دستچینی از صحبتهای رهبران اپوزیسیون در نشست «آینده جنبش دموکراسی ایران»

البته که می تواند تمرینی برای دموکراسی باشد، هیچکدام از این ها بطور روشن برای »این نجنگیده اند که در فردای ایران اعدام نباشد«، بجز اسماعیلیون بگمانم، آنها شاید اعدام کردن را در ج. ا. محکوم می کنند، ولی نمی گویند که »اعدام« باید در ایران برای همیشه لغو شود! تازه بسیاری از هواداران آنها »همه« را به کشتن و انتقام در فردای ایران »تهدید« می کنند( یا شاید همین الان). اولین اصل دموکراسی، دموکرات بودن است، و دموکراسی یعنی لغو اعدام، کسی که از زندانی کردن یک جوان بمدت هفت سال، انهم بخاطر دست زدن به یک گردنبند دفاع می کند، »دموکرات« نیست. گول نخورید

1:ول نکنی‌‌ها .هی‌ جون بکن.تازه چه ربطی به علی‌ دایی داشت که دوباره این جریان گردن بند را پیش گرفتی .علی‌ دایی نبود که شرکت کرد. علی‌ کریمی‌ بود. دست کم درست نگاه کن. شاید هم از این سوخته که جبهه ملی‌ را دعوت نکردند. البته چیزی نخواهم گفت به خاطر این نشست دیروز. خواسته شد همه همکاری. ولی سکوت هم نخواهم کرد در مقابل شما. دلیل آن را هم می‌‌دانم. از این ناراحت هستی که همه خواهان گذاشتن سپاه در لیست ترور هستند.فریب هم کسی‌ خورد که ما را به روز انداخت.امثال شما که هنوز که هنوز دو دستی به ۵۷ چسبیده و فکر می‌‌کنند انقلاب برا دمکراسی بود. عبید زاکانی می‌‌فرماید.شخصی مادیان خود رنزد را رمه برد تا اسبی بر او کشد ولی‌ آلت اسب در پسگاه مدیان سرید و نشد و آنچه باید شد. صاحب مادیان از دادن وجهی که با صاحب اسب بسته بود طفره رفت.ولی صاحب اسب به زور پول و کله قندی را گرفت. در باز گشت دوستی‌ به او بر خوردو گفت. اغور به خیر کجا بودی؟ گفت هیچ جا.پولی‌ بدهکار بودیم و مادیانم "ک.." به سلامتی دادیم و داریم بر می‌‌گردیم خانه..این کار فحل دادن نام دارد.

2.اخوان ثالث را که می‌‌شناسی‌. بارها از او نقل قول کردی. خدا شما بود. حکایت عبید را به این گونه عوض کرد. یاد آن زمان چندی از شور انقلابی‌.هرگز نبودم یک دم.در دیده خواب ما را. تا مرگ شاه خاهن نهضت ادامه دارد.گفتیم و از مسلسل آمد جواب ما. بردیم مادیان را از بهر فحل دادن.بر عکس آرزو .شد مستجاب ما را. "کو.." و کله قندی دادیم و بر گشتیم. دیگر نماند وامی از هیچ باب ما را.گر انقلاب این است باری به ما بگویید.ما انقلاب کردیم یا انقلاب ما را ؟ اینقدر زهر نریزید. من خودم تردید دارم ولی دیروز گفتند. راه برای شما قشر خاکستری باز است. ولی امید نداشته باشید که با آن آب مقدس بر سر شما ریزند. باید پاسخگو ۵۷ باشید. این اتبوس مجانی است. شرف دارید؟

