«توهم تکرار»؛ چرا یک‌باره چیزی را زیاد می‌بینید یا می‌شنوید؟

این پدیده ریشه در تکامل ما داردبی بی سی: آیا شده کسی به شما بگوید یک خودرو آبی خریده و بعد از آن شما شروع کنید به دیدن خودروهایی‌ها با همان رنگ؟

احتمالا با خودتان فکر کرده‌اید که خودرو رنگ آبی هم از آن مدهای زودگذر است که الان همه طرفدارش شده‌اند. حتی ممکن است با دوستانتان هم درباره این موضوع صحبت کنید.

اما به احتمال خیلی زیاد همیشه همان تعداد خودرو آبی رنگ در خیابان‌های شهر بوده، بدون آن که توجه شما را جلب کرده باشد.

در این صورت شما دچار «توهم تکرار» شده‌اید، پدیده‌ای که بسیار شایع است.

احتمالا همه آدم‌ها در مقطعی از زندگی‌شان این پدیده را تجربه کرده‌اند. وقتی این پدیده رخ می‌دهد، چیزهایی توجه شما را جلب می‌کند که به تازگی برای شما اهمیت پیدا کرده است.
توهم تکرار دقیقا چیست؟
این مفهوم که به نام «پدیده بادر-ماینهوف» هم شناخته می‌شود، به حافظه مربوط می‌شود.

نام پدیده بادر-ماینهوف را سال ۱۹۹۴ یک کاربر آلمانی در یک اتاق چت اینترنتی انتخاب کرد. او توضیح داد که چگونه بعد از این که یک بار نام گروه افراطی «بادر-ماینهوف» را شنیده، مرتب این نام به گوشش می‌خورده است. «فراکسیون ارتش سرخ» یا بادر-ماینهوف (ترکیبی از نام دو رهبر اصلی آن) یک گروه چپ‌گرای افراطی بود که در دهه ۱۹۷۰ در آلمان فعالیت‌های خشونت‌آمیز می‌کرد.

این توضیح کاربر آلمانی باعث شد بقیه هم تجربه‌های خودشان از پدیده توهم تکرار را بیان کنند و کم‌کم این مفهوم با همین نام شناخته شد.
یک مثال معمول از توهم تکرار این است که شما به طور ناگهانی خودرو‌های متعددی از یک برند یا رنگ خاص را می‌بینید در زمانی می‌کنید که ممکن است خودتان به فکر خرید یک وسیله نقلیه باشیداما این پدیده چیز تازه‌ای نیست،‌ بلکه همیشه بوده و به چگونگی عملکرد مغز هر یک از ما مربوط می‌شود.

دکتر نها پاتاک، دانش‌آموخته روان‌شناسی و زیست‌شناسی در دانشگاه هاروارد در مقاله‌ای که در سایت پزشکی وب‌ام‌دی منتشر کرده، نوشته است: بعد از آن که چیزی توجه شما را جلب می‌کند، به نظرتان می‌آید که بیشتر و بیشتر مقابل شما ظاهر می‌شود.»

«اول احساس می‌کنید چیزی هست که بیش از قبل متوجه آن می‌شوید. بعد خودتان را متقاعد می‌‌کنید که آن کلمه، مفهوم یا هر چه که هست، قبلا به اندازه الان تکرار نمی‌شد. به این می‌گویند «سوگیری تاییدی». واقعیت این است که تعداد مشاهدات شما بیشتر نشده،‌ بلکه مغزتان شما را متقاعد کرده که این اتفاق افتاده است.»
چه اتفاقی در مغز می‌افتد؟
به گفته آرنولد زویکی، استاد زبان‌شناسی در دانشگاه استنفورد که اولین بار عبارت «توهم تکرار» را در سال ۲۰۰۵ ابداع کرد، این پدیده نتیجه دو روند شناخته‌شده در روان‌شناسی است.

