در ۲۷ بهمن و در چهلم اعدام محمد حسینی و محمدمهدی کرمی، معترضان ایرانی در شهرهایی چون سنندج، اراک، اهواز، شیراز، اصفهان و کرج و تهران تجمعاتی برگزار کردند.
در روزهای گذشته فراخوانهایی برای برگزاری تجمعات در این روز منتشر شده بود. آن ها شعار میدادند: اعتراضات در «سلام به سربداران، مهدی، کیان و یاران».
ویدئوهای پدر و مادر محمدمهدی کرمی برای درخواست لغو اعدام او و هم چنین جمله معروفش پس از با خبر شدن از حکم اعدامش خطاب به پدرش،«به مامان چیزی نگو»، در شبکههای اجتماعی به شکل گسترده دست به دست شد. پس از آن هم، اعدام او در رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی انعکاس وسیعی یافت.
در کنار آن حکم اعدام محمد حسینی بازتاب وسیعی در ایران و جهان داشت. در این میان چهره محمد حسینی از شرایط زیستش تا مرگش در خاطره جمعی معترضان ماندگار و به نمادی تبدیل شد.
محمد حسینی نه یک اکتیوسیت سیاسی، نه یک چهره ورزشی یا هنری، یا فعال مدنی که یک کارگر ساده مرغداری بود که در شرایط دشواراقتصادی ایران، مانند میلیونها نفر دیگر به سختی زندگی میکرد. او به تنهایی در خانه استیجاری خود زندگی میکرد، بدون داشتن خانواده درجه اول هم چون پدر و مادر که سالها پیش فوت کرده بودند و نیز همسر و فرزند.
محمد حسینی در پست اینستاگرامی اش نوشته بود: آموخته ام که به جنک ناپاکیها بروم. حتی در سخت ترین شرایط خواهم جنگید با تاریکی و خواهم دوید بسوی روشناییاین یادداشت مرور کوتاهی است بر چند روز پس از مرگ محمد حسینی تا چند روز پیش از آن، زمانی که زنده بود.
۴ بهمن: تصویری از سنگ قبر محمد حسینی منتشر شد.
۲۹ دیماه: کاملیا سجادیان، مادر محمدحسن ترکمان از کشتهشدگان اعتراضات سراسری ایران، در توییتی از بازداشت «سنگتراش و شاگردانش به جرم اندازهگیری قبر» برای سنگ قبر محمد حسینی خبر داده بود.
۲۰ دیماه: ویدیوهایی از ایران نشان میدهد که شهروندان، به یاد محمد حسینی غذای نذری درست کردهاند. همچنین ویدئویی از او دیده میشود که به آرامی در برابر قاضی آصف الحسینی درباره وسایلی که در منزلش ضبط شده توضیح می دهد که این ها وسایل ورزشهای رزمی او برای کلاسهایش است.
۱۸ دیماه: پیکرمحمد حسینی در قطعه ۶۰ بهشت علی اشتهارد به خاک سپرده شد. ویدئویی از خانواده محمدمهدی کرمی منتشر شد که آنها دسته گلهایی را از قبر پسرشان بر سر قبر محمد حسینی منتقل میکنند. به گفته خانواده محمد مهدی کرمی، هیچ کس بر سر مزار او حاضر نبوده و آنها به یادش شمع روشن کردهد و برایش گل گذاشتند.
همزمان علی شریفزاده اردکانی، وکیل او، به دادسرای عمومی و انقلاب کرج احضار و با تودیع وثیقه آزاد میشود.
دادستان کرج از آقای شریف زاده اردکانی به دلیل بیان اینکه «اعترافات محمد حسینی تحت شکنجه بوده است» شکایت کرده بود.
آقای اردکانی به اتهام "تبلیغ علیه نظام" تفهیم و با تودیع قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی، به صورت موقت آزاد شد. همچنین «حکم نظارت قضایی یک سال ممنوعیت در فضای مجازی علیه وی صادر شد.»
۱۷ دیماه: محمد حسینی همراه با محمدمهدی کرمی در سحرگاه روز شنبه به دار آویخته شد.
۱۶دی: در روایت هم بندان محمد حسینی در «۱۵۰۰ تصویر» از روزهای آخر زندگیاش آمده است: «جمعه صبح «عباسی» یکی از مسؤلین زندان به بند ما آمد و تک به تک، با یکجور همدلی نمادین [کاذب] که آنموقع دلمان میخواست باورش کنیم، دم اتاقها رفت و مشکلات بچهها را پرسید و ما هم گفتیم… بعد چند ورقه کاغذ بهمان داد و گفت «نام» و «مشکلاتتان» را بنویسید تا کمک کنیم حل شوند.»... محمدمهدی و سید را همان موقع کشیدند بیرون. بعد فهمیدیم باقی بچهها را فرستادهاند قرنطینه و سید و محمدمهدی را بردهاند سوله و حتی نگذاشتند به صبح بکشد.
