سیما ثابت در توئیتر نوشت: از تلویزیون ایران اینترنشنال استعفا دادم و تعطیلی و پایان کار برنامه «چشمانداز با سیما ثابت» را اعلام میکنم. ناگزیر شدم بین کار در شرایطی خاص و کرامت انسانی، دومی را انتخاب کنم. در این دوران، تلاش کردم صدای مردم ایران باشم، از وجدان فاصله نگیرم و حقیقت را روایت کنم. بین مردم و حکومت سرکوبگر، بیطرف نبودم. بدون هیچ تردیدی روزنامهنگاری حقیقتمحور و مردممحور را پیش گرفتم. در همه این سالها تحت شدیدترین حملات امنیتی و سایبری جمهوری اسلامی بودم، اما باور داشتم راهی که میپیمایم، درست است.
تلاش برای شنیدهشدن صدای مردم ایران و دیدهشدن رنج آنها و مقاومتی که در مقابل استبداد میکنند، نقشه راه من بود. حتی لحظهای خودم را جدا از مردم ایران ندانستم. درد آنها درد من بود، امید آنها امید من بود، و صدای من، بازتابی از صدای آنا و شاید احترام و لطفی که بسیاری از این مردم شریف، هر کجا و در هر فرصتی به من نشان میدادند، به این دلیل بود که آنها در من، خودشان را میدیدند. و چه شرافتی، چه افتخاری بزرگتر از این؟ برنامه «چشمانداز با سیما ثابت»، با لطف و اعتمادی که مردم بزرگوارمان به من و همکارانم داشتند، تبدیل به محبوبترین و پربینندهترین برنامه گفتگومحور فارسیزبان شد.
برنامهای موثر که جمهوری اسلامی از هیچ تلاش آشکار و نهانی، از هیچ توطئه و تهدیدی، برای تضعیف و حذف آن دریغ نکرد. تهدیدهای جانی که سپاه پاسداران علیه من و همکارانم اعمال میکرد، بیانگر چیزی غیر از ترس آنها از انعکاس صدای حقیقت و مردم ایران نبود.
در ماههای اخیر، بعد از انتقال برنامهها از لندن به واشینگتن، از هیچ تلاشی برای خنثیکردن خواست جمهوری اسلامی و روشن نگهداشتن این شمع کوچک فروگذار نکردم و سربلندم که به قدرت، به هیچ قدرتی، هرگز باج ندادم و بخشی از هیچ مصالحهای علیه مردمم نشدم. تهدیدهای تروریستی جمهوری اسلامی به حدی جدی شده بود که روز تعطیلی دفتر لندن، برای ادامه کار، برای سر پا نگهداشتن برنامه، به درخواس مدیر شبکه، همه زندگیام را در لندن رها کردم، در کمتر از دو ساعت از لندن عازم واشینگتن شدم تا اجازه ندهم سپاه پاسداران، برنامهام را خاموش کند. موفق هم نشدند.
با این وجود، در واشینگتن، شرایط کاری عجیب و جدیدی ظاهر شد که ادامه کار را برای تیم کوچک ما عملا غیرممکن کرد. تلاش ما برای حل چالشها، در یک روند چند ماهه، بینتیجه ماند. در عمل با روندی روبرو شدیم که نتیجه درازمدتش، میتوانست تضعیف یکی از موثرترین برنامههای فارسیزبان باشد، چیزی که من و سردبیرارشد(سابق) برنامههای گفتگو محور ایران اینترنشنال، سامان رسولپور، نخواستیم بخشی از آن باشیم.
واضح است که پایان برنامه «چشمانداز با سیما ثابت»، برای ما ناخوشایند است و شخصا آن را به نفع مخاطبان پرشمار و عزیز برنامه و شرایط سیاسی حساس ایران و نیازهای تحلیلی جامعه متکثر ایران نمیدانم. این چند خط صرفا جنبه روشنگری دارد. تنها روایتی کوتاه و صادقانه و ضروری است به احترام مردم ایران و مخاطبان برنامهام که در چند سال گذشته همراه ما بودند و در هفتههای گذشته، با نگرانی، پیگیر احوالم شده و روزانه دهها و شاید صدها پیغام از سرتاسر جهان، به ویژه ایران برایم فرستادند.
مردمی که طبعا حق دارند بدانند چرا دیگر هر شب، ساعت ۹ شب تهران، نمیتوانم افتخار این را داشته باشم که مهمان خانههایشان باشم. به مردم شریف ایران قول میدهم که اینجا ایستگاه آخر نیست. مسیر ادامه دارد. همیشه، همه جا، کنارشان خواهم بود. پیروزی با حقیقت و با مردم ایران است.
همانطور که برنامه «چشمانداز با سیما ثابت» نوع دیگری از تجربه برنامهسازی تلویزیونی را در فضای رسانههای فارسیزبانعرضه کرد و جمهوری اسلامی را در بالاترین سطوح، حساس و خشمگین کرد، گامهای بعدی ما نیز، حاوی خبرهای خوبی برای جمهوری اسلامی، این حکومت قاتل آزادی بیان، رژیم استبدادی، ضد مردمی و سرکوبگر نخواهد بود.
برای همه روزنامهنگاران شاغل در ایران اینترنشنال، که در این سالها، زحمت زیادی کشیدند و در هفتههای اخیر بعد از استعفا، از هیچ حمایت و محبتی دریغ نکردند، صمیمانه آرزوی موفقیت میکنم. کار کردن با آنها، تجربهای فراموشنشدنی است و به آن میبالم. تا دیداری دیگر، وقت شما بخیر، ایام به کام. پینوشت: این شایعه که من و سامان رسولپور، اخراج شدهایم، ساخته و پرداخته نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است و تکرار این شایعه و دروغ، خواسته یا ناخواسته در خدمت آنان است. قدردان خواهم بود که برای خنثی کردن این ترفندهای امنیتی این متن و روایت را بازنشر کنید.