از یک سو در مغز روند توجه گزینشی به کار می‌افتد که باعث می‌شود در هر لحظه روی چیزی تمرکز کنیم که برایمان اهمیت دارد و بقیه چیزها را از ذهنمان خارج می‌کنیم. این همان روندی است که در جریان آموزش بسیار مهم و کارآمد است.

از سوی دیگر روند سوگیری تاییدی هم در مغز فعال می‌شود و باعث می‌شود ما دنبال چیزهایی باشیم که آنچه را در آن لحظه به آن فکر می‌کنیم، تایید کند: با دیدن تعداد بیشتر خودروهای آبی متقاعد می‌شویم که این رنگ خودرو مد شده و این باورمان را تایید می‌کنیم که تعداد ماشین‌های آبی بیشتر شده است.

سوگیری تاییدی همچنین می‌تواند باعث تشدید مفهومی شود که به صورت کلی به آن «سوگیری شناختی» می‌گویند؛ این که نوع بشر به دنبال یافتن توضیح برای این سوال است که جهان چگونه کار می‌کند و خود را با دریافت خودش از سازوکار جهان سازگار می‌کند.

در این روند، توهمی به وجود می‌آید که به شیوه کار مغز هر یک از ما ارتباط دارد.
سوگیری‌های شناختی میان برهای ذهنی تفکر و ادراک هستند که بر تصمیمات ما تأثیر می‌گذارند و به دلیل تفسیر سوگیرانه اطلاعات موجود باعث می‌شوند به شیوه‌ای تحریف شده فکر کنیمجوانا ریه‌را، روان‌شناس اجتماعی و بالینی به بی‌بی‌سی گفت: «توهم تکرار،‌ هر چند که برای همه رخ نمی‌دهد - یا شاید به خاطر نیاوریم که برای ما اتفاق افتاده چون لازم نیست خودمان آگاه باشیم که برای ما رخ داده- از نظر تکاملی اهمیت زیادی دارد.»

«طبیعی است که این پدیده برای بخش بزرگی از جمعیت انسان‌ها رخ دهد چون یک عامل تکاملی است که به بقای نوع بشر مربوط می‌شود. این که نسبت به آن آگاه باشیم خود موضوع دیگری است.»

باید اشاره کرد که مغز ما ظرفیت مشخصی برای شناخت و درک مسائل دارد به این معنا که به همه محرک‌ها واکنش یکسان نشان نمی‌دهد، چون ما می‌توانیم تنها روی تعداد محدودی از عوامل تمرکز کنیم و اگر غیر از این بود نمی‌توانستیم خودمان را با محیط اطراف سازگار کنیم.

در خلال همین روند -یعنی شناخت- از طریق حواس چندگانه‌مان بعضی چیزها را ثبت و بعد از آن بررسی و پردازش می‌کنیم.

خانم ریه‌را می‌گوید: «زمانی که ما به شدت روی محرک خاصی تمرکز می‌کنیم، باعث می‌شود که پذیرش ادراکی ما برای آن محرک خاص بیشتر شود. حالا ممکن است به تازگی با آن برخورد کرده‌ باشیم و برایمان جالب باشد یا این که یک ویژگی برجسته در آن مثل رنگ متفاوت، چشم‌مان را گرفته، یا چیزی است که اخیرا به صورت مکرر با آن برخورد داشته‌ایم.»
مثال معمول دیگر این است که آهنگ مورد علاقه جدید شما مدتی است که همه جا هست، اما چون در ذهن شماست، ممکن است در همه جا متوجه آن شوید و به نوبه خود فکر کنید که به نوعی محبوب‌تر شده استدلیل این واکنش مغز این است که احتمالا آنچه در آن لحظه مغز ما ثبت می‌کند، همان چیزی است که برای ما اهمیت دارد. و چون برای ما مهم است، وقتی محرک مشابه دیگری می‌بینیم، توجه مغزمان وقف همان می‌شود؛ چه یک خودرو قرمز باشد، چه یک ماشین آبی با یک مدل خاص یا هر نوع محرک دیگری.