۱۵دی: «عصر همان روز، اسم بعضی از ما که در لیست اعتصاب غذا بود به عنوان کسانی که نظم زندان را بههم زدهاند را به نگهبانی دادند و نگهبانی آمد تهدید کرد که محمدمهدی اگر یک درصد بخت آزادی داشته باشد با این کار میفرستیمش سوله و دستش را کوتاه میکنیم از نامه و تلفن زدن. این مسائل و خواهشهای برادرانه سید که انگار با اینکه خودش هیچوقت هیچ خانوادهای نداشت حالا خانواده ما شده بود، باعث شد اعتصاب غذا را بشکنیم.»
۱۴ دی ماه: «به سید گفته بودند حکم تو متوقف شده و شنبه یکشنبه خبر رسمیاش بیرون میاید، نگران نباش، فقط همبندیها را آرام کن، آزاد میشوی، برمیگردی سر کار .... اما محمدمهدی که سنش کمتر بود بدون ترس بهشان گفته بود ما همه میخواهیم اعتصاب غذا کنیم تا آزادی ما و برادرانمان تضمین شود. "فتاحی" هم گفته بودش اگر نظم زندان را بهم بزنی همه را مینویسم پای تو بچه.»
۱۳ دی: دیوان عالی ایران، فرجامخواهی محمدمهدیکرمی و محمد حسینی را موجه ندانست و حکم اعدام آنان را تایید کرد، اما حکم اعدام حمید قرهحسنلو و حسین محمدی و رضا آریا را نقض می کند. این پنج نفر در پرونده روح الله عجمیان بسیجی کشته شده به «افساد فیالارض» متهم شده بودند.
۲۸ آذر: پس از آنکه دادگاه بالاخره به علی شریف زاده اردکانی اجازه ملاقات با موکلش داد او در توئیتی درباره دیدارش با محمد حسینی نوشت: «روایتش همه اشک بود از شکنجه، ضرب وشتم با چشم و دست و پای بسته تا لگد به سر و بیهوشی، از میله آهنی به کف پا و شوکر در قسمتهای مختلف بدن، مردی که اقرارهایش تحت شکنجه بوده و هیچ وجاهت قانونی ندارد.»
۲۵ آذر: آقای اردکانی، وکیل محمد حسینی از اجازه ندادن تنظیم وکالتنامه و مطالعه پرونده برای موکلش خبر داد.
این وکیل در حساب توییتری خود نوشت: «جهت اخذ وکالت و ملاقات با سیدمحمد حسینی برای فرجام خواهی از حکم اعدام طی درخواست خودشان از زندان، به شعبه اول انقلاب کرج مراجعه کردم متاسفانه برخلاف قانون آیین دادرسی کیفری از اجازه تنظیم وکالتنامه مطالعه پرونده خودداری شد». او در ادامه نوشت که این «نقض آشکار حقوق یک انسان محکوم به اعدام» است.
۲۰ آذر: در توئیتی در ۱۵۰۰ تصویر نوشته شده: در پرونده چهلم حدیث نجفی در کرج، متهم ردیف دوم سیدمحمد حسینی نام دارد. او پدر و مادرش فوت کردهاند و کسی را ندارد. خانواده متهمان دیگر در این پرونده چندین بار پیام دادهاند که محمد حتما یکی از کسانیست که به اعدام محکوم شده، اما کسی را ندارد تا اطلاعرسانی کند.
۱۶ آذر: حکم اولیه اعدام محمد حسینی و محمد مهدی کرمی از سوی دادگاهی در استان البرز ظرف ۶ روز و تنها پس از برگزاری ۳ جلسه دادگاه توسط موسی آصف الحسینی، رئیس شعبه اول دادگاه انقلاب کرج صادر شد.
در جریان دادگاه یک وکیل تسخیری از او دفاع کرد. این وکیل در دفاعیهاش گفت: «موکلش نادم و پشیمان است» و «اگر مصلحت میدانید در هنگام صدور مجازات با رأفت و مصلحت اسلامی با وی برخورد شود.»
به ادعای نماینده دادستان، حسینی چند ضربه چاقو به بدن بسیجی کشته شده وارد کرده است. اما محمد حسینی در جریان دادگاه برخی از اتهامهای منتسب به خودش را رد کرد و گفت «جزو آخرین نفراتی بودم که به محل حادثه رسیدم. تمام زمانی که در محل بودم کمتر از ۱۰ ثانیه بود. در آن محل یک خانم بود، ۵ نفر آقا بودند که در دست یک نفر کارد بود و به شهید اهانت میکرد که بعد از دیدن این صحنهها از محل رفتم و در آنجا نماندم.»
او در دادگاه گفت که برای سر زدن به قبر خانوادهاش به آرامستان بی بی سکینه کرج رفته بود که شاهد جمع معترضان در چهلم حدیث نجفی شده است.
