* ۳. استفاده از شعلهپخشکن گازی. این کمخطرترین و موثرترین راه برای آتش زدن گیاهان و سوزاندن تنه درختان است، اما زمان بیشتری نسبت به دو روش قبلی میبرد. با این حال نتیجه بهتری دارد.
آتشزدن در طول روز و زمان اداری باعث جلب توجه مردم و تجمع آنها در اطراف قطعه میشود. در ضمن دود برخاسته از آتش از کیلومترها دورتر توجه هر کسی را جلب خواهد کرد. بهترین زمان برای سوزاندن قطعه، از تعطیلی بهشتزهرا تا بازشدن آن در روز بعد (از اذان مغرب تا اذان صبح) است که زمان بیشتری در اختیار مجریان این کار قرار میدهد. تاریکی هوا نیز مانع از مشاهده دود توسط مردم میشود.
در هر حال، قطعه ۴۱ را «قطعه سوخته» مینامند. اعدامشدگان سالهای پس از برآمدن حکومت جمهوری اسلامی در قطعات مختلفی دفن شدهاند، اما هیچیک از قطعات بهشتزهرا به این صورت به آتش کشیده نمیشود.
مهندسی با چاشنی تنفر مرموزترین اقدامی که در این قطعه شده، یک دستکاری تمامعیار مهندسی و باحوصله در تغییر روند چینش درختان آن طی دهههای گذشته است. در برخی قطعات، درختهای داخل بهصورتی کاشته شدهاند که بالا و پایین هر دو قبر یک باغچه به عرض ۴۰ سانتیمتر وجود دارد؛ همچون قطعات ۴۲ و ۳۹.
در قطعات ۳۵ و ۳۸ که شبیه ۴۱ هستند، درختهای داخل در جهت مخالف کاشته شدهاند و در فاصله هر دو ردیف درخت ۱۰ قبر کنار یکدیگر قرار گرفته است. برای مثال در قطعه ۳۵ شاهد ۱۸ ردیف درخت و ۱۷۰ ردیف قبر در بین درختان داخل قطعه هستیم. قطعه ۳۵ بین سایر قطعات بهشتزهرا شبیهترین قطعه به ۴۱ است، تا حدی که میتوان آن را قطعه «همسان» (Identical) قطعه ۴۱ نامید.
همچون ردیف درختهای داخل قطعه ۳۵ باید ۱۸ ردیف درخت در کل قطعه ۴۱ کاشته شده باشد و دارای ۱۷۰ ردیف قبر باشد. با این حال اگر دو خط صاف، از اولین و آخرین ردیف درختان موجود در قطعه ۳۵ تا قطعه ۴۱ رسم کنید، متوجه میشوید چهاردهمین ردیف درختان قطعه ۳۵ دقیقاً در ادامه خط کشیدهشده روی ردیف نهم و آخرین ردیف از درختهای قطعه ۴۱ است؛ یعنی پنج ردیف درخت در قطعه ۴۱ ناپدید شدهاند.
این نوع چینش باعث میشود هر بینندهای فرض کند در مساحت فعلی قطعه فقط ۸۰ ردیف قبر وجود دارد، در حالی که باید ۱۴ ردیف درخت و ۱۳۰ ردیف قبر در آنجا موجود باشد. این دستکاری در قطعه با دقت در تصاویر ماهوارهای و مقایسه تصاویر قطعه ۴۱ با قطعات ۳۵ و ۳۸، که از نظر ابعاد شبیه قطعه ۴۱ و از لحاظ چینش درختها منظمتر از قطعه ۴۱ بودند، مشخص شد.
مقایسه تصاویر ماهوارهای قطعه ۴۱ با قطعات دیگرمشخص نیست این حرکت از چه زمانی شروع شده، اما تأثیر آن بر حافظه تصویری خانواده افراد دفنشده در این قطعه غیرقابلانکار است. این کار بهمرور باعث اشتباه خانوادههایی خواهد شد که با تغییر محل درختان قطعه، نشانههای تصویری محل دفن متوفی خودشان را یا نمیبینند و یا آنها را جابهجا و در محلی دیگر مشاهده میکنند. همین باعث اشتباه آنها در یافتن قبر و تعیین محلی اشتباه برای فاتحهخوانی یا عزاداری خواهد شد. با سوزاندن، جابهجایی و قطع مداوم درختها معلوم نیست هر خانواده سر قبر کدام متوفی یا اعدامشده فاتحه میخواند.
برای تشخیص محل قبلی باغچههای داخلی و دستکاری قطعه باید به خطوط روشنِ بدون رویش گیاه در کنار درختان فعلی داخل قطعه به عرض تقریباً یک متر دقت کنید. آن خطوط پهن و تقریباً سفیدرنگ مکان سابق باغچههای داخل قطعه هستند که اکنون مشخص نیست زیر آنها چه خبر است.
