حاکمان جمهوری اسلامی وقیحانه دروغ میگویند و به پیامدهایش نمیاندیشندایندیپندنت فارسی، مجید محمدی: در مقایسه با شاهان قاجار و پهلوی و کارگزاران آنها که تاریخی نسبتا مکتوب از آنها در اختیار داریم و در دنیای روزنامه و کتاب و بعد رادیو و تلویزیون زندگی میکردند، حاکمان رژیم اسلامی فریبکارترین و دروغگوتریناند. شاهان و مقامهای آن دو سلسله عطش حرف زدن هر روزه و هدایت همگان را نداشتند، نمیخواستند با نابودی تمدن غربی مدیریت جهانی داشته باشند، ابزارهای ارتباطی و رسانهای تا این حد بسطیافته در اختیار آنها نبود، دستگاه تبلیغاتیشان محدود یا ناموجود بود، همچنین ابزار ماندن آنها در قدرت صرفا دو ماشین سرکوب و تبلیغات نبود، و رژیمهای استبدادی سنتی بودند و نه رژیمهایی تمامیتخواه و دستاندرکار مهندسی فرهنگی و اجتماعی جامعه.
نویسنده این مطلب سالها در کار جمعآوری دروغهای کلیدی مقامهای رژیم اسلامی بوده است و آنها را همراه با واقعیتهای مربوط به آنها بهزودی در چهار جلد منتشر خواهد کرد. در کنار این دروغهای کلیدی، دهها هزار دروغ کوچک و کماهمیتتر در حوزههای اجتماعی و اقتصادی گفته شده است که جمعآوری آنها کاری تیمی میطلبد. تولید دروغ کار همیشگی دستگاه تبلیغاتی رژیم اسلامی بوده است. اولین موضوعهایی که در رژیم اسلامی حرام اعلام شد «عشق» و «انساندوستی» بود و اولین اقدامهایی که حلال و مشروع اعلام شد «دروغ» و «بهتان» بود. «جهاد تبیین» خامنهای همانا تلاش جمعی، مستمر، و نهادینه همه ارکان حکومت و وفاداران به آن برای پر کردن فضا با این دروغها و بهتانها است.
برای نمونه، به چهار حوزه از فریبکاری و دروغگوییهای مقامات اشاره میکنم. این حوزهها را از قلمروهای معمول فریبکاری مثل کشتن مخالفان و دگرباشان و دگراندیشان، شکنجه زندانیان و تجاوز به آنها، پروندهسازی، توطئهاندیشی، فساد و ناکارآمدی و چپاول منابع کشور انتخاب نمیکنم که در مورد آنها بسیار گفته شده است. این چهار حوزه عبارتاند از علم و فناوری، صنایع نظامی، معیشت مردم، و امنیت اجتماعی.
صادرات روبات جراح، واکسن کرونا، و مستعان ۱۱۰
وزیر بهداشت و درمان دولت رئیسی درباره انتقاد به دولت در خصوص ارسال تجهیزات بیمارستانی به اندونزی گفت: «صادرات دارو و تجهیزات یکی از استراتژیهای ما است. [...] ما به اندونزی روبات جراح صادر کردیم و پولش را هم گرفتهایم.» (ایلنا ۲۰ خرداد ۱۴۰۲) ادعای صادرات روبات جراح در سال ۲۰۲۱ مطرح شد، اما به گفته بوقهای تبلیغاتی حکومت، در دو سال گذشته فقط دو دستگاه از آن به اندونزی صادر شده است. اگر این کار قبلا صورت گرفته است، ادعای رئیسی در سفر به اندونزی که مربوط به آینده است چه معنایی دارد؟ چرا محصولات ادعایی برتر و ارزانتر روباتیک پزشکی ایران فقط به اندونزی صادر میشود؟ آیا شرکت اندونزیایی شرکتی قلابی نیست که «دانشبنیان» خودی و صاحبان مدرک دکتری از دانشگاههای حوزوی برای کسب ارز در بانک خارجی و پولشویی از این طریق تاسیس کردهاند؟ با توجه به تمرکز همه امکانات حکومت بر فناوری های نظامی، آیا این «دانشبنیان»ها شرکتهای صوری برای سفارش دادن و واردات تجهیزات و تراشههای با مصرف چندگانه برای مونتاژ پهپاد و موشک نیستند؟
روبات از جنس تسلیحات نظامی نیست که مقامات آنها یا قطعات آنها را از روسیه و کره شمالی و چین یا کشورهای غربی بخرند و بعد آنها را رنگ کنند و به اسم تولید داخل آزمایش کنند و نمایش دهند و کسی حق سوال کردن نداشته باشد. خبرنگاران مستقل (نه صدا و سیمای دروغگوی حکومتی) باید بتوانند به کارگاه تولید این روباتها بروند و از مراحل ساخت و بستهبندی و صادرات آنها به خارج گزارش دهند. علاوه بر ادعاهای مقامات، با وجود دسترسی دهها میلیونی شهروندان به شبکههای اجتماعی، هیچ بیمار یا پزشکی از انجام جراحی یا تجربه جراحی توسط این روباتها و تفاوت آنها با نمونه خارجی گزارش نداده است. روال معمول تبلیغات حکومتی این است که این محصولات را بهتر و ارزانتر از مشابه خارجی معرفی کنند. جالب است که گزارشگران این تحولات فناوری معمولا دروغگوترین بوقهای رژیم، یعنی فارس و تسنیم و صدا و سیما هستند. کیهان به گفتن دروغهای کلیدیتر و امنیتیتر مشغول است و به این نوع دروغها کمتر میپردازد.
