عبدالکریم سروش خطاب به مشایخ و مراجع عظام: امروز روز امتحان شماست

آن روز دیده بودم این فتنه ها که برخاست
کز سرکشی زمانی با ما نمی نشستی

سلام بر مشایخ و مراجع عظام

زیتون: تا کنون با رهبری سخن بسیار گفته‌ام و نامه بسیار نوشته‌ام مگر عزمش را بر اصلاح بجنبانم «فَنَسِیَ وَلَم نَجِد لَهُ عَزمًا». اینک روی به شما مشایخ و مراجع عظام آورده‌ام که عمری مرجع و ملجاء خلق بوده‌اید و در افتاء و ارشاد دستی گشاده دارید، مگر از عُجب خانقاهی و خواب صبحگاهی برخیزید و بانگ غم‌آلود خلقان را بشنوید که چون مرغانی نیم‌بسمل در قفس ولایت جائره فقیه، در خون می‌تپند و پر و بال می‌زنند. می‌خواهم شما را به غم‌گساری و قفس‌گشایی بخوانم و بگویم شاید دیگر فرصتی نمانده باشد. سید رسولان گفت «در زندگی اوقاتی فرا می رسد که نسیم‌های رحمت حق می‌وزد، بدان‌ها رو کنید».

گفت پیغمبر که نفحت‌های حق            اندرین ایام می‌آرد سبق
گوش هش دارید این اوقات را              در ربایید این چنین نفحات را

اینک که خلقی بی‌پناه و بی‌پشتیبان، ستم‌رسیده و عدالت‌نچشیده، خون‌داده و جان‌باخته ،چشم توقع به شفقت و یاری شما دارند، بدانید که نفحت و دعوت حق است که شما را می‌خواند. آن‌را اجابت کنید. سکوت شما صدایی ناخوش دارد. حاکمان جفای خود را کردند. اینک نوبت وفای شماست. ستاره‌ها و سنگ‌پاره‌ها نوای محزون و مظلومانه مردم را شنیدند، گوش‌های نازنین شما چرا نشنید؟ اکنون که جائران شاخ می‌زنند و گستاخ می‌زنند شما چرا قلمی و دمی و نهیب محکمی نمی‌زنید؟ از چه می‌ترسید؟ از اینکه بنای ستم بنیاد حکومت فرو ریزد؟ یا کرسی خواجگی و سریر سروری‌تان سرنگون شود؟ والله اسلام و مسلمانی هیچ‌گاه چنین خفیف و خجل نبوده است و با سکوت شما خوارتر و خجل‌تر خواهد شد. نمی‌بینید که طاعنان کمر بسته اند تا جنازه اسلام و تشیع را تشییع کنند و به خاک خفت بسپارند؟ از آن کرسی‌های درسی و طمطراق فقاهتی چه مانده است که شما از زوال آن واهمه دارید؟ مگر آیه  «ولا ترکنوا إلى الذین ظلموا فتمسکم النار» را نسخ کرده اند یا از قرآن حذف کرده اند که چنین بی‌باکانه هم‌راستا و هم‌داستان با ظالمان شده اید و مردم به جان آمده را طاغی و یاغی و باغی می‌خوانید؟

مگر ز قافله بانگ جنون نمی‌شنوی ؟           ز رودخانه مگر بوی خون نمی‌شنوی

گزین شدند و سوار گزیده را کشتند             سیه‌بپوش برادر سپیده را کشتند

ایرانی که بایست از ویرانی می‌رهید و گلستان می‌شد اینک انباری از باروت شده است که صدها آتش‌فشان در دل دارد و به کمتر جرقه‌ای می‌شکافد و زودآ که آتشی در آید و خشک و تر را بسوزد و خزانی زرد و بی بهار و زمستانی سرد و ناگوار تاریخ ما را در سرمایی پایدار فرو برد.

