درخواست دادگاه تجدیدنظر برای خرس محکوم به اعدام

یک خرس از خانواده خرس‌های مهاجر اسلوونی در باغ‌وحش ایتالیاایندیپندنت فارسی: تنها سه روز بعد از اینکه مردم محلی و مراجع قانونی ترنتینو در ایتالیا به دنبال ردی از قاتلان آندره‌آ پاپی، راهی جنگل‌های مرتفع آن ناحیه شدند، اعلام شد که قاتل جی‌جی‌۴ (JJ4) است. در وهله اول به نظر می‌رسد این نام مربوط به کنفرانسی اقتصادی یا نشست گروهی سیاسی باشد؛ اما جی‌جی‌۴ نام یک کنفرانس نیست؛ اسم یک خرس است. خرسی که گفته می‌شود اوایل سحرگاه شانزدهم فروردین جوانی را در «دره آفتاب» کشته است.

جی‌جی‌۴ که از خانواده خرس‌های مهاجر اسلوونی است، در میان ابراز خشم مردم مسلح به چوب و سگ‌های پلیس محاصره و به قفسی در مرکز بازیابی حیات وحش در آلپ منتقل شد.

انتقال خرس‌ها از اسلوونی به ایتالیا به پروژه احیای پوشش گیاهی‌ــ‌‌حیوانی آلپ بازمی‌گردد که در سال ۱۹۹۹ آغاز شد و جی‌جی‌۴ چهارمین دختر این خانواده بود که همراه دو توله‌اش با آندره‌آ پاپی، جوان متوفی، روبرو شد؛ جوانی که مشخص نیست هنگام مواجه شدنش با خرس چه رخ داده؛ با این حال کشف یک چوب خونین نشانه‌ای از درگیری او با خرس است.

گروه‌های حامی حیوانات معتقدند خرس مادر تحت فشار روانی به این جوان حمله کرده و به احتمال زیاد هدفش دفاع از توله‌هایش بوده است؛ اما دفاع آن‌ها نه‌تنها خرس مادر را از زندان نجات نداد که در نهایت، حکم اعدامش هم صادر شد.

چند ساعتی پس از اعلام حکم، اعتراض‌هایی گسترده رسانه‌ه‌های اجتماعی را در بر گرفت و گروه‌های حامی حیوانات با تظاهرات در روستای محل زندگی جوان جان‌باخته، خواستار آزادی خرس شدند. سپس میان این گروه‌ها و بومیانی که خواستار اعدام خرس‌های وارداتی بودند، درگیری رخ داد و در نهایت، دادگاهی در شمال ایتالیا اعدام خرس را تا روز ۲۷ ژوئن به حالت تعلیق درآورد؛ حکمی که البته به معنای رهایی خرس نیست.

به نظر می‌رسد انجمن‌های حمایت از حیوانات و وزارت محیط‌ زیست ایتالیا باید به‌عنوان جایگزینی برای کشتن، طرح انتقالی دقیق را ارائه دهند و در صورت نبود برنامه‌ای مشخص، خرس مزبور نابود خواهد شد. محتمل‌ترین فرضیه‌ پناهگاهی در آلمان، رومانی، یا آسیا است که نیازمند تامین منابع مالی است و پرداخت هزینه انتقال خرس هم به عهده مخالفان مجازات خرس است.

سرنوشت غم‌انگیز خانواده جی‌جی

پانزدهم خرداد، با پیدا شدن جسد دومین خرس در ترنتینو، خشم و ظن فعالان حقوق حیوانات از مجازات مخفیانه خرس‌ها بالا گرفت. پس از مرگ جوان دونده، این دومین خرس در این ناحیه است که به‌شکلی مشکوک کشته می‌شود. برخی معتقدند دستور کشتار صادر شده است تا در خفا از تعداد آن‌ها کم شود. موریتزیو فوگاتی، رئیس منطقه ترنتینو، پیش‌تر اعلام کرده بود که تعداد خرس‌ها در منطقه زیاد است و از ۱۰۰ خرس، ۵۰ تا باید کم شود. البته فوگاتی چگونگی کم کردن خرس‌ها را اعلام نکرد. فعالان حقوق حیوانات اکنون درخواست کرده‌اند که خرس تازه کشته‌شده برای تشخیص چگونگی مرگ و کالبدشکافی به آزمایشگاه فرستاده شود.