ماجرا همیشه آن است که چند تن از خودیها بودجههای کلانی برای این امور میگیرند و مشابه خارجی یا قطعات آن (یا ماکت پلاستیکی آن) را وارد میکنند و ظواهر را درست میکنند و به نام تولید داخل جا میزنند. به همین دلیل، امکان شفافیت وجود ندارد. در داستان تولید واکسن کرونا دقیقا همین کار را کردند تا میلیاردها دلار به خود اختصاص دهند. دستگاه کرونایاب سپاه پاسداران رسواترین اختراع رسما معرفیشده از سوی مقامهای عالی سپاه بود. اختراع خودرو بدون سوخت، کشف معدن به کمک رمالان، و غنیسازی در آشپزخانه فراموششدنی نیست. تازهترین این اختراعها هواپیمای معدنیاب هستهای است: «هواپیمایی داریم که با صنعت هستهای ۱۵ کیلومتر زیر زمین را نشان میدهد که در کجا معادن و مخازن زیرزمینی داریم.» (کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، ۲۶ خرداد ۱۴۰۲) این دروغها نیز چنان شگفتانگیز و مسحورکنندهاند که پایگاه اجتماعی رژیم (هیئتیهایی که باید اقتصاد را راه بیندازند و ثروتمند شوند) ممکن است آنها را باور کنند.
صنایع جنگی
همه ادعاهای حکومت در مورد ساختن موشک و پهپاد و ماهواره یا مانند آنها را باید با دیده تردید نگریست، چون ایران زیرساخت صنعتی ندارد. همه صنعت کشور بر پایه مونتاژ شکل گرفته است. این ابزارها یا از خارج خریده و دستکاری و رنگ میشوند (مثل ناو هواپیمابر سپاه که یک نفتکش رنگشده است) یا قطعات آنها از خارج خریده و در ایران مونتاژ میشود. بدون حرص و طمع شرکتهای اسلحهساز و قطعهساز غربی و شرقی، شرکتهای قلابی سپاه در کشورهای دیگر- که این خریدها را ترتیب میدهند و هزینهها را میپردازند- و بدون سستی کشورهای غربی در اعمال تحریمها در دنیا، سپاه نمیتوانست این گونه سلاحها را در اختیار داشته باشد. همین امروز، اگر فروش قطعات پهپاد یا موشک قطع شود، با استفادهای که از آنها در اوکراین میشود، ذخیرهشان بهتدریج تمام میشود.
به ادعاهای حکومتی نیز، که شبانهروز در مورد همهچیز که برای مردم ملموس است دروغ میگوید (نام تازه دروغگویی در بوقهای تبلیغاتی رژیم «روایتسازی» است) و راستش را نمیگوید یا برخی از حقایق را با خلاف مخلوط میکند، میتوان از همان وجه نگاه کرد. بهعلت همین دروغگویی است که سخنان مقامات در مورد برنامه اتمیشان قابل اتکا نیست، بهویژه بعد از دو دهه دروغگویی و پردهپوشی در این مورد.
معیشت مردم
تمام آمارهایی که در مورد تورم و بیکاری و رشد اقتصادی و مانند آنها عرضه میشود دستکاریشده و بر اساس تعریفهای مندرآوردی مقامات است. سالهاست که برخی آمارهای اقتصادی و اجتماعی (مثل معلولیت نوزادان) منتشر نمیشود، چون کشف دروغگویی مقامات در این مورد آسانتر از دیگر حوزههاست. اما این امر آنها را از فریبکاری و دروغگویی باز نداشته است.
اقتصاددانان ایرانی و غیرایرانی بارها گفتهاند که آمارهای تورم در ایران دروغ است. آمار بیکاری حدود ۱۰ درصد لطیفهای سوگناک است. در ایران، حدود ۶۰ میلیون نفر زندگی میکنند که سنی میان ۱۵ و ۶۵ سال دارند (افراد در سن کار) که از میان آنها، حدود ۱۰ میلیون دانشجو و سرباز و دبیرستانیاند. آمار رسمی میگوید حدود ۲۴ میلیون نفر شاغلاند. بدین ترتیب، حدود ۲۶ میلیون نفر در ایران شاغل نیستند، که واقعا بیکار به حساب میآیند. این یعنی نرخ بیکاری باید حدود ۵۲ درصد باشد، نه ۱۰ درصد. دولت سالها است تعداد افراد بیکار در ایران را حدود ۳ میلیون نفر اعلام میکند، البته با شاغل حساب کردن کسانی که هفتهای نیمساعت کار می کنند و با محدود کردن تعریف بیکار به کسی که شغلی داشته و آن را از دست داده است.