الا ای صنادید شرع رسول! به ابلاغ و تنزیل و فقه و اصول

امروز روز امتحان شماست. خداوند سبحان شما را می‌آزماید. پشتیبان خلق و شرع باشید و به حاکمیت نامشروع پشت کنید. دوستان مرا نکوهش می‌کنند که چندین توسل به عالمان دین برای چیست؛ مردم از آنان عبور کرده اند. من می‌گویم ولی شما که از مردم عبور نکرده اید. دستی برآورید و تا اندک آبرویی بر جاست بر چهره جائران آب دهان بیفکنید. از نعمان بن ثابت ابوحنیفه کوفی کابلی بیاموزید که با ظلمه و جائران اموی و عباسی درافتاد و منصب قضایشان را نپذیرفت. از امام هفتم موسی بن جعفر بیاموزید که بر هارون‌الرشید خلیفه عباسی شورید و تن به زجر و زنجیر و زندان داد. از آیت‌الله منتظری بیاموزیدکه اعتبار و افتخار حوزه علمیه بود و خواهد بود و ترک کام خود گرفت تا کام خلق برآید. نگذارید ارشاد خلایق به‌دست قبیله قصابان و مداحان بیفتد که نه عقلی در سر دارند و نه شرمی در دل. ما این قبیله قصابان را خوب می‌شناسیم و زخمشان را بر جان و تن داریم حتی اگر نقاب «گشت ارشاد» بر چهره بزنند. خشم امروز مردم از قصه یک مهسا و یک ستار نیست. ده‌ها و صدها مهسا امینی و ستار بهشتی این سال‌ها به آسیب ستم و در سیاه‌چال سپاه و به تیغ شرارت و به طناب توحش، خونین دل و خسته جان شدند و اینک آن قطره‌های خون سیلی شده است ویران‌گر که آمده است تا قبه و بارگاه و خیمه و خرگاه سلطان جائر را با خود بشوید و ببرد.

باز هم جامعه روحانی را سرِهماهنگی با جامعه ایرانی نیست؟ آیا نیکوست که کشور در آتش شرارت بسوزد و روحانیت در بستر عافیت بخوابد؟ آیا حق این مردم نیست که از شما کلام حقی در روی سلطان جائر بشنوند؟ چرا روحانیان محرم مردم نمی‌شوند و محروم‌نوازی نمی‌کنند؟ فقه و فضل و تقوا و تعبدشان را برای کجا ذخیره کرده اند؟ کجایند خطیبان تا حاکمان را نهی از منکر کنند؟ کجایند ائمه جماعات تا به مردم درس ستم‌ستیزی و مطالبه‌گری دهند و بل از آنان درس ستم‌ستیزی بیاموزند؟ کجایند فاضلان جوان و مراجع آینده که طرح نو در اندازند و نقش تازه بیافرینند و دست در دست مردم و پشت به مستبدان سامانی تازه به حوزه دهند تا بر قدرت باشد نه با قدرت؟ کجایند مراجع عظام که از سر استقلال و استغنا و طهارت و تقوا دامن از راحت و عافیت و تقیه و تعلل درچینند و بیم سر و امید زر نداشته باشند و بی‌باکانه با ظالمان خصمی کنند و داد مردم را بستانند؟

موحد چه در پای ریزی زرش            چه شمشیر هندی نهی بر سرش

امید و هراسش نباشد ز کس                 برین است بنیاد توحید و بس

غم خلق و درد دین مرا بدین خطابات عتاب‌آلود کشانده است. «من که عمری ره تقوی زده ام با دف و چنگ» و سالیانی دل به آموزه‌های اولیای خدا بسته ام و رایحه عطرآگین و شامه‌نواز وحی را از نفس پاک آنان شنیده و چشیده ام نمی‌پسندم که ایران عزیز، به سبب نابخردی‌ها و فاجعه‌آفرینی‌های جمعی جاهل و جائر، از این مائده آسمانی محروم ماند یا با آن بستیزد و از آن بگریزد. در این دیانت آن‌قدر مایه‌های محبت و شفقت و مدارا و مروت هست که می‌تواند چون حبلی متین به پریشانی‌ها جمعیت بخشد و سستی‌ها را استوار و دلها را به هم نزدیک کند.

خلقی که در حلقه اصناف تنگناها و محرومیت‌ها و تحریم‌ها و گرانی‌ها و ناکامی‌ها گرفتار آمده اند، روا نیست که با جفای بوابان و تقاضای زشت قصابان، فقرشان فرساینده‌تر و فقراتشان شکسته‌تر شود. دست ازین فقاهت خشک خانمان سوز و این شیوه‌های مندرس و منسوخ بردارید. این قدر که به هدایت خلق می‌اندیشید به رضایت خلق هم بیندیشید. درد سِتان و درمان‌ دِه باشید نه باج‌ ستان و فرمانده.

