روحانی «جاسوس ساواک» در دفتر آیت الله خمینی در نوفل لوشاتو که بود؟

به گزارش سایت دیده بان ایران؛مرحوم ابراهیم یزدی عضو نهضت آزادی و وزیر خارجه دولت موقت بازرگان در بخشی از خاطرات خود درباره حضور در فرانسه  وماجرای در سفر به پاریس و نوفل لوشاتو از وجود یک روحانی جاسوس در دفتر آیت الله خمینی نوشته بود.

ابراهیم یزدی درخاطرات خود نوشته است: به هر حال نبودن تلفن مشکل بزرگی بود. با اصرار دوستان بالاخره مساله را با آقای فرناند که مسوول امنیت منطقه بود و روزها اغلب جلوی ساختمان محل اقامت آیت‌الله خمینی ظاهر می‌شد مطرح کردم. او با کمال متانت و احترام قبول کرد که پی‌گیری کند. البته گفت این گونه توصیه‌ها خیلی سخت است. اما به هر حال به وعده خود عمل کرد و بالاخره شاید حدود دو هفته بعد از ورود ما به نوفل لوشاتو تلفن به کار افتاد.
برکات تلفن
بعد از انتقال به نوفل لوشاتو، منزل غضنفرپور تخلیه نشد بلکه به دفتر موقت آیت‌الله خمینی در پاریس تبدیل شد. مراجعه کنندگان از ایران ابتدا به آن محل می‌رفتند و سپس به نوفل لوشاتو هدایت می‌شدند.

با به کار افتادن تلفن، ارتباطات میان نوفل لوشاتو با پاریس و همچنین با ایران و سایر نقاط منظم شد.
راه اندازی آشپزخانه
در ابتدای ورود به نوفل لوشاتو، تهیه‌ غذا بر عهده خودمان بود و هر کس باید کمک می‌کرد. یکی دو روز اول از پاریس غذا تهیه می‌کردند و می‌آوردند اما این کار قابل ادامه نبود و به زودی آشپزخانه به راه افتاد.

اوایل کارهای روزمره را بین خود تقسیم کرده بودیم و همه حتی خود من در خریدهای روزانه شرکت می‌کردیم. از منزل تا بازار دهکده راه زیادی نبود، پیاده می‌رفتیم و نیازمندیهای روزانه را تهیه می‌کردیم
جدی‌تر شدن کار دفتر
از روحانیون آقایان موسوی‌خوئینی‌ها، مروارید، لاهوتی، هادی غفاری، صادق خلخالی، صدوقی (پسر) آمدند و تا پایان ماندند. آقای سید محمد خاتمی که رییس مرکز اسلامی هامبورگ بود مرتب می‌آمد و کمک می‌کرد. آقای موسوی‌خوئینی‌ها عضویت هیات پاسخگویی به روزنامه‌نگاران را پذیرفت. خانم طاهره دباغ که زمانی با مجاهدین خلق همکاری می‌کرد ولی بعد از انحراف رهبری از آنها جدا شده بود، آمد و امور داخلی منزل آقا را به عهده گرفت.

اداره تلفن خانه و پاسخ به مراجعات به عهده حاج احمدآقا بود که سه نفر آقایان املایی، فردوسی‌پور و محتشمی‌پور امور اجرایی آن را برعهده داشتند.

صادق قطب‌زاده به طور عمده عهده دار امور بین‌المللی بود. دکتر صادق طباطبایی که برادر همسر حاج احمدآقا بود، به طور دائم در تماس بود و در تمام موارد مورد مشورت قرار می‌گرفت. آقای کریم خداپناهی که از آلمان آمده و در آپارتمان صادق قطب‌زاده در پاریس مستقر شده بود هم پی‌گیری‌های لازم را انجام می‌داد.
اقدامات حاج مهدی عراقی
با آمدن حاج آقا مهدی عراقی به پاریس، وضع اداره منزل سر و سامان تازه‌ای به خود گرفت. تا آن روز از مراجعان و مهمانان کسی پذیرایی نمی‌کرد اما با آمدن ایشان، پذیرایی با چای و ظهرها با نان و پنیر و گاهی اوقات تخم مرغ یا آش و ... برقرار شد.

