آلبرت پایک، نویسنده ای که جنگ جهانی اول تا سوم را هم پیشگویی کرده.
آلبرت پایک ( ۲۹ دسامبر ۱۸۰۹ – ۲ آوریل ۱۸۹۱) یک فرد نظامی اهل ایالات متحده آمریکا، وکیل، نویسنده و فراماسونی مشهور بود. او نویسنده آثار مشهور فراماسونری همچون "اخلاقیات و تعصبات " است.
نامه البرت پایک به گیسپپه مازینی در هزار و هشتصد و هفتاد دو :
پروژهایلومیناتی برای جنگهای جهانی و جنگجهانیسوم.آلبرت پایک که یک ماسون درجه سی و سه بود .او الهامات تصویری را که داشته. در نامه ای به گیسپپه مازینی رسانده است . در واقع پایک چگونگی طرح و ایجاد جنگ های بزرگ که در نهایت موجب به وجود آمدن نظمنوین خواهد بود را شرح داده است ..و شگفت زده خواهید شد اگر بدانید آنچه تاکنون به وقوع پیوسته درست با این الهامات و طرح پایک تطابقکامل دارد !
این نامه در اصل در کتابخانه موزه سلطنتی انگلستان در دسترس بوده وتوسط رئیس سازمان اطلاعات پیشین نیروی دریایی سلطنتی کانادا به نام گای کارل کپی شده است . البته خود موزه وجود همچین نامه ای را رد کرده ولی خود کارل در کتابش (شیطان شاهزاده این دنیا ) تصریح کرده که دارنده فعلی این نامه به او گفته است که در آن زمان این نامه در کاتالوگ دارایی های موزه وارد نشده بود . این مطلب را او در سال 1925 بیان کرده بود ..البته تا کنون مطلبی بر صحت وجود یا عدم وجود این نامه وجود ندارد ولی موضوع آن سالهاست مورد بحث در میان افراد مختلف می باشد .
حال به متن نامه میپردازیم و اینکه چگونه طرح سه جنگ جهانی از سالهای دور ریخته شده !.اولین جنگ باید ایجاد گردد تا ایلومیناتی ها بتوانند سزار روسیه را از بین ببرند و آن مکان را تبدیل به دژکمونیستها کنند.
اختلافات و واگرایی هایی که توسط ماموران ایلومیناتی بین انگلستان و آلمان ایجاد می شود می تواند جرقه ی این جنگ را بزند . در آخر این جنگ کمونیسم ساخته خواهد شد تا سایر دولتها را در هم بکوبد و مذهب را تضعیف نماید . تاریخ دانان می دانند که پیمان اتحاد سیاسی بین انگلستان وآلمان در بین سالهای 1871 و 1898 توسط اوتو وان بیسمارک یکی از یاران پایک ایجاد شد و همین امر وسیله ای شد که موجب بروز جنگ جهانی اول گشت .
دومینجنگ باید با بهره گیری از اختلافات میان فاشیست ها و سیاست مداران صهیونیست ایجاد گردد . روند جنگ باید به گونه ای باشد تا در انتهای آن نازیسم از بین برود و سیاست مدران صهیونیست آنقدر قدرتمند گردند تا بتوانند کشوراسرائیل را در فلسطین ایجاد کنند . در پایان جنگ کمونیسمجهانی باید آنقدر قدرتمند شود تا با مسیحیت جهانی یک تعادل قدرت ایجاد کند
سپس مهار گردد تا در موعد مقرر ما برای ایجاد آخرین تحولات ناگهانی جهانی از آن استفاده کنیم .
پس از جنگ جهانی دوم کمونیسم به شدت قدرت یافت و شروع به بلعیدن دولتهای ضعیف نمود . به طوری در سال 1945 در کنفرانس پاتس دام که استالین ترومن و چرچیل در آن حضور داشتند بخش بزرگی از اروپا به روسیه داده شده .
در ضمن افرادی شاید این ایراد را بگیرند که در سال 1872 نه صهیونیسمی بوده نه نازی . ولی باید این موضوع را مد نظر داشت که ایلومیناتی ها این جنبشها بهوجود آوردند. درضمن منشا واژه و ایدئولوژی کمونیسم از انقلاب فرانسه که در سال 1785 انجام شد حتی 4 سال پیش از آن بوده است .
سومینجنگ باید بوسیله ی ماموران ایلومیناتی و با استفاده از اختلافات میان سیاستمدارانصهیونیست و لیدرهایدنیایاسلام صورت بپذیرد .که یه پای این جنگ رهبرها ایران و تندروهای شیعه هستن.. جنگ باید به گونه ای باشد که دو طرف اسلامیون عرب و اسرائیلی ها کاملا یکدیگر را نابود کنند . در این مدت کشورهای دنیا نیز به دو گروه تقسیم شده بر سر این موضوع جنگ را تا نابودی کامل اقتصاد و اخلاق و …. به پیش می برند . بعد ازآن ما نهیلیسم پوچ گرایی و بیخدایی را ترویج خواهند کرد ودامن خواهند زد به یک تحول اجتماعی جهانی گسترده ونیرومند که به جهانیان قدرت بی خدایی را نشان خواهد داد که این منشا تمام وحشی گری ها وآشفتگی ها خواهد بود .
سپس ساکنان شهرها به مقابله یک عده انقلابی بر خواهند خواست و آنهایی را که مخالف تمدن هستند را نابود خواهند کرد و در این میان بسیاری از مسیحیت دست خواهند کشید . از این لحظه به بعد تعداد زیادی به جستجوی ایده آل های دیگر خواهند رفت و در میان این سردر گمی ما دکترین لوسیفر را علنی خواهند کرد که جریانی را بوجود خواهد آورد که در نهایت منجر به این خواهد شد که بیخدایی و مسیحیت و اسلام کلا را نابود می کند .