همه خرس‌های کشته‌شده بخشی از پروژه لایف اورسوز (Life Ursus) به شمار می‌روند؛ پروژه‌ای که اتحادیه اروپا آن را تامین مالی می‌کند و هدفش افزایش گونه‌های جانوری در آلپ است. با این حال مقام‌های دولتی معتقدند خرس‌ها رفتار خشنی دارند و به برادران و خواهران جی‌جی اشاره می‌کنند که پیش‌تر دردسرساز بوده‌اند.

«جی‌جی» در نام توله خرس‌ها برگرفته از دو نام‌ جوزه (Joze) و جورکا (Jurka)، پدر و مادر این خرس‌ها است. جی‌جی۱ اولین پسر خانواده که در ایتالیا زاده شد، نخستین قربانی خانواده بود. او را به آلمان فرستادند و در جنگل‌های باواریا رها کردند و آلمان پس از ۱۷۰ سال صاحب خرس قهوه‌ای شد؛ اما جدایی از خانواده برای آن توله خرس دشوار بود و یافتن غذا به‌زودی برایش معضلی شد. پس به سراغ کندوی عسل دهقانان و در مواردی مرغ و خروس‌ها رفت و همین باعث شد یاغی تشخیص داده شود و مسئولان تصمیم به تیرباران او بگیرند.

جی‌جی۱ در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۶، در حالی که فقط دو سال داشت، کشته شد. جسدش را در موزه انسان و طبیعت (Mensch und Natur) مونیخ از کاه پر کردند و پیکر تاکسیدرمی‌شده‌اش هم در مکعبی شیشه‌ای در حال دزدی از کندوی عسل به نمایش گذاشته شد.

جی‌جی۳، سومین برادر، هم سرنوشت بهتری نداشت. او را به سوییس بردند که در آنجا، از گرسنگی دستبردهایی زد. بنابراین رفتارهای او را خشن تشخیص دادند و با شلیک‌ گلوله کشته شد.

جی‌جی۴ تازه‌ترین مورد تحت‌نظر بود. او اوایل سال ۲۰۲۳ بابت حمله به یک پدر و پسر مقصر شناخته شد و او را مستحق سرنوشتی مشابه برادران و خواهرانش دانستند. فعالان حقوق حیوانات می‌گویند آن پدر و پسر شکارچی بودند و خرس فقط از توله‌هایش دفاع کرده است. آن‌ها بر این نکته تاکید می‌کنند که خرس‌های اسلوونیایی خجالتی‌اند و به قلمرویی عادت کرده‌اند که انسانی در آن نیست و به مواجهه با انسان‌ها عادت ندارند اما همین خجالتی بودن در قلمرو جدید برای خرس‌ها دردسرساز شده است. بسیاری می‌گویند این خرس در واقع پیش‌تر از این‌ها مرده بود و مسئولان برای نابودی او به دنبال بهانه‌ای بودند؛ حکمی که بسیار شبیه به احکام صادرشده در دادگاه‌های قرون ‌وسطی است: «چشم در برابر چشم»

چرا حیوانات را اعدام می‌کنند؟

کیفر دادن حیواناتی که به انسان آسیب می‌رسانند، از قرن سیزدهم در اروپا آغاز شد. اولین دادگاه حیوانات در سال ۱۲۶۶ در شهر فونتنه اورز در فرانسه برگزار شد که طی آن، یک خوک را به اعدام محکوم کردند.

چنین محاکماتی تا قرن هجدهم بخشی از نظام حقوقی اروپا باقی ماندند و حیوانات و حشرات همواره با اتهام‌های جنایی روبرو و باید در دادگاه‌های کلیسا و در دادگاه‌های سکولار حاضر می‌شدند تا جرائم ادعا‌شده به آن‌ها تفهیم شود.

