” مقاومت در برابر قوای انتظامی و دیگر ضابطان دادگستری در مواقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند دفاع محسوب نمی شود لکن هرگاه قوای مزبور از حدود وظیفه خود خارج شوند و حسب ادله و قرائن موجود خوف آن باشد که عملیات آنان موجب قتل جرح تعرض به عرض یا ناموس یا مال گردد دفاع جایز است. “
—ماده ۱۵۷ قانون مجازات اسلامی ایران دلایلی که ثابت کند مجیدرضا رهنورد ضارب دو مامور امنیتی بوده، از سوی قوه قضاییه و در اطلاعیههایی که منتشر کرده است، وجود ندارد.
در صورتی که رهنورد به فرض ضارب دو مامور بوده باشد، هنوز مشخص نیست دو مامور چه عملکردی داشتهاند و در آن زمان در خیابان مشغول چه کاری بودند و آیا این عمل او مصداق دفاع مشروع بوده است یا خیر. همچنین مشخص نیست اعمال کیفر احتمالی را بتوان به فرد دستگیر شده نسبت داد. آیا فردی که دستگیر و سرانجام اعدام شده، همان فرد ضارب بوده است؟ آیا او در زیر فشار، شکنجه و بدرفتاری مجبور به اعتراف علیه خود شده یا ادله کافی وجود داشته است؟ هرانا در توییتی با اشاره به رفتار نماینده دادستان در دادگاه این اقدام را با «صحنهسازی» در دادگاه نوید افکاری مقایسه کرد.
شکنجه و آزار خانواده نخستین تصویر منتشر شده از مجیدرضا چند روز پس از بازداشت و در اتومبیل مأموران حکومتی در راه انتقال به دادگاه، نشان میدهد از بینی او خون جاریست. تصویر دیگر در دادگاه نیز وی را با دست شکسته و گچ گرفته نشان میدهد.همچنین اعترافی اجباری از او در حالی که دستش شکسته و در گچ است از سوی رسانههای حکومتی ایران منتشر شد.
گزارشهای منتشر شده حکایت از پلمب شدن مغازه کیف و کفشفروشی وی دارد. خانواده رهنورد و محل زندگی آنها مورد اذیت و آزار شبانهروزی بسیجیها و لباس شخصیهای حکومت قرار دارند.
حمله به خانه در شبکههای اجتماعی تصاویری از منزل مسکونی خانواده مجیدرضا رهنورد در خیابان حر عاملی مشهد منتشر شدهاست که نشان میدهد پنجرههای خانه او شکسته شده و روی دیوار و در منزل او علامتگذاری و شعارنویسیهایی بر ضد او نوشته شدهاست. کاربران شبکههای اجتماعی این اقدام را با رفتار فاشیسمی آلمان نازی بر علیه مخالفینش مقایسه کردهاند. در یکی از تصاویر زنی با پوشش چادر در حال سلفی گرفتن با خانه آسیب دیده مجیدرضا رهنورد است.
اخلال در مراسم سوگواری نیروهای امنیتی وابسته به حکومت در ۲۲ آذر ۱۴۰۱ مانع حضور تعداد زیادی از مردم که قصد شرکت در مراسم سوگواری او را داشتند، شدنند. نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی درهای مسجدی را که قرار بود مراسم ترحیم مجیدرضا رهنورد در آن برگزار شود، بستند و از ورود مردم و برگزاری مراسم جلوگیری کردند. همچنین پس از بسته شدن در و جلوگیری از حضور مردم، برخی مردم شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی و در حمایت از خیزش ۱۴۰۱ ایران سر دادند.
اعدام مجیدرضا رهنورد بامداد روز ۲۱ آذر ۱۴۰۱ در مشهد به دار آویخته شد. پس از بازداشت زمانی که مادرش را ملاقات کرده بود، مأموران «هیچ صحبتی از اعدام نکردند و مادرش با لبخند و امید به اینکه پسرش آزاد میشود آنجا را ترک کردهاست.»
مچنین گفته شده مادر او در صبح روز اعدام و زمانی که نیروهای جمهوریاسلامی داشتند مجیدرضا را به خاک میسپردند توانسته خود را به پیکر او برساند و از اعدام بی اطلاع بودهاست.در تصاویری که رسانههای جمهوری اسلامی منتشر کردهاند، مراسم اعدام او با حضور مأموران با صورتهای پوشانده و در محوطهای که با بلوکهای سیمانی مسدود بود انجام شد.
غلامعلی صادقی، رئیس کل دادگستری خراسان رضوی در جریان اجرای حکم مجیدرضا رهنورد و آویختن او به دار «از کلیه عوامل انتظامی و امنیتی که در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به انجام وظایف قانونی خود اقدام کرده و همچنین مسولان و هیئت رسیدگی کننده قضایی» تشکر کردهاست.
وصیتنامه چند روز بعد از اعدام او ویدیویی از رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی از مجیدرضا رهنورد منتشر شد. در این ویدیو در حالی که دست او شکسته شدهبود، چشمبند داشت و تعدادی نیروی امنیتی او را احاطه کردهبودند، خبرنگار صداوسیما از او میپرسند که در وصیتنامه خود چی نوشتهای و او میگوید: «کجا خاکم کنند و دوست ندارم گریه کنند سر مزار، دوست ندارم برایم نماز و قرآن بخوانند. ... شادی کنند و آهنگ شاد پخش کنند.»