در ویدئوهای منتشر شده از اعترافات متهمان این پرونده، چند تن از آنها علیه محمد حسینی شهادت میدهند. اعترافاتی که منتقدان نظام قضایی جمهوری اسلامی آنها را «اعترافات اجباری و «تحت شکنجه» می دانند. بر اساس قوانین جزایی جمهوری اسلامی هم اعتراف متهمان یک پرونده علیه یکدیگر فاقد وجاهت قانونی است.
۱۰ آذر: نخستین جلسه محاکمه محمدمهدی کرمی و محمد حسینی و ۱۳ نفر دیگر از معترضان روز چهارشنبه به طور جمعی در دادگاه انقلاب اسلامی کرج برگزار شد. این متهمان که سه نفر آنها زیر ۱۸ ساله هستند به «افساد فیالارض» متهم شدهاند. براساس قوانین جمهوری اسلامی اتهام فساد فی الارض میتواند حکم اعدام در پی داشته باشد.
در جلسه دادگاه انقلاب استان البرز، نماینده دادستان در بخشی از کیفرخواست از ریاست دادگاه تقاضای اعمال اشد مجازات برای متهمان کرد.
به گفته رئیس کل دادگستری استان البرز «افساد فی الارض از طریق ارتکاب جرایم متعدد علیه امنیت کشور و حمله به مأمورین نیروی مقاومت بسیج و فراجا، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» برخی از اتهامات متهمان است که در کیفرخواست قید شده است.
نام شهروندان متهم به قتل روحالله عجمیان به این شرح بود: محمد مهدی کرمی، سیدمحمد حسینی، آرین فرزام نیا، امین مهدی شکرالهی، رضا آریا، مهدی محمدی، شایان چارانی، محمد امین اخلاقی، حمید قره حسنلو، امیر مهدی جعفری، رضا شاکر زواردهی، فرزانه قره حسنلو، جواد زرگران، بهراد علی کناری و علی معظمی گودرزی.
اول آذر: حسین فاضلی هریکندی، مقام قضایی در استان البرز، پیشتر از صدور کیفرخواست برای ۱۱ متهم به خاطر نقش داشتن در کشته شدن یک بسیجی در درگیریهای چهلم حدیث نجفی در کرج خبر داده بود.
۱۳ آبان: محمد حسینی یک روز پس از مراسم چهلم حدیث نجفی، از کشتهشدگان اعتراضات به جان باختن مهسا امینی در منزل شخصیاش بازداشت شد. بیش از ۱۲ مأمور برای بازداشتش به خانهاش هجوم برده و«به شدت کتکش زدند، فحش میدادند، تهدید میکردند که با همان شمشیرها، حسابش را میرسند.»
۱۲ آبان: مراسم چهلم حدیث نجفی در گورستان بی بی سکینه کرج برگزار شد. ویدئوهای منتشرشده و روایتهای شاهدان عینی حاکی از جمعیت انبوه و درگیری کمسابقه میان معترضان و نیروهای امنیتی است. در این ویدئوها تیراندازی ماموران مسلح به مردم بی سلاح دیده میشود.
معترضان با پرتاب سنگ، بستن بزرگراه و روشن کردن آتش به مقابله با نیروهای مسلح وابسته به حکومت پرداختند. ویدئوهایی هم نشان میداد که چند نفر از ماموران گرفتار شده و کتک میخورند. در تصاویر دیگری از مسیرهای منتهی به گورستان بهشت سکینه در کرج، عدهای از فاصله نزدیک به سوی یک خودروی پلیس که با جدول وسط خیابان برخورد کرده سنگ پرتاب میکنند.
در این ویدیو چند مامور با لباسهای خونین در داخل یک خودرو با نشان نیروی انتظامی به چشم میخورند که تقریبا از حال رفتهاند و در دست دو نفر از کسانی که خودرو را احاطه کردهاند، اسلحه دیده میشود.
گزارشها حاکی از کشته شدن دو جوان معترض در اعتراضات آن روز در کرج به نام های نیما نوری و مهران شکاری بود.
محمد حسینی، یک کارگر ساده در جوجه کشی مرغک قزوین با درآمد ماهانه شش ملیون تومان بود که در خانهای اجارهای در کمالشهر کرج زندگی میکرد.
در اینستاگرامش به نام کیان« نام مورد علاقهاش»، عکسهایی از ورزشهای مورد علاقهاش کونگ فو و ووشو و سفرهایش به شمال ایران که زادگاه خانوادگیاش بود، منتشر کرده بود.
تحصیلاتش تا مقطع راهنمایی بود و متولد دوم اسفند ۶۱ در کرج. مادرش، صغری و پدرش، حسن از تنکابن به کرج مهاجرت کرده بودند.
![](db/pages/2023/02/18/010/zimg_003_5.webp)