جاسوسان اسرائیل همواره در کشورهای مختلف اثرگذاری کردهاند؛ مهمترین آنها الی کوهن بود که حتی تا معاونت وزارت دفاع سوریه هم پیش رفت. بخشی از این جاسوسان از خویشاوندان درجه یک یا حتی فرزند مهمترین مقامات بودهاند؛ از جمله داماد جمال عبدالناصر یا فرزندان بنیانگذار حماس! رویداد۲۴ در این گزارش به زندگی این دسته از جاسوسان پرداخته است.
داستان جاسوسانی که به عالیترین رتبههای سیاسی، نظامی و اداری یک کشور راه پیدا میکنند و مهمترین اطلاعات یک کشور را در اختیار دشمنان کشورشان قرار میدهند، همیشه جالب است. از الی کوهن در سوریه گرفته تا علیرضا اکبری در ایران؛ همگی شخصیتهای پیچیدهای در تاریخاند که با زحمت به نقطهای رسیدهاند و در نهایت آسایش وطنپرستی را فدای زندگی پر فراز و نشیب و اضطراب یک جاسوس کردهاند. اما فرزندان مقاماتی که به خدمت سرویسهای دشمن درآمدند، ماجرای دیگری است. آنها برای به دست آوردن مقامشان تلاشی نکردند، اما نقشههای پدرانشان را یک شبه نقش بر آب کردهاند.
اشرف مروان داماد جمال عبدالناصر اشرف مروان داماد جمال عبدالناصر بود. به تازگی مشخص شده او یکی از با ارزشترین جاسوسهایی بوده که اسرائیل در تاریخ خود داشته است. مروان سال ۲۰۰۷ در اثر سقوط از بالکن خانهاش در لندن در حالی که به نظر میرسید خودکشی کرده، درگذشت. علت اصلی مرگ مروان هیچ وقت مشخص نشده اما خانواده او گفتهاند که او به قتل رسیده است. هم اسرائیلیها و هم مصریها میگویند او مامور آنها بوده است به همین دلیل برخی معتقدند مروان نقش جاسوس دوجانبه را بازی میکرده است.
اشرف مروان در یک خانواده نظامی و قضایی در مصر متولد شد. پدر بزرگ او قاضی القضات مصر و پدرش افسر نظامی با درجه عالی ژنرالی در گارد مصر بود. مروان در سن ۲۱ سالگی بعد از فارغالتحصیلی در رشته مهندسی شیمی دانشگاه قاهره و گذراندن دوره سربازی با مونا ناصر دختر جنال عبدالناصر دومین رئیس جمهور مصر ازدواج کرد.
سال ۱۹۶۸ مروان به همراه فرزند تازه متولد شده و همسرش به بهانه ادامه تحصیل به لندن مهاجرت کرد، اما زندگی تجملاتی آنها در لندن باعث عصبانیت جمال عبدالناصر شد و به زوج جوان دستور داد که به مصر برگردند.
سال ۱۹۶۹ مروان کار در نهاد ریاست جمهوری در دوره جمال عبدالناصر را آغاز کرد. پس از مرگ ناصر در سپتامبر ۱۹۷۰ مروان به سادات که برای نشان دادن حمایت خانواده ناصر به او نیاز داشت، نزدیک شد. قبل از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳، مهارتهای مروان توجه سادات را به خود جلب کرد و او را به عنوان مسئول روابط خارجی معرفی کرد.
مروان در سمت جدید خود روابط بسیار خوبی با رهبران سعودی و لیبی ایجاد کرد. این دو کشور کمکهای مالی و نظامی حیاتی به مصر میدادند. او نقش عمدهای در متقاعد کردن عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیجفارس سازمان اوپک برای اعمال تحریم نفتی علیه ایالات متحده، به تلافی تصمیم ایالات متحده برای تامین ارتش اسرائیل ایفا کرد.
سادات که به درخشش مروان پی برده بود، او را برای رهبری مذاکرات با لیبی برای خرید هواپیمای میراژ5 که برای جنگ آتی علیه اسرائیل حیاتی تلقی میشد، استخدام کرد. مروان این قراداد را امضا کرد.
او سالهای بعد به استخدام آژانس اطلاعات مصر در آمد و گفته میشود اطلاعات غلطی که او به موساد رسانده به جنگ «یوم کیپور» در سال ۱۹۷۳ بین اعراب و اسرائیل منتهی شده است. بعد از ترفیع رتبهای که مروان در سال ۱۹۷۱، دسترسی بینظیری به اسرار کشورش به ویژه اطلاعاتی درباره جنگ آتی، نقشههای کامل جنگ، گزارشهای دقیق تمرینهای نظامی، اسناد اصلی معاملات تسلیحاتی مصر با شوروی و دیگر کشورها، صورت جلسات فرماندهی عالی نظامی، گزارش گفتگوهای خصوصی انور سادات با دیگر سران کشورها و حتی صورت جلسه نشستهای مخفیانه سادات و برژنف در مسکو پیدا کرد که بعدها مشخص شد این اطلاعات را در اختیار اسرائیل قرار داده است.
