جنایت هولناک به خاطر سرقت دستگاه فرز

مرد جوانی که متهم است دوستش را به‌خاطر سرقت یک دستگاه فرز به‌طرز هولناکی به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از آبان سال ۹۹ با کشف جسد مرد میانسالی به نام اکبر در بیابان‌های پاکدشت آغاز شد. بررسی‌های اولیه مأموران پلیس نشان می‌داد قربانی پیش از مرگ تحت شکنجه سختی قرار گرفته و پس از آن به قتل رسیده است.

در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و شناسایی عامل یا عاملان جنایت در دستور کار پلیس قرار گرفت.

مأموران در نخستین گام به سراغ آخرین تماس‌های تلفنی مقتول رفتند و معلوم شد که وی با مرد جوانی به نام شهرام در تماس بوده است. شهرام که از دوستان قربانی بود بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما مدعی شد از چگونگی مرگ دوستش اکبر بی‌خبر است و نقشی در این حادثه نداشته است.

پس از آن مأموران به 2 نفر از دوستان مقتول ظنین شدند و آنها را نیز بازداشت کردند یکی از آنها در بازجویی‌ها شهرام را عامل قتل اکبر معرفی کرد و گفت: اکبر اعتیاد داشت و فکر می‌کنم چند روز قبل دستگاه فرز شهرام را سرقت کرده بود و شهرام می‌خواست اکبر را ادب کند به همین خاطر از او خواست تا به باغش بیاید تا باهم مواد مصرف کنند.

من و شاهین هم دعوت شده بودیم. یکساعت پس از آنکه مواد مصرف کرده بودیم شهرام از او پرسید دستگاه فرز مرا چرا دزدیدی؟ اکبر هم خیلی راحت گفت پول نیاز داشتم و آن را فروختم. وقتی شهرام دید اکبر از سرقتی که انجام داده پشیمان نیست و عذرخواهی نمی‌کند عصبانی شد و دست و پاهای او را بست و با قلابی از سقف آویزان کرد بعد با یک میله آهنی به جانش افتاد آنقدر او را زد که بیهوش شد و بعد از دقایقی هم فوت کرد. پس از آن جسد اکبر را پایین آورد و با کمک من و شاهین آن را به داخل ماشین گذاشتیم و در بیابان‌های پاکدشت رها کردیم و رفتیم.

با اظهارات مرد جوان دوستش هم دستگیر شد و ضمن تأیید حرف‌های دوستش گفت: ما شاهد شکنجه و قتل اکبر بودیم اما خودمان نقشی در قتل نداشتیم فقط جسد را به بیابان انتقال دادیم.

پس از تکمیل تحقیقات و گزارش پلیس برای شهرام به اتهام قتل عمد و دو نفر دیگر به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.

در ابتدای جلسه رسیدگی دختران مقتول به عنوان اولیای‌دم درخواست قصاص کردند و گفتند: پدر ما را بی‌رحمانه کشته‌اند و ما به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و قاتلش باید قصاص شود.

بعد از آن متهم ردیف اول به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: همان‌طور که در بازجویی‌ها هم گفتم من نقشی در قتل اکبر نداشتم و نمی‌دانم او چگونه به قتل رسیده است. مگر با پیدا شدن یک چسب پهن در خانه‌ام باید قاتل باشم. چسب پهن در هر خانه‌ای وجود دارد.

پس از آن قاضی از متهم سؤال کرد: گزارش پلیس نشان می‌دهد که شما آخرین تماس را با قربانی داشته‌اید و دوستانتان هم اعتراف کرده‌اند که شما او را به قتل رسانده‌ای. در این مورد چه دفاعی داری؟

 متهم جواب داد: من بعد از دستگیری متوجه شدم که آخرین تماس‌گیرنده با مقتول بوده‌ام. این هم دلیل نمی‌شود که چون من آخرین نفری بودم که تماس گرفته‌ام پس قاتلم. در مورد دوستانم هم تعجب می‌کنم که چرا چنین اظهاراتی را عنوان کرده‌اند. من بی‌گناهم و هیچ ارتباطی هم با مرگ دوستم نداشته‌ام.

سپس دو متهم دیگر پرونده که راز جنایت را فاش کرده بودند به جایگاه رفتند و با تکرار اظهاراتشان عنوان کردند که شهرام قاتل است و با ابراز پشیمانی گفتند ما هم اشتباه کردیم که به او در انتقال جسد کمک کردیم.

پس از اظهارات متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
+8
رأی دهید
-1

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.