سایت انتخاب , سید حمزه صالحی می نویسد: مذاکره مستقیم بین کشورها یکی از مهمترین ابزارهای حل و فصل اختلافات در سطح بین المللی است. ایران به عنوان یک کشور با تاریخ طولانی چند هزار ساله تجربه تاریخی فراوانی در مذاکرات دیپلماتیک دارد. این مهم در تاریخ معاصر کشور در مقابل بزرگترین دشمنان خودش در مقاطع مختلف نمود بسیار بیشتری داشته است. از مذاکرات قوام - سادچیکف که به نجات آذریابجان از دست شوروی و فرقه دست نشانده استالین انجامید، تا مذاکرات مربوط به ملی شدن صنعت نفت که علیرغم جدیت دکتر مصدق در برابر خواستههای زیاده خواهانه انگلستان، ولی مذاکره مستقیم را رد نکرد، همچنین مذاکرات منجر به قطعنامه ۵۹۸ که به پایان جنگ عراق علیه ایران انجامید و مذاکرات هستهای منتهی به توافق برجام که کشور را از ذیل فصل هفتم شورای امنیت خارج کرد همه با مذاکره مستقیم انجام شده است.
این یک واقعیت است تمامی مسائل و موضوعات و درگیریها در سطح جهان حداقل در تاریخ معاصر در نهایت با مذاکره حل شده اند و هیچ بحرانی بدون مذاکره قابل حل نیست. از جنگ جهانی اول و دوم تا بسیاری موضوعات دیگر با مذاکره مستقیم انجام شد.
برای مثال در اوت ۱۹۶۲ در اوت ۱۹۶۲ شوروی به بعد از شکست آمریکا در عملیات خلیج خوکها، اقدام به ساخت سکوهای پرتاب موشکهای میانبرد در کوبا به بهانه محافظت از این کشور کرد. از نظر شوروی این اقدام با اقدامات آمریکا در اسقرار سلاحهای هستهای در تریکه و ایتالیا برابری میکرد. در ماه اکتبر همان سال هواپیماهای آمریکایی با عکسبردای از پرتابههای ساخت شوروی متوجه اسقرار موشکهای بالستیک میانب برد (برد ۱۶۰۰ کیلومتر) شدند، در کوبا شدند. بلافاصل بعد از اطلاع دولت آمریکا از این اقدام کندی رئیس جمهور وقت آمریکا به ارتش این کشور آماده باش داد و ورود کلیه کشتیهای شوروی به کوبا را ممنوع اعلام کرد و همچنین از نیکیتا خروشچف خواست موشکهای خود را تحت نظارت سازمان ملل از کوبا خارج کند. این وضعیت جهان را در آستانه یک جنگ هستهای تمام عیار قرار داده بود. اما در نهایت با مذاکرات نفس گیر بین کندی و خروشچف دو طرف به توافق رسیدند و شوروی سلاحهای تهاجمی خود را در کوبا نابود کرد و آمریکاهم مافقت کرد که دیگر به کوبا حمله نکند. همچنین در خفا پذیرفت که بخشی از سلاحهای خود را در ترکیه که علیه شوروی نصب شده بود منهدم کند و بدین ترتیب با یک توافق دو جانبه جهان از یک جنگ هستهای جان سالم به در برد.
همچنین در سال ۱۹۴۹ که حزب کمونیست چین به قدرت رسید، مائو تسه تونگ بدگمانی زیادی به آمریکا داشت بعد تقابل دو طرف در جنگ کره که چین از کره شمالی و نیروهای سازمن ملل به رهبری آمریکا از کره جنوبی حمایت میکردند هزاران سرباز چینی و آمریکایی کشته شدند. این موضوع بی اعتمادی و دشمنی دو کشور را عمق زیادی بخشید به طوری که هرگونه خوشبینی نسبت به احیای روابط از بین رفت و به مدت ۲۰ سال دو کشور به چشم دشمن به همدیگر نگاه میکردند. به طوری که آمریکا چیای چیانگ کای شک، که در سرزمین مادری شکست خورده و در جزیره تایوان باقی مانده بود، را به عنوان دولت قانونی کل کشور چین به رسمیت میشناخت. مائو و همکارانش هم از مذاکره در مورد هر مسئلهای به غیر از توقف کمکهای ایالات متحده به چیانگ و حمایت از تایوان امتناع میورزیدند. تا اینکه چین از تیم پینپ پنگ آمریکا به این کشور دعوت کرد و در سال ۱۹۷۱ هم نیکسون در سخنرانی سالانه در کنگره بر ضرورت گفتگو با چین تاکیدکرد و خواستار جایگاهی برای پکن در سازمان ملل متحد شد. در نهایت تعاملات مستقیم دیپلماتیک باعث شد نیکسون در فوریه ۱۹۷۲ به چین سفر کند و روابط دو کشور وارد دوران تازهای شود که در نهایت در زمان دن شئاوپینک با انجام اصلاحات در چین و حضور غربیها دوران رشد و شکوفایی چین آغاز شد.