در دوران پس از انقلاب صنعتی، گفته شد که حیوانات اختیار اخلاقی ندارند و نمی‌توان آن‌ها را برای کاری که کرده‌اند، مقصر دانست اما قدمای فلسفه از جمله دکارت و کانت بر آتش محاکمه دمیدند. دکارت حیوانات را بی‌عقل و آن‌ها را ماشین می‌دانست. نظریه ماشینی بودن حیوانات که درک و شعور حیوان و رنج او را ندیده می‌گیرد، به تداوم تهاجم علیه حیوانات در عصر روشنگری منجر شد.

نظریه ماشینی بودن حیوانات به کانت هم رسید و او اعلام کرد که انسان در قبال حیوانات هیچ تکلیفی ندارد؛ بلکه ما فقط در قبال انسان‌های دیگر مکلف‌ایم.

اولین بارقه‌های توجه به حقوق حیوانات در کتاب «پیگرد کیفری و مجازات اعدام حیوانات» اثر ادوارد ایوانز، محقق و زبان‌شناس آمریکایی، در سال ۱۹۰۶ منتشر شد. آن کتاب تا حد زیادی کیفیت این دادگاه‌ها را روشن می‌کند و از تعقیب‌ها و تکفیرها در ۱۰ قرن گذشته فهرست کاملی دارد؛ حیواناتی که دستگیر می‌شدند و اگر در قتل، سرقت، یا گناه دیگری مجرم شناخته می‌شدند، به اعدام یا سوزاندن یا تبعید محکوم می‌شدند. خوک‌ها در صدر این مجازات‌ها بودند. آن‌ها نه‌تنها عامل مستقیم جنایت شناخته می‌شدند، بلکه «همدستان» آن‌ها نیز تحت تعقیب قرار می‌گرفتند.

مورد روستای سن مارسل لو ژوسی در سال ۱۳۷۹ که گفته می‌شود در آن دو گله از این حیوانات شورش‌کرده و یک کودک را کشته‌اند، از جمله این موارد است. همه خوک‌ها به اعدام محکوم شدند اما به لطف درخواست دوک بورگوندی، بز و خروس و گوسفندی که به همدستی متهم بودند، عفو شدند.

در سال ۱۴۷۴، یک خروس به دلیل «جنایت فجیع و غیرطبیعی تخم‌گذاری» در شهر بازل سوییس محاکمه شد. مردم شهر نگران شده بودند که شیطان خروس را باردار کرده باشد و گفتند: «پس او حتما کاکاتریس است»؛ موجودی افسانه‌ای که سر خروس و بدن اژدها دارد و روی دو پا راه می‌رود.

تفکر شیطانی بودن حیوانات و حشرات که از کلیسای قرون وسطی آغاز شد، تا اوایل قرن نوزدهم ادامه یافت. رساله‌ای بیزانسی از قرن دهم ذکر می‌کند که در دوره طاعون، موش‌ها، ملخ‌ها، حلزون‌ها، سوسک‌های سرخرطومی، مگس‌ها، زنبورعسل‌ها و انواع دیگر حشرات یا جانوران موذی به تحریک شیطان به مزارع حمله کرده‌اند و حشرات و به‌طور کلی همه جانوران و پرندگان و خزندگان شیاطین در لباس مبدل بودند و ابزار شیطان باید نابود می‌شد.

اولین ایتالیایی که از حیوانات دفاع کرد

ایتالیایی‌ها که این روزها درگیر اخبار مربوط به خرس‌اند، بیش از ۱۳۰ سال قبل اولین رساله حقوق حیوانات را داشتند. کارلو دادوزیو، وکیل جوان ناپلی، با رساله خود یک‌تنه در برابر قوانین ضدحیوانی کلیسا ایستاد و پیشرو جنبش حقوق حیوانات شد. از آغاز قرن دوازدهم تا اواسط قرن هجدهم، ۱۴۴ مورد تعقیب قضایی گزارش شد که به اعدام یا تکفیر حیوانات منجر شد و او می‌پرسید: اگر حتی حیوانی جنایت کرده باشد، آیا این جنایت مجازات دارد؟