با اطلاعاتی که اشرف مروان داده بود، به میزهای «گلدا مایر» نخست وزیر اسراییل و «موشه دایان» وزیر دفاع راه یافت و رویکرد استراتژیک و تاکتیکی اسرائیل در قبال مصر را شکل داد.
در آپریل ۱۹۷۳، مروان موساد را متقاعد کرد که مصر قصد دارد در اواسط ماه می به آنها حمله کند. در نتیجه، اسرائیل آمادگی نظامی خود را افزایش داد اما جنگی رخ نداد. در ماه اکتبر او موساد را با دادن اطلاعات گمراهکننده عمدی متقاعد کرد که به آنها حمله کنند.
«الی زیرا» مدیر اطلاعات نظامی اسرائیل در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ گفته کمیسیونی که درباره دلایل شکست آنها در جنگ تحقیق میکرد، به این نتیجه رسیده که مروان که با نامهای مستعار «زیاد» به دستور انور سادات رئیس جمهور مصر اطلاعات گمراهکنندهای را به اسرائیل منتقل کرده است.
قبل از حمله پاییز ۱۹۷۳ مصر به اسرائیل، مروان به اسرائیلیها هشدار داده بود، اما الی زیرا به دلیل هشدارهای نادرست ماه میتصمیم گرفت حرفهای او را جدی نگیرد بنابراین اسرائیل در جنگ یوم کیپور غافلگیر شد.
مراسم خاکسپاری مروان اشرف در مصر سال 2007جمال مروان پسر اشرف مروان، سالها بعد در مصاحبهای گفته که اسرائیل متوجه شده بود که مروان آنها را گمراه کرده و از سال ۱۹۴۸ بیشترین ضرر را از نظر مرگ، تلفات و سلاح به آنها وارد کرده است.
اما پادشاهی مروان در دولت سادات بعد از جنگ به پایان نرسید. در ۱۴ فوریه ۱۹۷۴ مروان مسئول روابط خارجی رئیس جمهور مصر شد، اما تجملگرایی او کار دستش داد. اطرافیان سادات پروندههای شخصی برای مروان درست کردند و او را به ثروتاندوزی متهم کردند. در نهایت سادات مجبور شد تسلیم فشارها شود و سال ۱۹۷۶ به خدمت مروان در دفتر ریاست جمهوری خاتمه داد.
همسر مروان اشرف( دختر جمال عبدالناصر) در کنار پسرش جمال مروان بیرون دادگاهی در لندنبه دنبال ترور سادات در اکتبر ۱۹۸۱، مروان مصر را ترک کرد و در لندن فعالیت تجاری مرموز خود را آغاز کرد. سال ۱۹۹۵ در جریان دعوا بر سر تصاحب باشگاه چلسی اسم مروان بر سر زبانها افتاد و مشخص شد او یکی از سهامداران عمده باشگاه چلسی انگلیس است.
«یوری بار یوسف» استاد علوم سیاسی دانشگاه حیفا کتابی سال ۲۰۱۶ در مورد زندگی مروان منتشر کرد که بعدها یک فیلم سینمایی با عنوان «فرشته» هم از روی آن ساخته شده است. عنوان این کتاب «جاسوس مصری که اسرائیل را نجات داد» بود. این کتاب تأیید میکند که مروان یک جاسوس دوجانبه بود که برای اسرائیل اطلاعات جمعآوری میکرد، اما قبلاً برای مصر کار میکرده است.
آهرون برگمن هم سال ۲۰۱۶ کتابی درباره رابطه خود با مروان تحت عنوان «جاسوسی که به زمین افتاد» منتشر کرد. مونا همسر مروان و دختر ناصر معتقد است شوهرش برای منافع مصر کار میکرده و چیزی که اسرائیل درباره جاسوسی او میگوید بیاساس و دروغ است، اما دولت مصر هرگز برای اثبات ادعای خود درباره عملیاتهای ارائه اطلاعات غلط به اسرائیل توسط مروان اسنادی ارائه نکرده است. در نتیجه میتوان این تصور را داشت که ادعای مصر درباره وطندوستی مروان برای سرپوش گذاشتن بر درزهای اطلاعاتی است که تا منزل عالی رتبهترین مقامات مصر نفوذ داشتهاند.
مصعب یوسف پسر حسن یوسف مصعب حسن یوسف فرزند شیخ حسن یوسف از بنیانگذاران حماس به مدت ده سال از ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۷ اطلاعات این سازمان فلسطینی را در اختیار اسرائیلیها قرار میداد. مصعب در سازمان اطلاعات داخلی اسرائیل (شین بت) به «شاهزاده سبز» شهرت داشت.
به گفته مقامات اطلاعاتی اسرائیل، او با ارزشترین منبع اطلاعاتی اسرائیل در میان حماس بوده است. اطلاعاتی که مصعب به اسرائیلیها داد به کشته شدن تعداد زیادی از سران حماس و دیگر گروههای فلسطینی منجر شد. او سال ۲۰۱۰ کتابی درباره زندگی خود به نام «پسر حماس» منتشر کرد که انتشار آن فرآیند دریافت پناهندگی او در آمریکا را با چالش مواجه کرد. چالشی که در نهایت با دخالت رابط اصلی او در «شین بت» حل و فصل شد و او موفق به دریافت شهروندی آمریکا شد.