همچنین مذاکران بئونید برژنف و نیکسون در ۱۹۷۲ که به محدود سازی جنگ افزارهای راهبردی منجر شد نیز براساس مذاکرات مستقیم مسکو و واشنگتن رقم خورد. حتی در نمونه تازهتر احیای روابط ایران و عربستان با وجود فضای بسیار منفی که نسبت به این کشور در بین مقامات ایران شکل گرفته بود با مذاکره مستقیم انجام شد.
اما در حال حاضر و از زمان خروج آمریکا از برجام، دولت ایران دیگر مذاکره مستقیم با آمریکا را از دستورکار خود خارج کرده است و مذاکراتی که برای احیای توافق در دوره بایدن شروع شده است با واسطه و غیر مستقیم انجام میشود. آنچه تاکنون نشان داده شده است این است که مذاکره کنندگان ایرانی هیچ جوره حاضر به مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی نشده اند. دولت رئیسی این عدم مذاکره رودرو را یک اقدام مثبت میداند و آن را به عنوان یک دستاورد مینگرد. اما واقعیت این است که وقتی مذاکره با یک کشور برای یک موضوع مشخص مانند احیای توافق هستهای شکل میگیرد چرا نباید مذاکره مستقیم صورت بگیرد؟
مذاکره غیر مستقیم چه دستاوردی نسبت به مذاکره مستقیم دارد که این دولت به شکل حیثیتی با آن برخورد میکند و وضعیت را به گونهای شکل داده است که نه تنها مذاکره مستقیم با آمریکا شکل نمیگیرد؛ حتی دیدار انریکه مورا و نمایندگان کشورهایی اروپایی با علی باقری بجای ایران در امارات انجام میشود؟ برای مثال آیا دلیل خروج آمریکا از برجام بخاطر مذاکره مستقیم و رو در رو دو طرف بوده است و هم اکنون مذاکره غیر مستقیم به منزله تضمین عدم خروج آمریکا از توافق احتمالی آینده خواهد بود؟ تاکید بر گفتگوی غیر مستقیم در حالی است که ایران علاوه بر مذاکرات منتهی به برجام، در مورد بحرانهای افغانستان و عراق سابقه دیدار رو در رو با آمریکاییها را دارد. علاوه بر آن زمانی که سعید جلیلی به عنوان مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات شرکت میکرد با مقامات آمریکایی گفتگوی مستقیم داشت که نمونه آن قدم زدن ۴۵ دقیقهای جلیلی با ویلیام برنز در سال ۲۰۰۹ است. اما این ایام در حالی که کشور از تحریمها روزانه دهها میلیون دلار ضرر مستقیم متحمل میشود و بسیاری از فرصت را یکی پس از دیگری از دست میدهد، همچنان مذاکره مستقیم به عنوان تابو مطرح میشود. این در حالی است که قبل از حمله روسیه به اوکراین طرفین در آستانه توافق بودند، ولی با سنگ اندازی روسیه که ماموریت آن را به شخص اولیانوف واگذار کرده بود و او عملا به عنوان سخنگوی مذاکرات فعالیت میکرد توافق به سرانجام نرسید. تا اینکه با حمله پوتین به اوکراین پرونده هستهای به حالت کما رفت، و از آن زمان روسیه با تمام وجود سعی کرده است ایران را شریک جرم در جنگ اوکراین کند. نمونه آن اعلام رسمی و صریح این کشور مبنی بر دریافت پهپاد از ایران بود که زمینه را برای امنیتی سازی بیش از پیش پرونده ایران فراهم کرده است. بدتر از آن با وجود نزدیکی که دولت ایران با روسیه تصور میکرد، این کشور همانند چین با صراحت در مورد جزیار سه گانه ایرانی به نفع امارات به تمامیت ارضی ایران اهانت کرد. اقدامی که حتی آمریکا با وجود این همه دشمنی انجام نداده، ولی روسیه و چین در لباس دوست انجام دادند؛ بنابراین در شرایطی که کشورهای منطقه یا شتاب فزایندهای به سمت تحول و پیشرفت حرکت میکنند؛ ایران به سبب تحریمها درگیر آزاد کردن بعضی دارایی بلوکه شده خود است که حتی در صورت آزاد شدن هزینه کردن آنها در چهارچوبهای تعیین شده صورت میگیرد. وضعیت کشور به گونهای است که باید با تمام تلاش برای رفع تحریم اقدام شود، زیرا بسیاری از فرصتهای تاریخی از دست زفته و بقیه یا سرعت در حال از دست رفتن هستند. واقعیت این است مذاکره غیر مستقیم بخاطر بعضی باورهای ایدئولوژیک آن هم در شرایطی که قبل از آن بارها مذاکرات مستقیم با آمریکا رخ داده است قابل درک نیست و امید میورد با تغییر رویه زمینه برای رهایی کشور از تحریمهای ویررانگر فراهم شود.