روحانیت که اکنون به حاشیه تاریخ رانده شده، اگر جهدی نکند و با خلق پیمانی تازه نبندد دو باره به‌تاریخ راهش نخواهند داد. امروز این مردم به‌جان‌آمده سفینه نجات اند که هرکه از آن بیرون افتد غرقه و هلاک خواهد شد. کشتی‌بان نیستید از کشتی‌نشینان باشید. کلبه احزان را گلستان نمی‌کنید به کلبه‌نشینان بپیوندید. مرهمی بر زخم‌ها باشید و خشمی بر بی‌رحم‌ها بگیرید. چنین است که در دل خلق جایگاهی پایدار خواهید یافت، وگرنه چون پاپ‌های آدمی‌خوار قرون وسطی، افسانه دوران و عبرت خلقان خواهید شد.

رَحِمَ اللَهُ امرَأً سَمِعَ حُکماً فَوَعَی وَ دُعِیَ إِلَی رَشَادٍ فَدَنَا وَ أَخَذَ بحُجزَهِ هَادٍ فَنَجَا

ولسلام علی من اتبع الهدی

مهرماه ۱۴۰۱ خورشیدی
عبدالکریم سروش
+13
رأی دهید
-89

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۸۱
    گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا

    اگر کسی دیگر به این اخوندهای بی عمامه دخیل ببندد احمقی بیش نیست
    1
    106
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۳
    Danayan - اسلو، نروژ

    تو یکی دیگه خفه! هنوز مردم یادشون نرفته چطور از خمینی کثافت دفاع میکردی و میکنی!
    3
    115
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    chi begam ke nagoftanesh - در ماموریت، نورد

    آخه این علمای ریقو سواد دارند که از ادبیات سعدی استفاده میکنی، تازه خود شما هم زیر سوال هستی با این انقلاب فرهنگی که اول انقلاب کلیدش رو زدی، همتون سر تا پا یک کرباسی.
    1
    91
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    ایران کهن - هوستن، ایالات متحده امریکا

    خفه شو با اون روز امتحان 1400 ساله مردم را سر کار گذاشتید. ولی خوب میدونم روز سقوط رسیده و دارید می افتید تو خلای تاریخ
    1
    87
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۶
    behzad50 - اورنج کانتی، ایالات متحده امریکا

    زر نزن پفیوز نکند انقلاب فرهنگی و چرندیاتت در تقویت حکومت ملاها یادت رفته ؟ تو سروش بیشرف اگر یادت رفته که بودی و چه جنایتی در حق فرهنگ و آموزش و نسل ما انجام دادی ما هرگز فراموش نخواهیم کرد و جایگاه کثیف تورا با خمینی پفیوز یکی میدانیم پس خفه شو.
    2
    82
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    تو یکی‌ دیگر خفه‌. هر چه می‌‌کشیم از دست شما و نویسنده زینب زینب .شریعتی می‌‌باشد. برا زنان ما زینب زینب می‌‌نوشت .زن و دختر خودش در لندن با دامن کوتاه بیرون می‌‌آمدند. از شما دوتا خر تر جلال ال نادان. دو نسل را نابود کرد.با تراکتور و پمب آب هم دعوا داشت. می‌‌گفت چهره سنتی روستاها ما را نابود می‌‌کند. و بازار امپریالیست می‌‌شویم. یکی‌ نبود توی دهن او بزند. فلان فلان شده بچه آخوند اصلا نگاه کردی صنعت تراکتور سازی ما از کجا آمد؟ مشنگ مگر تراکتور سازی از کشور رومانی نبود. از کی‌ تا حالا رومانی آن زمان امپریالیست بود.؟گاله را باز می‌‌کردند فقط حرف مفت
    2
    72
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا

    خودت چی پس فیلسوف غلغله زن؟؟
    2
    60
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۱۰۷
    Kefli Iskender - مریخ، وانواتو

    البته روایت معتبر است در زمان پیامبر، مشایخ و مراجع هنگام امتحان با پای چپ وارد بشکه می شدند. سپس در حالت رکوع اسب حضرت ابوالفضل بر آنها می دمید، اگر صدای آخ از بشکه شنیده می شد، صلاحیت ایشان محل تردید بود و نزد بلال حبش فرستاده می شدند، اما اگر صدام آخ جون شنیده می شد، نشانه این بود که ایشان به مرتبه اجتهاد رسیده اند و در صف اصحاب پیامبر قرار می گرفتند.
    2
    43
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    سیمرغ ایران - برلین، آلمان