مصعف پسر بزرگ شیخ حسن یوسف بود. او از کودکی دوشادوش پدرش در نشستهای سیاسی و مذهبی حضور داشت و دست راست یکی از مهمترین شخصیتهای حماس محسوب میشد. تبدیل شدن او به جاسوس به زمانی برمیگردد که او تصمیم میگیرد از یک قاچاقچی اسلحه سلاح بخرد.
یوسف بعد از اولین معامله سلاح خود گرفتار اسرائیلیها میشود در همان جا پیشنهاد پیوستن به اطلاعات اسرائیل و تبدیل شدن به جاسوس را دریافت میکند. مصعب خودش در مستندی با نام «شاهزاده سبز» میگوید بعد از این ماجرا نسبت به اقدامات حماس دچار تردید شده و احساس کرده باید جلوی آن را بگیرد. از این تاریخ به مدت ده سال او رسما جاسوس اسرائیل است.
حسن یوسف یکی از بنیانگذاران حماساو همچنان به عنوان نزدیکترین فرد به پدرش در همه نشستها پشت سر او حضور داشت و به ریزترین اطلاعات حماس دسترسی داشت. همه عملیاتها، نشستها، جلسات محرمانه و برنامههای نظامی آتی این گروه از طریق مصعب در اختیار اسرائیل قرار میگرفت. گفته میشود اطلاعاتی که مصعب به اسرائیلیها داده توطئه ترور شیمون پرز وزیر خارجه وقت اسرائیل که بعدا رئیس جمهور شد را در سال ۲۰۰۱ خنثی کرد.
مصعب در پشت سر پدرش حسن یوسفبه گفته رابط اطلاعاتی مصعب در شین بت، او به توصیههای آژانس اطلاعاتی اسرائیل توجهی نمیکرده است. به گفته خود مصعب، او برای پول جاسوسی نمیکرده بلکه انگیزههای عقیدتی و مذهبی داشته و هدفش نجات جان انسانها بوده است.
افسر اطلاعاتی شین بت که مسئول مستقیم مصعب بوده در مستند «شاهزاده سبز» میگوید او بارها به مصعب گفته ظواهر را رعایت کند، ریش بگذارد و نماز بخواند، اما مصعب به توصیههای او عمل نمیکرده است.
با وجود بیتوجهی مصعب به ظواهر اسلامی، او همچنان مورد اعتماد صد در صد پدرش بود. حتی زمانی که مصعب از آمریکا با پدرش تماس میگیرد و اعتراف میکند که همه این سالها جاسوس اسرائیلیها بوده، پدرش از او میخواهد که برگردد و زندگی دوبارهای شروع کند.
شعیب یوسف پسر حسن یوسفبعد از انتشار کتاب خاطرات مصعب، پدرش به طور رسمی در بیانیهای نسبت به او اعلام برائت میکند. سال ۲۰۱۹ در یک اتفاق عجیب شعیب، برادر مصعب هم در تلویزیون اسرائیل ظاهر میشود و از پدرش خواست که از حماس استعفا کند؛ به این ترتیب دومین فرزند حسن یوسف هم جاسوس از اب در آمد!
ظاهرا او عضو شاخه سیاسی حماس در ترکیه بوده که نسبت به اقدامات این سازمان دچار تردید میشود و در نهایت تصمیم میگیرد با اسرائیلیها گفتگو کند. او در گفتگو با تلویزیون اسرائیل گفته فساد اعضای ارشد حماس و زندگی تجملاتی آنها در ترکیه او را عصبانی کرده بود.
شعیب در گفتگوی خود با کانال ۱۲ اسرائیل گفته «زمانی که در ترکیه زندگی میکردم از رفتار اعضای حماس شوکه شدم. آنها در بهترین رستورانها غذا میخوردند، من میدیدم که در جاهایی غذا میخورند که یک وعده آن ۲۰۰ دلار است. آنها دوست داشتند همدیگر را برای این غذاها بیرون دعوت کنند. این در حالی است که یک خانواده در غزه با ۱۰۰ دلار در ماه زندگی میکنند.»
شعیب گفته که بعد از آشکار شدن خیانت برادرش، مورد بازجویی قرار گرفته و مشخص شده که هیچ ارتباطی با اسرائیل نداشته، بنابراین به او اجازه دادند که به کار برای حماس ادامه دهد.
در ایران هم البته نمونه این اتفاق در ماجرای فرزند محسن رضایی رخ داد و در نهایت به شکلی نامعلوم جان باخت. برخی منابع تایید کرده بودند که او اطلاعات ایران را به اسرائیل جابجا میکرده است. بعدها محسن رضایی در سالگرد مرگ فرزندش گفت: «زوایای قتل احمد مشخص نشده...، اما احمد ما بالاخره به اصل خود برگشت و احتمالا به همین دلیل هم به قتل رسید.