات خود داشته باشند.
آلن تورینگ زمان جنگ جهانی دوم در پارک هنسلوپ زندگی و کار میکرددر زمان جنگ، آلن تورینگ در پارک هنسلوپ زندگی و کار میکرد. او که بیشتر به خاطر شکستن رمزهای نازیها در پارک بلچلی شناخته میشود، در این مرکز روی دستگاهی کار میکرد که میتوانست گفتار را رمزگذاری کند.
دستگاهی که در آن مقطع موجود بود و وینستون چرچیل و فرانکلین روزولت از آن استفاده میکردند ۵۰ تن وزن داشت. نمونه آزمایشی تورینگ که دلیله نام داشت خشخش یک گرامافون را روی صدای سخنرانی میانداخت. دستگاه قابل حملی بود که از زمان خودش جلوتر بود و سرنخ دیگری است از چیزهایی که امروزه این مرکز میسازد.
جاسوسان امروزی درموت تورینگ، برادرزاده آلن تورینگ، به بیبیسی میگوید: «احتمالا میشود خط مستقیمی بین اتفاقاتی که امروز در این مرکز میافتد و اتفاقات ۷۰ یا ۸۰ سال پیش کشید. نیاز به ارتباطات محرمانه هنوز هم پا بر جا است.»
اما چه ربطی به دنیای امروز دارد؟ امروزه، ماموران مخفی فعال در مناطقی که «خارج از دسترس» نامیده میشوند، مانند روسیه و ایران، باید بتوانند تماس برقرار کنند.
با این که مرکز ارتباطات دولت سلطنتی حاضر به اظهار نظر نیست، منابع دیگر میگویند که جاسوسان امروزی از چیزهایی مانند فرستندههای انفجاری مخفی استفاده میکنند. این فرستندهها را میشود به شکل وسایل روزمره ساخت و در کسری از ثانیه اطلاعات را مخابره میکنند. تصورم این است که همچین چیزی در این مرکز ساخته میشود، ولی کسی نمیخواهد حرفی بزند.
وسیله دیگری به من نشان داده شد که سرنخهای دیگری به دست میدهد. یک بلندگوی رادیوی ماشین که ساخته دهه ۱۹۳۰ است. پشت آن یک فرستنده مخفی وجود دارد.
ارتباطات تنها یک بخش از کار است. استراق سمع و ردگیری پنهانی هم هست، اما در این زمینه هم کسی حاضر به اظهار نظر نیست.
این چیزی که میبینید تنها یک بلندگوی رادیوی ماشین نیستآقای ویلیامسون میگوید: «بیشتر عمر ۸۵ ساله این مرکز صرف ساختن دستگاههای ارتباطی ایمنی شده است که به افراد حاضر در نواحی خطرناک و دورافتاده اجازه میدهند به شکل مخفی با بریتانیا تماس بگیرند.»
«برای بعضی از سازمانهای امنیت داخلی بریتانیا هم شاید فناوریهایی ایجاد کنیم که در کارها کمکشان کنند، مانند رصد وقایع جاری.»
یکی از مشتریهای این مرکز امآی۵ (سازمان اطلاعات امنیت داخلی بریتانیا) است، سازمانی که شاید بخواهد «مخفیانه به حرفهای یک مظنون در خانهاش گوش دهد، یا ماشین او را ردگیری کند.»
برای این کار یک دستگاه شنود را به شکل این وسیله روزمره میسازند تا به چشم کسی نیاید. این که دقیقا ممکن است چه چیزی باشد هم از آن موارد است که کسی دوست ندارد دربارهاش حرفی بزند.
شاید وسوسه شوید که این چیزها را با لابراتوار فیلمهای جیمز باند مقایسه کنید. داخلیها میگویند این مقایسه خیلی درست نیست - حدس میزنم به این دلیل که چیزهایی که منفجر میشوند یا ماشینهای مسلح به موشک نمیسازند، ولی خیلی نمیتوان مطمئن بود.
استارگیت با شاخکهای سیاهرنگش مثل یک اتاق شکنجه قرون وسطی استدر اتاقی که کف آن پلاستیکی است، دو نفر از کارمندان دارند وسیلهای برقی را آزمایش میکنند تا یک وقت به کسی شوک الکتریکی ناخواسته ندهد. در اتاقهای دیگر، وسایل ساخت این مرکز را در گرما و سرمای شدید آزمایش میکنند تا مطمئن شوند همچنان میتوانند بفرستند و بگیرند.
یکی از مکانهای عجیبتری که دیدم محفظه دربستهای بود به نام استارگیت که دیوارهایش با شاخکهای کوچکی از جنس فوم پوشیده شده بود. وقتی من را درون آن فرستادند، احساس میکردم در یکی از اتاقهای شکنجه قرون وسطی قرار دارم.
این اتاقک میز چرخانی دارد که میتواند چیزی را دور خود بچرخاند، و تعدادی حسگر امواجی را که از یک دستگاه ارتباطی مشخص ساطع میشود میسنجند.
این کار میتواند به شما کمک کند که بفهمید برای یک دولت متخاصم کشف آن دستگاه چقدر راحت است و شاید هم کمک کند که دستگاههایی را که آنها در کشور شما استفاده میکنند ردگیری کنید.
جورج ویلیامسون امیدوار است که همکاری به "نتیجهای ویژه" منتهی شودمرکز ارتباطات دولت سلطنتی دارد به شکلی کاملا محدود درهای خود را میگشاید، چرا که میداند دانشگاهها و استارتاپهای کوچک دارند فناوریهای نوینی خلق میکنند که شاید برای ماموریتش مفید باشند.
فناوریها میتوانند مربوط به رشتههایی باشند که هیچ پیوندی با امنیت ملی ندارند - ولی شاید استفادههایی داشته باشند که برای توسعهدهندگان روشن نیست.
در گذشته، سختگیریهای امنیتی مانع از همکاری میشد، اما حالا امید میرود که امکانپذیر باشد.
آقای ویلیامسون میگوید: «ایده این است که مهندسان خبرهای که داریم و ایدههای خوبشان را در یک اتاق کنار شخصیتهای دانشگاهی و صنعتی قرار دهیم. در آن لحظه جادویی که ایدههای مختلف کنار هم قرار گرفتهاند، چیز بسیار ویژهای پدیدار خواهد شد.»
اما نحوه استفاده از آن فناوری احتمالا به همان اندازه مخفی خواهد ماند که بقیه چیزهای این مرکز.