    کم حرف مفت بزن مغز کپکی تا چند ماه پیش میگفتی باهوش‌تر از خمینی ما حاکمی در ایران نداشتم نتیجه هوش اون ملعون گنداب امروزه
    2
    59
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۴۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    آلترناتیو - فرانکفورت، آلمان

    حداقل ۱۲۰۰ ساله، اسلام مدعی است که حکومت واقعی اسلامی به منصه ظهور نرسیده! در ایران شیعه ای حتا منتظر«امام زمان» هستند و ادعا دارند آنقدر باید در ایران و جهان فساد رخ بده تا آقا تشریف فرما شوند. 😱 آیات عظما هیچگاه بر ضد اسلام و ایده امام زمان بلند نخواهند شد! 😤 پول و رفاه برایشان و بچه هایشان که در امریکا و اروپا خوش میگذرانند دنایی ارزشمند است و ج.ا. بهشتی ست برایشان! چاقو دسته خودش را نمیبرد!
    1
    35
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۰
    واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
    اقای دکتر سروش . استمداد شما از شیوخ قبیله خودتان دارای چه مفهومی است؟؟ایا شما در این 43 سال در کجای این کره خاکی تشریف داشتید؟؟ایا شما این همه جرم و جنایات مرتکب شده را تایید میکنید.؟؟ایا ریشه این نابسامانی ها یک شبه بوجود امده؟؟ ایا شما ان انقلاب فرهنگی خودتان و بستن دانشگاهها را که با دستور مستقیم شخص شما صورت گرفته دخیل نمیدانید.اقای دکتر بگمانم دلهره شما از فقر و بیکاری مردم و جنایات این اقایان نیست. شما از این جهت ناراحتید که همین روز ها بورسیه و پول های مفتی را که سالیان متمادی دریافت میکردی و در جای خوش اب و هوا لم داده ای قطع خواهد شد .استمداد از شیوخ قبیله شما صرفا پیدا کردن راه چاره ای در جهت دریافت پول های کلان ماهیانه است چون اگر ان قطع شود مسلما شما قادر نخواهید بود در کارواش کارگری کنید.چون انجام این کار ها غیرت و مردانگی میخواهد که بسیاری از سران رژیم قبل ترک وطن نموده و با کارگری بر روی پمپ بنزین ادامه حیات شرافتمندانه دادند . اما شما مذهبی ها عادت بکار ندارید و فقط از پول مفت لذت میبرید. اقای دکتر . اقای فیلسوف
    0
    17
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۲۰:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۸۰
    واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
    اقای سروش .من واقعا شکم بیقین تبدیل شده که افراد مذهبی دارای مغذی فعال نیستند. اقای محترم مراجع عظام چه کسانی هستند. این مراجع در کجا زندگی میکنند. و پس از این همه خیانت و جنایت و 43 سال سکوت بمعنی تایید و عملکرد های رزیم اخوندی نیست ؟ ایا باز هم شما از یک عده مرده متحرک بنام انسانهای سازنده و تصمیم گیرنده نام میبرید.فرضا این نامه سر گشاده شما را هم اینها ببینند .ایا فکر میکنید اینها باز تصمیم گیرنده کشور و ملت هستند؟؟واقعا مغز افرا مذهبی پاره سنگ بر میداره.شما از وضعیت معیشت و جنایات انجام یافته ناراحت نیستی. شما از پول های مفتی که در لباس بورسیه و تحقیق از صندوق ملت میگیری و مسلما قطع خواهد شد ناراحتی. زیرا اگر تو و افرادی همانند تو از سرنوشت این ملت مظلوم ناراحت بودید لااقل در این 43 سال برای یکبار هم شده از این مردگان متحرک یعنی شیوخ قبیله استمداد می جستی..اقایسروش تاریخ بهترین مجکمه قضاوت است
    1
    18
    ‌سه شنبه ۰۵ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۶
    Azadi hame - تهران، ایران
    واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
    . چه عالی وخوب نوشتی در مورد این خیانتکار به ملت
    0
    2
    ‌پنجشنبه ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۰۶:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.