در عروسی فاطمه نقل و بادام را مُشت مُشت رو سر مردم پرتاب می کردن و همچنین خدا به درخت طوبی دستور داد که میوه هایی از جنس طلا و جواهرات را بر سر ملائک بپاش.
+4
رأی دهید
-34
قدیمی ترین ها
جدیدترین ها
بهترین ها
بدترین ها
دیدگاه خوانندگان
۴۸
یا مهدی ادرکنی - مشهد، ایران
واااااااای خدای من این همه جشن و سرور و شادی و پایکوبی ملایک واسه اینکه فاطی قراره شب ....بره هوا؟؟؟؟؟ چه خدای بی کاری داریم ها!!! حالا این خدای مهربان با اون درخت طوبی و اون یال و کوپال کجا بود وقتی فاطی رو عُمَر لای آستانهِ دَر دنده هاش رو به هم کوبید و خواهرشو داد دستش؟؟؟؟
6
15
سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۲:۳۵
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۶۳
Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا
البته ملائکه فکر میکردند که دُر و یاقوت و زمرد جمع کرده اند و بعد از مدتی که نگاه کردند دیدند که همه اش پشکل بز بوده و آنگاه خداوند پوزخندی زد و گفت “ هه هه، خدعَه کردم”!
1
17
سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۳:۰۹
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۳۴
arian1 - ابادان، ایران
چرندیات و مزخرفاتی که به درد هیچ موجودی بغیر از خود اخوند نمی خورد چون او با این چرندیات دکان خود را رونق می دهد.
6
19
سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۶:۲۵
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
این گونه خرافات گوئی آخوندها توهین بە شنوندگانش هست !
1
14
سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۸
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
۴۴
Adamat7775 - خارکف، اوکراین
۱) اگر دروغگفتن عوارض داشت، آدمی که دروغ میگفت، قدرت تکلمش رو که از دست میداد، بقیهی دروغگوها میترسیدن و دروغ ریشهکن میشد. ۲) هم نقل و هم بادام، سفت هستن، مثل آجیل باهم مخلوط بشن و مشت-مشت روی سر مردم ریخته بشن! - چه سرهایی که بخاطر برخورد نقل و بادام آسیبدیدن!. ۳) تنها قشری که در طول تاریخ همیشه هرچه خواستن در این دنیا بهش رسیدن، همین خاخامها و کشیشها و ملاها هستن که یک عمر با پراکندن کذب، به تمام اهدافشون رسیدن. چه خوش گفت آن فیلسوف امریکایی یا اروپایی، که کشیشها و همکارانشون در دیگر دینها، قطعهزمینهای بهشت رو بر روی زمین بهفروش میرسونن!. ۴) هفته پیش یکی از همسایههای مسن در ورودی کناری ما فوت شد. -تابوت حاوی جسد رو میگذارن روبری ورودی ساختمان، آشنایان جمع میشن، و بعد میبرن مردهسوزخانه یا مستقیم به گورستان-. کشیش خبر کرده بودن. کشیش که با یک ماشین خوب خارجی اومد، از بس شکمش بزرگ بود، شکمش گیرکرده بود به فرمون، و بعد از کلی تکونخوردن، تونست از ماشین پیادهشه.
1
6
سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.