متهمان کرم‌ها، مگس‌ها، ملخ‌ها، زالوها، حلزون‌ها، سوسک‌ها، موش‌ها، لاک‌پشت‌ها، خوک‌ها، گاوها، خروس‌ها، الاغ‌ها، قاطرها، مادیان‌ها و بزها بودند. وکیل جوان ناپلی با بررسی گزارش‌های خبری، اسناد تاریخی و شایعات رایج سعی می‌کرد تا حد امکان شهادت حیواناتی را که برای پاسخگویی به اعمال ناشایستشان به دادگاه فراخوانده شدند، روایت کند. در نتیجه، فهرستی غنی از داستان‌هایی باورنکردنی و طعنه‌آمیز در مورد اراده آزاد، غریزه، طبیعی بودن شر و البته حقوق حیوانات شکل گرفت.

از جمله محاکماتی که او در کتابش ذکر کرده، دادگاه موش‌ها است؛ موش‌هایی که گندم خورده بودند و البته در دادگاه حاضر نشدند. احضار حیوانات و حشرات به دادگاه مسئله‌ای پیچیده بود؛ از این رو، بسیاری خودسرانه برای اجرای حکم اقدام می‌کردند. کشتار مارماهی‌ها در سال ۱۴۵۱ در لوزان سوییس هم از جمله این موارد است. هنگامی که مارماهی‌ها در دریاچه لوزان زیاد شدند و قایق‌سواری و حمام آفتاب اسقف محل را مختل کردند، او تصمیم به کشتار آن‌ها گرفت؛ با این استدلال که آن‌ها حیات ماهی قزل‌آلا، غذای موردعلاقه پس از روزه‌داری، را تهدید می‌کنند.

کشتن پرندگانی که در صحن کلیسا رفت‌وآمد داشتند نیز از دیگر موارد رایج اجرای خودسرانه احکام بود. پرستوها و گنجشک‌ها و دیگر پرندگانی را که با صدای خود عبادت مومنان را برهم می‌زدند و محراب را با فضولات خود آلوده می‌کردند و لابد همدست شیطان بودند، کشته می‌شدند.

قانون چشم در برابر چشم یا قانون باستانی مقابله به مثل که در الواح حمورابی ریشه دارد، در مجازات حیوانات نقش بسزایی داشت. از جمله مواردی که دادوزیو آن را به این قانون منتسب می‌کند، اعدام حیوانات در لباس انسان‌ها است؛ از خروسی در فرانسه که لباس مردانه به او پوشاندند و در میدان عمومی اعدامش کردند تا گرگ آنسباخ که در سال ۱۶۸۵ به جرم حمله به روستا، با کلاه گیس و آرایش زنانه به دار کشیده شد.

در این بین، حیوانات قربانی انتقام‌گیری نظامی و مذهبی حاکمان زمان هم می‌شدند. میمون هارتل‌پول، تنها بازمانده کشتی غرق‌شده ناپلئون، که به این بندر در انگلستان رسید. میمون را که لباس ارتش فرانسه به تن داشت، دستگیر کردند و به دادگاه بردند و از آنجا که حیوان قادر به پاسخگویی به سوال‌های آن‌ها نبود و چون مردم قبلا نه میمون دیده بودند و نه فرانسوی، به این نتیجه رسیدند که او باید جاسوس فرانسه باشد. پس حیوان به اعدام محکوم و در ساحل به دار آویخته شد.

در آوریل سال ۱۵۵۴، نیز گربه‌ای را با جامه کاتولیک در لندن به دار کشیدند. این گربه قربانی اصلاحات پروتستان‌هایی شد که از کلیسای رم فاصله گرفته بودند.

دادوزیو با انتشار گزارش‌هایی این‌چنینی از آن دادگاه‌های تاریک امیدوار بود به مسئله محاکمه حیوانات و جدا بودن آن‌ها از سیستم حقوقی و مجازات نوری بیفکند تا آن‌ها بتوانند به دنیای آزاد و طبیعی خود بازگردند.
+3
رأی دهید
-8

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.