به دلیل کوچکی محل سکونت، جست وجو برای منزل جدید و بزرگ‌تر دوباره شروع شد. این بار حاج مهدی آن را به طور خیلی جدی پی‌گیری می‌کرد. ولی هر چه بیشتر می‌گشت کمتر می‌یافت تا بالاخره منزلی رو به روی همان محل سکونت در نوفل لوشاتو خالی شد و با کمک آقای دکتر عسگری آن جا را اجاره کردند و آیت‌الله خمینی به آنجا منتقل شدند. این زمانی بود که همسر آیت الله خمینی هم آمده بودند و تهیه منزل جدیدی خیلی ضروری‌تر شده بود. هوا هم به تدریج سرد و بارانی و گاهی برفی شده بود و برگزاری نماز در محوطه روباز اطراف درخت سیب مشکل شده بود. این امر به اضافه کثرت مراجعان باعث شد حاج مهدی چادر بزرگی خرید و در همان محوطه جلوی ساختمان نصب کرد.
آمدن داماد ارشد
چند روز بعد از اجاره کردن منزل جدید و انتقال آیت الله خمینی به آن، خانواده آیت الله خمینی به همراه آیت الله شهاب الدین اشراقی داماد بزرگ خانواده به نوفل لوشاتو آمدند و در منزل جدید مستقر شدند.

آیت الله اشراقی یکی از علمای مورد توجه حوزه علمیه قم و مردی سلیم النفس و آرام و باسواد بود. خیلی سیاسی نبود اما به مسائل سیاسی توجه و از مواضع سیاسی آیت‌الله خمینی حمایت می‌کرد. ایشان اگر چه در برخی از مسائل سنتی می‌اندیشید اما در مقایسه با هم‌کسوتان خود روشن بین و با مسائل جدید آشنا بود. آیت الله اشراقی چند جلد تفسیر قرآن نوشته بود.

ایشان با ورود به ستاد بخشی از وظایف به خصوص در رابطه با ملاقات ها را برعهده گرفتند.
مباحثه بر سر سیگار
اولین بار بود که ایشان را از نزدیک دیدم به سرعت اعتماد و احترامی متقابل میان ما برقرار شد. ایشان بسیار زیاد سیگار می‌کشید. چند بار با ایشان درباره مضرات سیگار صحبت کردم اما نپذیرفت. به ایشان می‌گفتم بر اساس آموزش های دینی و قرآنی: کل مضر حرام یعنی هر چیز مضری حرام است.

یکبار در حضور آیت‌الله خمینی، آقای اشراقی بر سبیل مزاح گفت دکتر یزدی فتوا داده سیگار کشیدن حرام است. من هم توضیح دادم که حتی روزه گرفتن اگر برای سلامتی مضر باشد حرام است. آیت‌الله خمینی حق را به جانب من دادند اما آقای اشراقی به استفاده از سیگار ادامه داد.

با استقرار آیت‌الله خمینی و خانواده در ویلای جدید، در ساختمان تغییراتی داده شد. اتاق کوچک صندوق خانه به مرکز تلفن خانه تبدیل شد. آقایان فردوسی پور، املایی و محتشمی پور به نوبت مسوول پاسخگویی به تلفن ها بودند. آنها همچنین به آپارتمان دکتر غضنفرپور در پاریس که هنوز در اختیارشان بود می‌رفتند و آن جا هم کار پاسخگویی به تلفن ها را برعهده داشتند.
روحانی جاسوس در دفتر آیت الله خمینی
علاوه بر این سه نفر، یک روحانی دیگر هم به نام سیدمحمدعلی موسوی، به آن‌ها ملحق شده بود که تمام روز در دفتر پاریس در منزل دکتر غضنفرپور مستقر شده بود. هنگامی که دانشجویان عضو اتحادیه اسلامی دانشجویان، سفارت ایران در پاریس را اشغال و سفیر را بیرون کردند در آنجا به اسنادی دست یافتند که نشان می‌داد این روحانی جوان همه روزه گزارش فعالیت‌های دفتر را به مسوول ساواک در سفارت می‌داده است.