اگرچه مذاکره مستقیم لزوما تضمین کننده رسیدن به توافق و موفقیت نیست، ولی نسبت به شکل غیر مستقیم آن دارای اثرات و ویژگیهای است که مفید تلقی میشود:
۱- تسهیل گفتگو و ارتباطات: مذاکرات مستقیم بستری را برای کشورها یا طرفین فراهم میکنند تا در گفتگوی آزاد دیدگاه ها، نگرانیها و منافع خود را با هم در میان بگذارند. این شکل از گفتگو امکان برقراری ارتباط مستقیم، تقویت تفاهم و کاهش سوء تفاهمها یا تفسیرهای نادرست را که ممکن است از طریق واسطهها یا بیانیههای عمومی رخ دهد، ایجاد میکند.
۲- تسهیل حل تعارض و منازعه: گفتگوهای مستقیم، مذاکره دیپلماتیک فرصتی برای رسیدگی به مسائل مورد اختلاف، یافتن زمینههای مشترک و جستجوی راهحلهای قابل قبول دوجانبه فراهم میکند که میتواند به تنش زدایی، جلوگیری از شیوع خشونت و ارتقای ثبات کمک کند.
۳- انعطاف پذیری و سازگاری: مذاکرات مستقیم به طرفین اجازه میدهد تا موقعیتهای خود را بر اساس بازخورد بدون واسطه از یکدیگر تطبیق داده و تنظیم کنند و با انعطاف پذیری زمینه را برای رسیدن به یک نتیجهای که برای دو طرف سودمند است فراهم کنند. مذاکرات اغلب شامل داد و ستد است که به طرفین اجازه میدهد حد وسط بیابند و منافع مربوطه خود را پیش ببرند.
۴- محرمانه بودن: مذاکرات مستقیم دیپلماتیک را میتوان در محیطهای خصوصی انجام داد و محرمانه بودن و صلاحدید را ارائه میدهد. این به مذاکرهکنندگان اجازه میدهد تا در مورد موضوعات حساس بدون ترس از بررسی فوری عمومی یا واکنش متقابل بحث کنند. محرمانه بودن مذاکرات میتواند محیط مساعدی را ایجاد کند که در آن طرفین برای کشف راه حلهای نوآورانه و دادن امتیازات احساس امنیت کنند.
۵- ایجاد اعتماد: مذاکرات رو در رو فرصتی را برای دیپلماتها فراهم میکند تا با همتایان خود رابطه شخصی ایجاد کنند و اعتماد ایجاد کنند. اعتماد نقش مهمی در غلبه بر تفاوتهای ریشهدار و ایجاد روابط بلندمدت دارد. از طریق مذاکرات مستقیم، طرفین میتوانند تعهد، نیات و تمایل خود را برای تعامل سازنده نشان دهند.
۶- کارایی و سرعت: مذاکره مستقیم میتواند تشریفات اداری را کاهش دهد و فرآیندهای تصمیمگیری را سادهتر کند. این امکان ارتباط سریع و کارآمد بین طرفین را فراهم میکند و از تاخیرهای ناشی از واسطهها یا کانالهای رسمی جلوگیری میکند. این میتواند به ویژه زمانی ارزشمند باشد که مسائل حساس به زمان نیاز به توجه فوری دارند.
امید میرود شرایط خطیر کشور زمینه ساز تغییر رویکرد تصمیم گیران برای اقدام جدی در جهت رفع تحریمها شود تا کشور بتواند از فرصتهای پیش رو به مانند قبل بی بهره نشود.