دکتر ریه‌را می‌گوید: «توهم تکرار بین بخش‌های مختلف مغز ارتباط برقرار می‌کند. مثلا روند شناخت به فضایی مربوط می‌شود که در «لوب آهیانه» واقع شده است، اما در عین حال تمام عوامل مرتبط با «دستگاه کناره‌ای» مغز هم می‌توانند در این روند نقش داشته باشند؛ ساختار هیپوکامپ که به حافظه مربوط می‌شود یا مثلا بادام‌واره‌ها که با حس ترس ارتباط دارند.»

به این ترتیب عوامل احساسی می‌توانند با افزودن توجه بیشتر به آن محرک خاص در یک لحظه مشخص، به توهم تکرار کمک کنند. همین موضوع نشان می‌دهد که چرا به یک محرک یا شیء به شکل یکسان واکنش نشان نمی‌دهند.

برای نمونه اگر من یک زن باردار ببینم و بعد از آن همین طور زنان باردار توجهم را جلب کنند، احتمالا به این دلیل است که در آن لحظه مشخص در زندگی من، آن موضوع اهمیت زیادی برایم داشته است.

خانم ریه‌را می‌گویند: «این پدیده، هم به جنبه‌های احساسی مربوط می‌شود و هم شناختی. ممکن است من فرزندم را از دست داده باشم یا بخواهم باردار شوم یا این که اصلا حامله باشم. بنابراین در آن لحظه مشخص آن موضوع برای من اهمیت دارد.»

نتیجه این که بخش‌های مختلف مغز بسته به نوع محرکی که با آن برخورد می‌کنیم در ایجاد توهم تکرار نقش دارند، و به همین دلیل هر یک از ما واکنش‌ متفاوتی به محرک‌ها داریم.

«این مسئله‌ای بسیار اساسی در روان‌شناسی است: خود شیء یا عاملی که با‌ آن برخورد داریم، واکنش شناختی ما -در این مورد توهم تکرار- را تعیین نمی‌کند. سوگیری‌های شناختی یا باورهای غیرمنطقی هستند که همراه برخورد با یک شیء ظاهر می‌شوند، اما خود شیء باعث ایجاد آن باور نمی‌شود. این خود ماییم که با کل سیستم احساسی‌مان و شیوه‌ ادراک‌مان، باعث وقوع پدیده‌هایی مانند توهم تکرار می‌شویم.»
این پدیده به‌عنوان ابزاری برای ترغیب مردم در آنچه تحت عنوان بازاریابی روانی معروف است، قابل بهره‌برداری استتاثیر منفی بر مغز ندارد
خانم ریه‌را با تاکید بر اهمیت سازگارپذیر بودن این پدیده توضیح می‌دهد: «اگر من تعداد زیادی خودرو آبی ببینم، ممکن است یک نتیجه‌گیری فرضی کنم و بگویم بله، واقعا همه جا پر از ماشین‌های آبی شده. این اتفاق اساس و پایه بسیاری از موارد سوگیری است که باعث ایجاد تغییرات شناختی مانند توهم تکرار می‌شود.»

«مثلا اگر به تازگی میوه‌ای پوسیده خورده‌ام که حالم را بد کرده، این احتمال وجود دارد که دست کم تا چند روز مشاهده‌ام این باشد که این اتفاق زیاد رخ می‌دهد و با بقیه هم که صحبت می‌کنم چنین تجربه‌ای را داشته‌اند. کاری که مغز من می‌کند سازگار شدن با یک موقعیت خطرناک است بر حسب اهمیت آن.»

خانم ریه‌را می‌گوید: «سوگیری همیشه چیز بدی نیست. گاهی سوگیری‌ها به سازگاری و بقای ما در محیط کمک می‌کنند.»

این اتفاق معمولا تاثیری منفی ندارد مگر این که با عوامل دردآوری مثل تجربه یک تصادف رانندگی همراه باشد.

به گفته خانم ریه‌را در این صورت می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از یک اختلال مثلا مرتبط با استرس پس از حادثه باشد، اما لزوما مشکلی ایجاد نمی‌کند.
+1
رأی دهید
-0

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.