رفت و آمد مراجعین به نوفل لوشاتو مشکل بود. اتوبوس‌های عمومی و راه آهن بودند و کار می‌کردند اما ساعات رفت و آمد آن ها به دهکده خیلی محدود بود. با همت حاج مهدی عراقی، یک سرویس اتوبوس میان نوفل لوشاتو و آپارتمان پاریس راه اندازی شد. آقای عبدالکریم سنایی با خلوص و صداقت و پرکاری این وظیفه را انجام می‌داد. آقای سنایی بعد از انقلاب به وزارت امور خارجه رفت و چندین نوبت به عنوان سفیر در کشورهای مختلف اروپایی منصوب شد.
+29
رأی دهید
-16

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۴۶
    ماینر - اسن، آلمان

    خدای خودتان همون الله، نیامرزدت یزدی،و لعنت به دولت فرانسه که این همه سرویس در اختیار سران فتنه‌ گذاشت برای نابودی ایران.که دولت نامحترم پاریس مزدشو هم گرفت ،و اون اشغال خیابان های ایران توسط رنو و پژو .
    4
    71
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین

    ۱) گرامیان، یک موردی رو سرانجام بگم. / از وقتی‌ بچه بودم، این زمزمه میان مردم ایران بود که می‌گفتن خمینی هندی‌زاده هست، و همچنان هم درباره‌اش گفته می‌شه. / نظر خود من (بر اساس مساله‌ی چهره‌شناسی‌ با استفاده از پارامترهایی چون نوع چشم و ابرو، رنگ پوست و خطوط چهره)، روح‌اله خمینی و تمام فرزندان و نوه و نتیجه‌هاش (چه زن چه مرد)، هیچ‌کدوم دارای حالتی از نژاد هندی -حتا از ۳-۴ نسل قبل از خود- نبوده و نیستن. / اینجا در خارکف (به‌ویژه تا ۱-۲ سال پیش)، افرادی بودن اهل تاجیکستان که می‌یامدن و دکه و کیوسک فروش کباب‌ترکی‌ (اینجا با نام عربی‌ش شناخته می‌شه و بهش می‌گن؛ "شااورما") انجام می‌دادن. / از دید من، خمینی و به‌همون نسبت همه‌ی فرزندان و نوه‌ها و نتیجه‌هاش، دارای [یا] رگه‌ای تاجیکستانی -به گونه‌ای سببی یا نسبی از نسل‌های قبل خود- هستند، و [یا] دارای رگه‌ای قفقازی. / حسن خمینی (نوه‌ی خمینی) شباهت داره به قدیروف که رییس‌جمهور منطقه‌ی شمال قافقاز (چچن) هست. پس در هر حال، خمینی و خاندانش دارای اصلیت قفقازی هستن و نه هندی. (ادامه ....)
    30
    6
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین

    ۲) در ۲-۳ سال انتهای دهه‌ی ۷۰ و همچنین سال ۱۳۸۰ (تا قبل از مهاجرت به‌اینجا) در بین کارهای گرافیکی که انجام می‌دادم، همچنین با یکی‌ از دوستانم که برنامه‌نویس بود، سی‌دی‌های اتوران که آن زمان مورد نوظهوری بود رو طراحی‌ و انجام می‌دادیم، یعنی برای شرکت‌ها، اپتدا عکس و تصویر و توضیح کارهاشون رو با طراحی‌ گرافیک انجام می‌دادم، بعد دوستم با برنامه‌ی دایرکتور اون صفحه‌ها رو به‌هم متصل می‌ساخت، براش افکت صوتی و تصویری و موسیقی‌ هم می‌گذاشتیم، جلد سی‌دی هم برای آن طراحی و چاپ می‌کردم، و سپس فایل اتوران رو بر روی سی‌دی در بین تیراژ ۱۰۰ تا ۲۰۰ عدد تکثیر و به کارفرما می‌دادیم، سپس آن شرکت (که معمولا شرکت‌های انجام پروژه‌های صنعتی بودن) این سی‌دی‌ها رو در جلسات و مزایده‌ها به شرکت‌کنندگان می‌دادن، تا اون‌ها با قرار دادن سی‌دی در دستگاه کامپیوتر، فایل تلفیقی‌تصویری انجام‌شده رو -مثل یک آلبوم دیجیتالی- ببینن و با فعالیت‌های آن شرکت آشنا بشن - سی‌دی‌ اتورانی‌ که انگار کارت ویزیتی بود نه کاغذی، بلکه دیجیتالی و دو‌بعدی. (ادامه ....)
    27
    2
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین

    ۳) پس از انجام چند مدل سی‌دی اتوران و دریافت پولی‌ خوب از کارفرماها، تصمیم گرفتیم که کار رو گسترش بدیم. سال ۱۳۷۹ یا ۸۰ بود که به نمایشگاه کتاب تهران رفتیم. چند سی‌دی اتوران که نمونه‌کارمون بود رو بین ناشرین پخش کردیم تا اگر خواستن براشون به‌حالت تبلیغاتی، درباره‌ی کتاب‌هاشون چنین سی‌دی طراحی‌ و انجام بدیم. رسیدیم به غرفه‌ی موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار روح‌علیه خمینی. اپتدا کسی‌ در غرفه نبود، بعد یک جوان خوش‌اخلاق با ظاهر و لباسی خیلی‌ شیک که انگار اهل اروپا بود اومد گفت بله بفرمایید. من گفتم خیلی‌ ممنون، به غرفه‌ی شما هم می‌آییم. ایشان با روی خوش گفت خودم مسئول غرفه‌ی موسسه‌ی امام خمینی هستم. این‌رو که گفت، من خیلی‌ جا‌خوردم، چون گمان کردم که مسئول این غرفه حتما باید یک بسیجی‌ باشد با ظاهری مذهبی‌ و دگم، اما آن جوان، بسیار اروپایی بود و از جهت چهره هم درست شبیه به فرزندان و نوه‌های خمینی. کار رو براش توضیح دادم، خیلی‌ خوب برخورد کرد و گفت که او هم خودش گرافیست است. کارت ویزیت را بهش دادیم و خیلی‌ محترمانه گفت که اگر کاری باشد حتما تماس خواهد گرفت.
    31
    3
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    دوستدار - استهکلم، سوئد
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    دوست بسیار عزیزم به بهانه اینکه کشف کردید خمینی از چه جهنم دره ای به ایران امدن از چگونگی کار کردن خود توضیح بیشتر دادی. از اشنای با نوع کارتان خوشبختم !
    4
    11
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    Qasim.Rimbaud - پاریس، فرانسه
    لازم میدونم بنویسم که این آقای فردوسی پوری که در سه پاراگراف ماقبل آخر ازاو نام برده شده،عموی آقای عادل فردوسی پور(گزارشگر سابق برنامه فوتبالی نود 90 )میباشند.
    1
    9
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    1: جناب از خارکف چرا نه؟ اینجوری هم می‌‌شود بحث را منحرف کرد .تا کسی‌ درک کند .هدف این مقاله چیست. ضمن و آسمان را به هم بافیدن. اول اینکه ما آخوند نیستیم ولی می‌‌دانیم تقیه یعنی‌ چه. دوم اینکه این مقاله نشان می‌‌دهد. چه کسانی دنبال امام نکبت افتادند و امروز مدعی.ما نبودیم ولی این دیرتر. این مقاله به تنهاچیزی که ربط نداشت این بود. امام هندی زاده بود یا خیر ؟ هندی زاده بودن جرم نیست فحش هم نیست. یک نگاه به هند امروز .درک می‌‌کنیم چرا.ضمنا گاندی هم هندی بود.هندی ها یک قدیمی تر نسل‌ها دنیا هستند. حتا از نظر زبان ما را هم در بافت هند می‌‌گزارند. بی‌ دلیل نیست که می‌‌گویند indoo germanic نه iran germanic . امام اینقدر گند زد که لازم نیست اجداد او را از قبر در آورد. هدف این مقاله چیز دیگری بود. یعنی‌ کسانی که معتقد و انتقاد شاه مذهبی بود ولی‌ خودشان کمونیست بودن ولی پشت سر امام نماز سرخ می‌‌خواندند. اسم نماز سرخ را تا کنون شنیده ؟ تاریکترین خیانت ۵۷ تی در تاریخ ایران. با آن سر جان پول سارتر هم کلاه گذاشتید. تا آنجا پیش رفت که گفت. امام گاندی دوم است و برا نجات بشریت آمده .
    5
    12
