برنامه ها داشتیم برای جنگل کاری، به هم قول داده بودیم تا زنده ایم هر سال این کار را انجام دهیم تا سالیان آینده تپه های شهرمان پر شود از درختانی که خودمان کاشتیم، صد افسوس…
دیدن هسته های کُنار و میوه ی بلوط قلبم را آتش می زند زیرا دیگر دستان تپلت نیست که آنها را بکارند و هر روز به آنها سر بزنی و سانت سانت رشدشان را شادی کنی.
نهال هایت امسال هم خوب رشد کردند، اما با چه حالی بکارم شان…
اصلا امسال چطور هسته بکاریم برای سال آینده…
داشتم درس دوستی با طبیعت را به تو رادین میدادم، اما اکنون می دانم که دیگر دلی برای این کار هم ندارم.
آب را گل کردند ، دل را خون کردند…
بر اساس روایت خبرگزاری های دولتی، روز ۲۵ آبان ماه امسال پیرو فراخوان های روزهای گذشته برای برگزاری تجمعات اعتراضی، افرادی در برخی نقاط شهر ایذه در استان خوزستان تجمع کردند. در حاشیه ی همین تجمعات، راکبین دو دستگاه موتور سیکلت با سلاح جنگی کلاش به سوی مردم و مأموران تیراندازی کردند که این حادثه موجب کشته و مجروح شدن تعدادی از هموطنان مان شد. در جریان این تیراندازی، خودروی خانواده ی پیرفلک نیز از سوی ضاربان به رگبار بسته شد. سرنشینان خودرو زینب مولایی راد و همسرش میثم پیرفلک به همراه دو پسر کوچک خود کیان و رادین پیرفلک بودند. در جریان این حادثه، کیان پیرفلک ۹ ساله بر اثر اصابت گلوله جان خود را از دست داد. پدر خانواده نیز مجروح و در بیمارستان بستری شد. مادر و پسر دیگر این خانواده آسیب قابل توجهی در این حادثه ندیدند.
میثم پیرفلک، پدر خانواده پس از گذشت نزدیک به ۴ ماه از این حادثه ی دلخراش هنوز تحت مراقبت پزشکی دارد. او تا چندی قبل در بیمارستان بستری بود و حالا مدتی است روند مراقبت از او در خانه پیگیری می شود.
میثم پیرفلک که تا مدت ها به دلیل وخامت حالش از مرگ پسر خود بی خبر بود، به دلیل اصابت یکی از گلوله ها به ستون فقراتش توان راه رفتن و حرکت در ناحیه ی پایین تنه را از دست داده است.
زینب مولایی راد مادر این پسربچه ی ایذه ای که معلم آموزش و پرورش بود، بهمن ماه امسال از کار خود اخراج شد. این خبر توسط سجاد پیرفلک، عموی کیان پیرفلک منتشر شد.
وی در گفتگویی با روزنامه اعتماد اعلام کرد در شرایطی که زینب مولایی راد در استخدام رسمی آموزش و پرورش بود، اما مسئولان حراست آموزش و پرورش ایذه یک روز بدون هیچ توضیحی از حضور او در کلاسهای درس جلوگیری کردند.
سجاد پیرفلک در اینباره اینگونه توضیح داد: «زمانی که همسر برادرم راهی کلاس درس میشود، از دفتر او را صدا میکنند و به صورت نامحترمانه و بدون درک شرایط داغدار بودن اعلام میشود به حراست آموزش و پرورش ایذه مراجعه کند. در حراست نیز با رفتاری تند و غیرمحترمانه اعلام میکنند که دیگر اجازه تدریس در مدرسه را ندارد. این در حالی است که در برابر درخواست مادر کیان که حداقل نامه اخراجم را بدهید، اعلام میکنند، نامهای هم به او نخواهند داد.بعد از این رفتار، مادر کیان ناخوشاحوال شد و ناچار شدیم او را به بیمارستان برسانیم.»
همچنین اول اسفند ماه خانواده پیرفلک از شکایت خود در رابطه با حادثه تیراندازی به دادسرای ایذه خبر داد.