یک چیز دیگر هم بگویم من در میان تردید داردم که شما حتا ۵۷ اتی باشید؟ در این ۶ ماه گذشته از هیچ کششی دریغ نکردید،که این جنبش را به لجن بکشید. در زیر کلام قلمبه سلمبه. مسیر را عوض کردند خیانت کردند. انقلاب را عوض کردند. یک بار نگفتی زن زندگی‌ آزادی. من هم با تمام تردید به خصوص در باره قشر خاکستری کوشش از روی سایه خود بپرم. من در طی‌ ۴۳ سال گذشته هرگز چنین نشستی به این معدبی .صادق. با احترام. به این دمکراتی ندیدم. ۸ نفر با ۸ عقیده مختلف در کنار هم. بله مسیح هیجان زده بود. حامد کمی مضطرب، رضا پهلوی بیش از حد دومینانت.ولی یاد خواهند گرفت. اگر ما به آنها اجازه دهیم.ولی شک ندارم بهترین نشستی که به همه ما امید می دهد. اینقدر زهر نریز . اگر ۵۷ اتی هستی. اگر هم در زیر نقاب ۵۷ اتی بسیج سایبری هستی که کارت مشخص است. انتقاد به نشست و مخالف بودن حق هر کسی‌ است. ولی زهر ریختن فقط و فقط از جانب سایبری است که به اسم چپ و راست و این و آن سم پراشانی می‌‌کنند. حالا گیر داده به حامد. خیانتکار است چرا پشت صحنه به رضا پهلوی دست نداد. چکار کنند؟ لب از هم بگیرند؟ تا شما قانع شوید؟

داستان عبید زاکانی، داستانی زیباست! به جان »اسب رمه« سوگند، جناب زرتشت، راست می گویم! سال 57 شما و یاران خواستید ایران را از خطر سرخ » از یک مسیر ویژه« رد کنید، و به فرمایش عبید، آن شد که نباید می شد! البته باید شما »مادیان« خود را به اسب بهتری می سپردید! جناب زرتشت، به جای توهین و برچسب های 57 تی، باید پی به یک واقعیت ببرید! البته کمی دردناک خواهد بود: ملت ایران از زیر بار قجر و تیمور و نادر و صفوی و همه ی اراذل و اوباش جان سالم به در برده اند و به قرن بیست و یکم وارد شده اند، دیگر هرگز به گذشته وارد نخواهند شد، و همانطور که جبر تاریخ جهان حکم می کند، از این دو شرط کوتاه نخواهند آمد :1- دموکراسی ایرانی 2- لغو اعدام. آیا دردناک است؟!

در مورد علی کریمی در جای دیگری نوشته ام که حتما خوانده ای:. علی کریمی و گلشیفته فراهانی گفته اند »ایجاد اختلاف خیانت است«، یک پرسش : خود همین حرف خیانت نیست؟!. خواهند گفت چرا، پرسش این است که » یک ایرانی اگر شما را نقد کرد، خیانت کار است؟ مگر شما کی هستید که نباید نقد بشوید؟! دوم اینکه با توجه به اینکه روش سال 57 هم همین بود که هرکس اختلاف نظر دارد کافر است، آیا این تاکتیک برای ابد بر تارک ایران نوشته شده است؟ سوم اینکه چرا می گویید »با وجود داشتن اختلاف« متحد شویم، بعد می گویید »اختلاف داشتن خیانت« است! این دوگانگی روی »یک خط« کثیف از آغاز انقلاب مردم ایران( که برخی آنرا مشروطه می نامند) وجود داشته است، گول نخورید، زنده دموکراسی و نظرات جور واجور!

در مورد زن، زندگی، آزادی، فقط به شرطی آنرا می پذیرم که فقط شعار نباشد و روشنفکران ایرانی آنرا تعریف کرده باشند، نه آنها که می خواهند شورش جوان های پاک میهن ام را به نام خودشان »جا« بزنند، هرچند که همه ی ما از بالا تا پایین ایرانی هستیم، و » همه با هم« باید کشور را بسازیم.

دیگه از این کار اقای پهلوی حالم بهم خورد یک ذره از پدر بزرگش رضا شاه بزرگ چیزی به ارث نبرده و نه از پدرش محمد رضا شاه وطن پرست که با یک زن فاحشه بنام میح انتر نژاد و جاسوس همبستگی میکنه واقعا کجای رضا شاه بزرگ