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    2: این مقاله نشان می‌‌دهد. بزرگترین حامی‌ مالی‌ امام مصدقی‌ها بودند. من نگفتم خودشان گفتند. مصاحبه معروف وکیل تحصیل کرده دانشگاه سوربن صندقدار جبهه ملی‌ . ایشون فرمودند. ما همیشه با رفسنجانی اختلاف داشتیم. دلیل ؟ زمانی که کمک مالی‌ به امام می‌‌کردند رفسنجانی رسید می‌‌داد. نه امام مستقیم. و این‌ها رسید رفسنجانی را قبول نداشتند. می‌‌گفتند اعتبار ندارد . ما رسید از خود امام لازم داریم. تا زمانی که مردیم در قبر نشان نکیر و منکر دهیم . یعنی‌ انقلابی‌ ما رسید از امام می‌‌خواست. بلیط ورود به بهشت. ولی می‌‌گویند شاه مذهبی بود. این مطلب بیش از اینکه آسمان و ریسمان بافتن شما را و درس ابرو .قیافه تاجیک .کباب ترکی‌ .درس گرافیک را نشان دهد .این را نشان می‌‌دهد که چه کردید و چه به روز این ملت آورید. نه هندی بودن امام یا نبودن. فکر کنم به زبان شما می‌‌گویند تقیه. این مطلب یک چیز را عیان کرده . دیگر دروغ کاربرد ندارد.همان چیزی که یکی‌ از ۵۷ تی‌ها گفت. این انقلاب ۵۷ مثل باد شکم است. همه گوزیدیم .هیچ کس هم از ما حاضر نیست مسئولیت قبول کند
    5
    5
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    دوستدار - استهکلم، سوئد
    سپاس از توجه و لطف شما. / در مورد مبحث طراحی و ساخت سی‌دی‌های دیجیتال، توضیح آخر اینکه، نه تنها در ایران و اینجا، بلکه در خود امریکا، از سال‌های ۲۰۰۵-۲۰۰۶، بخاطر همه‌گیرشدن جهانی‌ اینترنت و فضاهای مجازی نسل اول‌اش (یعنی‌ سایت‌ها، وبلاگ‌ها، فروم‌ها)، سی‌دی‌های اتوران، از رده خارج، و عمر کوتاه‌شان زود به‌پایان رسید، چون صاحبان کار و تجارت، از طریق اینترنت به تبلیغ امور خود پرداختند. از حداقل ۵ سال پیش نیز، دیگر خود مبحث سایت و وبلاگ و فروم، شوربختانه کم‌رنگ شده و اکثر مردم در شبکه‌های مجازی بی‌هویت اینترنت موبایلی و یا مهدکودک‌هایی‌ همچون اینستا به گشت‌و‌گذار مشغول هستند. این عصر دیجیتال، خوبی‌های بسیاری دارد، اما اصالت را از مفاهیم فرهنگ و هنر دور کرد (به‌خاک سپرد). / خیلی‌ خوش‌حالم که سایت محترم ایرانین‌یو.کی‌، پابرجاست و تا همیشه زنده و سلامت باشد. از سال ۲۰۰۵ مخاطب این سایت هستم. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷ هم عضو رسمی‌ با همین نام کاربریم (بدون ۴ شماره‌ی آخرش) بودم. یک سال و نیم پیش هم دوباره ثبت‌نام کردم و در خدمت هستم. وقت خوش
    4
    2
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    هر دو متن شما را (مثل همیشه) کامل خواندم. توضیح اینکه، با سه دیگاه بالام، بنده قصد ایجاد مبحث انحرافی نسبت به مقاله‌ی این صفحه ند‌اشتم. فقط چون صحبت از خمینی پیش آمد، خواستم تا سرانجام این موارد را بگویم. / بله، هندی‌زاده‌بودن جرم نیست و بد هم نیست، و حتا می‌تواند بسیار هم با‌-اصالت باشد. / برخی‌ نژاد‌ها، مثل نژاد هندی و نژاد سیاه‌پوست‌ها، از جهت ژنتیکی‌ خیلی‌ غلیظ هستند (~ ژن غالب هستند)، و حتا اگر شخصی‌ در صدها نسل قبل از خود، دارای نیاکانی هندی باشد، همچنان در چند نسل پس از خود نیز، دارای ویژگی‌های ظاهری رنگ پوست و چهره به‌سبک هندی خواهد بود. اما روح‌اله خمینی و تمام اولاد‌های‌اش، هیچ آثری از ژن هندی ندارند و بلکه دارای رگه‌های شمالی‌ یا جنوبی قفقازی هستند. و نکته‌ای دیگر که بارها گفته‌ام؛ اینجانب اکنون، ۴۲ سال و نیم دارم، سال ۱۳۵۹ متولد شدم. ارتباطی‌ هم با هیچ سازمان یا گروه تفکری (چه خارج ایران باشد و چه داخل ایران باشد) نداشته و ندارم. شخص حقیقی‌ مستقل هستم. وقت خوش
    3
    6
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۱
    shahinsgd - اسن، آلمان
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    ببین پسر خیلی خوبی هستی ولی فقط ازت یه خواهش دارم! لطفا یه زن خوب بگیر که قشنگ به حرفات گوش بده. مارم عروسیت دعوت کن. شب توهم خوش
    3
    3
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    " امام روح‌اله خمینی و تمام اولاد‌های‌اش، هیچ آثری از ژن هندی ندارند ؟ " موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار روح‌اله خمینی ".یک چند لقب دیگر هم به بده. مثل استاد عرفان شرق . پیر جماران . صوفی اسلام. فک و فامیل همان مسافر انکارا نیستی‌؟ اون هم از این القاب یک متری به امام نکبت زیاد می‌‌داد. ولی‌ نگفتی " موسسه‌ی تنظیم آثار امام خمینی " چه انتشار می‌‌دهد ؟ اگر هنگام زلزله از طبقه دوم به اول سقوط ولی‌ تصادفی در عمه یا خاله خود دخول کنید .بچه حلال است ؟ یا اون قسمت که نوشت برا رفع شهوت می‌‌شود چیز خود را به پای بچه مالید؟ نه ؟ با مرغ چطوری ؟ فرو کردان آلت به مرغ .اوتماتیک مرغ را حرام نمی‌‌کند. اون چنتا مقاله هم که نوشت از نویسندگان اخوان مسلمین مصر دزدید. کلمه به کلمه بگم از کدام کتاب مصری دزدید یا کپی کرد؟به این‌ها می‌‌گی؟ "موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار روح‌اله خمینی" خیلی‌ کلاس بزرگ داری.عزیز اینجا سایت یوکی است منبر مسجد امام حسین نیست.
    5
    5
    جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    shahinsgd - اسن، آلمان
    سپاس از توجه و دلسوزی شما. / قبل‌ها حداقل دو بار در این سایت نوشتم، که در زندگی‌، حدود دو بار ازدواج کردم. بار اول سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ بود که نامزد ایرانی داشتم در کی‌یف، که بعد گفت بریم خارکف، و وقتی‌ اومدیم اینجا از خارکف خوشش نیامد، و گفت حالا کامل برگردیم ایران، من قبول نکردم، ایشون رفت و اون دوران عقد یک‌ساله‌ای که پدرشان برامون تلفنی خونده بودن تموم شد ( پدرشان مذهبی‌ بودن و من عقیده دارم که انسان از هر ملیتی که زن بگیره، باید نوع مراسم ازدواج رو مطابق زادگاه و عقاید همسر و والدین همسرش انجام بده ). سپس پس از چند ماه، یعنی‌ همین ماه آپریل در سال ۲۰۰۴، با همسر روسم آشنا شدم و بر اساس قوانین اسلاو و روس، ازدواج رسمی‌ انجام دادیم، ۸ سال زندگی‌ مشترک داشتیم و در انتهای سال ۲۰۱۲ از هم جدا شدیم. درخواست طلاق از جانب ایشان بود، گفت ازت خسته شدم. / خلاصه اینکه دیگه راستش جرات ازدواج برای بار سوم رو ندارم. / سپاس از توجه و دلسوزی شما. وقت خوش
    0
    1
    شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۴
    Adamat7775 - خارکف، اوکراین
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    بنده خودم که بر روی آن مرکز عنوان "موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار روح‌اله خمینی" را نام نگذاشتم (یعنی از خودم که اختراع نکردم)، بلکه چون آن مرکز در ایران با چنین نام رسمی‌ شناخته میشه -و به‌همون نسبت در آن سال ۱۳۸۰ در نمایشگاه بین‌المللی کتان تهران، غرفه‌ی آن‌ها را با همین نام دیدم (که شرح ماجرای‌اش را اینجا نوشتم)، "از دیدگاه حفظ سبک نوشتاری مستند‌-داکومنتالی‌-روایت‌گونه‌"، وظیفه‌ی هر راوی و نویسنده هست که شرح ماجرا را با عنوان رسمی‌ همان مرکز و موسسه -نزد مخاطب- به‌کار برد. از سوی دیگر، نام اصلی‌ آن مرکز "مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی" هست، که من چون به‌واژه‌ی امام حساسیت دارم، نام کامل ایشان را در عنوان آن مرکز، جایگزین و به‌کار بردم. وقت خوش
    0
    2
    شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.