در قطعات عادی، فاصله بین باغچههای داخلی ۱۰ متر است. در قطعه ۴۱ حتی متوفیان عادی نیز از این دستکاری در امان نماندهاند. به جز سه ردیف درخت ابتدایی (از سمت قطعه ۴۳ و قبل از شروع دفن اعدامشدگان) فاصله بین باغچههای داخلی همگی بیش از ۱۰ متر است. این فاصله در سه ردیف انتهایی قطعه به ۱۴ متر هم میرسد. یعنی وجود حداقل ۱۴ قبر در جایی که باید فقط ۱۰ قبر وجود داشته باشد. چنین موردی در هیچیک از قطعات بهشتزهرا دیده نمیشود.
چنین کاری تعداد قبرها را کم یا زیاد نمیکند، اما میتواند باعث شود مراجعانی که از کنار قطعه عبور میکنند، تعداد کل قبرهای قطعه را کمتر از آنچه هست تصور کنند.
قطعه ۴۱ و قبر دستهجمعی حداقل در قسمتی که امروزه از این قطعه باقی مانده، قبر دستهجمعی وجود ندارد. قبرهای این قطعه تکنفره هستند با عمقی در حدود ۱۳۰ سانتیمتر که ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر آن برای قراردادن جنازه و خشتهای سیمانی در نظر گرفته شده و حداقل ۷۰ سانتیمتر باید روی آن خاک ریخته شود تا مانع پراکندهشدن بوی تجزیه جنازه (اصطلاح پزشکی قانونی آن «فساد نعشی» است) در محیط شود.
آن سالها در بهشتزهرا مشکل کمبود زمین برای حفر قبر وجود نداشت، به همین دلیل دفن دو نفر در یک قبر بعید به نظر میرسد.
دیوارهای بین قبور این قطعه با بلوک سیمانی برپا شده است. در تصاویر شاهد فرونشست خاک قبرها هستیم اما دیوار بین قبرها ریزش نداشته است. از همه مهمتر، بر اساس تصاویر ماهوارهای رد عبور خودرو (باتوجه به فاصله لاستیکها، وانتهایی از جنس پیکان، تویوتا، مزدا یا نیسان) در دستکم سه قسمت از این قطعه به چشم میخورد که کارشان تخلیه سنگقبرهای شکستهشده است.
گورهای دستهجمعی فاقد دیوار هستند و بهصورت کانال حفر میشوند. در این کانالها، خاک روی اجساد، مدتی پس از دفن و با تجزیه جنازه، دچار ریزش و نشست میشود و قادر به تحمل وزن خالی خودروها هم نیست، چه رسد به وزن پر از سنگقبر آنها.
تعداد قبور در قطعه ۴۱ قطعه ۳۵ دارای ۱۷۰ ردیف و ۵۸ شماره است، بنابراین باید ۹۸۶۰ قبر داشته باشد. با کسر بریدگی گوشههایش، ظرفیت واقعی این قطعه ۹۴۸۵ قبر است که همین عدد را میتوان برای قطعه ۴۱ نیز در نظر گرفت. پس از کسر مساحت سرویس بهداشتی و ساختمان قدیمی ۱۴۰ متری داخل قطعه ۴۱ میتوان، با اندکی احتیاط، ظرفیت کامل این قطعه را ۹۵۰۰ قبر در نظر گرفت.
تبدیلِ بیدلیلِ خیابان بین قطعات ۲۴ و ۴۱ به بلوار و نیمهمدفون بودن آخرین شمارههای سالم در قطعه ۴۱ (شماره ۵۵ به بعد) زیر تلی از خاک، این احتمال را ایجاد میکند که برخی قبرهای قطعه ۴۱ در هنگام تبدیل خیابان به بلوار زیر خاک و آسفالت مدفون شده باشند.
زخم همیشهباز اراده نظام حفظ قطعه ۴۱ به همین صورت است؛ نه تخریب و گودبرداری کامل و فروش قبور آن بهعنوان یک قطعه جدید و نه مرمت سطح قطعه و صدور اجازه کارگذاشتن سنگقبر برای خانوادههای دفنشدگان.
این قطعه زخمی ۴۵ساله و روباز است که ارادهای برای درمان یا حتی پانسمان آن به چشم نمیخورد. تخریب و سوزاندن درختان هم در حال نتیجهدادن است و با مراجعه به تصاویر ماهوارهای میتوانید لاغرترشدن و ازبینرفتن درختان داخل قطعه را مشاهده کنید. شاید اینجا را بهعنوان محلی برای عبرتگرفتن مخالفان نگه داشته باشند تا به آنها بفهمانند هر حرکتی علیه جمهوری اسلامی با چنین عواقبی همراه خواهد بود.
تا زمان سر کار بودن این نظام بعید است بتوان جزئیات بیشتری از حقایق موجود و مربوط به این قطعه را کشف کرد یا به اثبات رساند. با این حال امیدواریم دیگران با ابزار و اطلاعاتی بیشتر از ما و عملکردی بهتر از ما این کار را ادامه دهند. در بهشتزهرا وقوع بسیاری از مسائل بعید به نظر میرسد، اما در این نظام هیچ چیز محال نیست.