ظاهرا بعد از ماهها گفتگو بیانیه ای تحت عنوان میثاق حق زندگی از طرف پانزده یا به عبارتی ۳۳ حزب و گروه سیاسی منتشر شد. بلافاصله در عرض چند ساعت, بیانیه های تکذیب و رد میثاق توسط برخی از گروه های امضاء کننده منتشر شد از جمله کنگره ملیتهای ایران فدرال و همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری در ایران که مجموعا بیش از بیست گروه از این لیست ۳۳ گروهی را تشکیل می دهند. علاوه بر آن سخنگویان برخی از احزاب شناخته شده که امضای آنها پای میثاق است آن را مردود دانستند. از جمله محمد نظیف قادری عضو رهبری حزب دمکرات کردستان ایران که می گوید حزب میثاق حق زندگی را امضا نکرده است.
کنگره ملیتهای ایران فدرال و همبستگی فراگیر برای آزادی و برابری در ایران نیز در بیانیه محکومیت انتشار میثاق تاکید می کنند که "ما از وجود این «کمیته کارزار» اطلاعی نداشتیم و به هیچ وجه قرار نبود این اسامی، به صورت مشترک و یک جا در پای متن یا متون خاصی درج شده و یا اعلام شوند. و ادعای افرادی که در مصاحبه ها (مثلا با ایران اینترنشنال و رادیو فردا) مدعی شده اند که متنها با هم “تفاوت جزئی” دارند. به زعم ما برخی تفاوت، اساسی بوده و می باشند و بنابراین صریح و قاطعانه اعلام می کنیم که ما دو ائتلاف سیاسی هیچ میثاق مشترکی با دیگر جریانات امضا ننمودهایم.
این تکذیبیه ها و محکومیت ها بلافاصله بعد از انتشار میثاق صادر شده اند و به مصداق آن ضرب المثل معروف باید گفت این هنوز از نتایج سحر است, باش تا صبح دولتت بدمد. به باور نگارنده هر نوع همسویی گروه های اپوزیسیون و میثاق همگرایی ستودنی و باید مورد اقبال و پشتیبانی قرار بگیرد. اما در مورد میثاقی که حتی توسط "امضا کنندگان" آن نه تنها حمایت نشده بلکه مورد شماتت و تکذیب قرار گرفته که باعث تعجب و تاثر است, چه می توان گفت.
در آستانه قیام (انقلاب) مهسا مردم داخل کشور که بینایی و جان و آزادی و هستی خود را از دست داده اند, از گروه های مدعی آزادی برونمرزی انتظار همسویی و نوعی اتحاد در جهت حمایت از آنها را دارند. نه اینکه بطرز مشکوکی در چنین برهه حساس و تاریخی ناگهان میثاقی صادر می شود که خروجی بلادرنگ آن در عمل اعلام و ظهور تشتت و پراکندگی است. و اینکه بیش از بیست حزب و سازمان و گروه به ظاهر امضا کننده بیانیه تکذیبیه بدهند و تاکید کنند "ما هیچ میثاق مشترکی با دیگر جریانات امضا ننمودهایم".
تاسف آور تر آنکه اگر به بندهای میثاق بنگریم, به این نتیجه میرسیم که این میثاق حداقل باورهای حقوق بشری (و نه سیاسی) اکثریت مطلق گروه های مختلف سیاسی می باشد. یعنی باید بدون جدل و مناقشه مورد وثوق اکثریت مطلق باشد, اما چرا نیست و چرا در این شرایط حساس سالگرد انقلاب مهسا به یک مناقشه و اعلام تضاد و پراکندگی تبدیل شده است, باید با هشیاری و دقت تمام به اهداف پشت پرده آن نگریست. مخصوصا با توجه به اینکه رسانه های وابسته به کشورهای بیگانه و تحت کنترل اصلاح طلبان در این شرایط آن را با بوق کرنا تبلیغ می کنند. در حالی که نیک میدانند پیامد بلادرنگ آن تفرقه است و چندپارگی و ناهمبستگی ـ آن هم درست در زمانی که ما به اتحاد و یکپارچگی ضرورت مبرم داریم؟
همانگونه که در بند اول این میثاق آمده است: "حق داشتن حق". لذا هر شهروندی باید این حق را داشته باشد و بپرسد چرا در آستانه سالگرد قیام مهسا, عامدانه و عجولانه میثاقی منتشر می شود که حاصل و برآیند آن اعلام برائت امضا کنندگان و ایجاد تفرقه هر چه بیشتر است؟ چرا؟ بخصوص وقتی رسانه های مشکوکی مانند ایران اینترنشنال و رادیو فردا بصورت هدفمندی آن را تبلیغ می کنند. اگرچه می دانند در پس این میثاق چه آتش های تفرقه نهان است که بزودی عیان خواهد شد. متاسفانه بلبشوی این فراخوان یا میثاق نشان می دهد گروه های سیاسی برونمرزی حاضر نیستند حول محور چند اصل مخرج مشترک حداقلی حقوق بشری (و نه سیاسی) زیر یک بیانیه را حتی جدا جدا امضا کنند, پس چگونه می توانند برای براندازی رژیم متحد شوند؟ کلام آخر اینکه این میثاق مناقشه برانگیز که ظاهرا از راه نرسیده مُرده به دنیا آمد, با در نظر گرفتن حد سود و ضرر در آستانه سالگرد قیام مهسا اقدام درست و صادقانه ای نبود. من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم. تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال.
عبدالستار دوشوکی - مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن - پنج شنبه ١٢ مرداد ١٤٠٢ - doshoki@gmail.com