دولتهای متوالی در مورد تعداد کودکان ترک تحصیل کرده، فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار، فرار مغزها و نیروی ماهر و سرمایه، کودکان کار، بیغولهنشینان، مستاجران، معتادان، بیخانمانها، کولبران و سوختبران، و افراد بدون بیمه بهداشت و درمان، آمارهای ضد و نقیض دادهاند. در مورد افراد زیر خط فقر مطلق و نسبی نیز آمارها برای زمانی خاص آشفته و متناقض بودهاند و هستند. در مورد هزینه کردن منابع متعلق به مردم در کشورگشایی و تبلیغ شیعه و امامزادهسازی و برنامه هستهای اصولا آمار رسمی داده نشده است.
مسمومیت دانشآموزان
بعد از ماهها انکار حملههای شیمیایی به صدها مدرسه و مسمومیت حدود ۲۰ هزار دانشآموز و انتساب آن به تانکر مواد شیمیایی یا شیطنت خود کودکان، یک عضو مجلس از خرمآباد با دروغی دیگر به صحنه آمد: بازداشت صدها تن با دستور مستقیم رهبر و انتساب مرتکبان به جریان انحرافی، که اسم رمز طرفداران احمدینژاد است. این اظهارنظر پرسشهای جدی قبلی را دوباره مطرح میسازد؛ مثل اینکه چطور با وجود ۱۶ سازمان اطلاعاتی در سراسر کشور، چند ماه به مدرسهها حمله شیمیایی میشود و در این مورد هیچ اطلاعرسانی از طرف مسئولان وزارت بهداشت و آموزش و پرورش و اطلاعات نشد و بهجای آن، با پدران و مادران معترض یا دانشآموزان برخورد شد؟ هنوز دقیقا معلوم نیست که مواد استفادهشده دقیقا چه بوده، مرتکبان این مواد را از کجا تهیه میکردهاند، تیم مواد چگونه به مدرسهها راه یافته است، مرتکبان چگونه توانستند از منظر مردم و مسئولان و ماموران پنهان بمانند و در درون سیستم چه کسانی به آنها پوشش میدادهاند، ارتباط این حملهها با اعتراضهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» چه بوده، و چرا بیشتر مدرسههای دخترانه مورد حمله واقع شدند؟
دروغگویی کارکرد دارد
چرا حاکمان اینگونه وقیحانه دروغ میگویند و به پیامدهایش نیز نمیاندیشند؟ آیا مقامات نمیدانند مردم میتوانند بسیاری از دروغهای آنها را تشخیص دهند؟ میدانند، اما حکومتی که برای آنها امتیاز و منافع بادآورده و زحمت ناکشیده میآورد بدون دروغگویی سر پا نمیماند. دروغگویی مستمر و آسان آنها چهار علت دارد:
۱. تصور مقامات این است که با انحصار حکومتی و پنهانکاری در همه عرصهها، مردم به حقایق دسترسی ندارند و دروغهایشان را نمیشود راستیآزمایی کرد و مردم در درازمدت به آنها عادت کردهاند. آنها تاثیر دروغهای خود را در یک دوره دیدهاند و در دورههای بعد نیز سکوت مردم بدانها القا کرده است که روشهایشان کار میکند.
۲. مقامهای بالایی رژیم بدون استثنا با دروغ و فریب و پردهپوشی از نردبان قدرت بالا رفتهاند و تصور میکنند با همان روشها میتوانند در قدرت بمانند. دروغهای خمینی از قبل از خرداد ۱۳۴۲ شروع شد و شصت سال است که این سنت در همه عرصهها ادامه دارد. مقامات نظام از این جهت پیروان باورمند به خمینیاند. در ۴۴ سال گذشته، حتی یک مقام بهعلت دروغگویی برکنار نشده یا استعفا نداده است.
۳. مقامهای میانی و پایینی بدون نشان دادن ظرفیت دروغگویی (در کنار ظرفیت آدمکشی و توجیه جنایت و سکوت در برابر آدمکشی) نمیتوانند اعتماد مقامهای بالاتر را کسب کنند.
۴. بنا به تصور مقامات، عالم واقع که بتوان از آن برای راستیآزمایی استفاده کرد واقعیت و وجود خارجی ندارد. عالم واقع از نظر آنها همان است که قدرت آن را شکل میدهد. اسلامگرایان پیچیدهترین ایدهآلیستها و نیستانگاران زمان ما هستند. غصب حکومت با زور و مصادره و ضبط اموال عمومی برای آنها این توهم را ایجاد کرده است که با قدرت و زور میتوان واقعیت را ایجاد کرد یا واقعیت را پاک کرد. چرا قبر افراد ناهمرنگ را خراب یا اسامی را از آرشیوها و روزنامهها و سایتها پاک میکنند؟ چون فکر میکنند با این کار وجود آن افراد حذف میشود. تغییر مدام کتابهای درسی، فیلترینگ، پارازیتاندازی، و سانسور با همین هدف انجام میشود
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان