دیده بان ایران: به گزارش سایت دیدهبان ایران؛ کودتای ۲۸ مرداد از وقایع تاریخی مهم دوره معاصر است که نقش زیادی در تغییر حوادث بعد از خود داشت. برخی تحلیل گران از جمله پیروز مجتهدزاده معتقد هستند که ۲۸ مرداد کودتا نبوده است.
دکتر پیروز مجتهد زاده از منتقدان معروف و شناخته شده دکتر محمد مصدق محسوب شده و نظرات این استاد دانشگاه تهران همیشه از سوی حامیان جبهه ملی و هواداران دکتر مصدق به چالش کشیده شده است.
این استاد دانشگاه بر این باور است که مصدقی ها مانع شنیده شدن نظرات و آرای او درباره ملی شدن صنعت نفت هستند.
دیده بان ایران تلاش کرده تا در سالروز ۲۸ مرداد نظرات این تاریخ پروژه و استاد دانشگاه را منعکس کند.
پیروز مجتهدزاده استاد دانشگاه در بخشی از گفتوگوی خود با دیدهبان ایران با اشاره به برخی رفتارهای محمد مصدق در دوران نخستوزیری اظهار کرد: مصدق از نظر پندار و گفتار و کردار، آدمی بسیار پیچیده بود آنچنان که به گمان، هیچ کس نتوانسته باشد از مکنونات واقعی در ژرفای اندیشه و اهدافش سر در آورد. دوست دارانش بر این باور هستند که او پس از عبور از کشمکش های توان فرسای مربوط به ملی کردن نفت و تعطیل کردن مجلس به شخصیتی عصبانی و لج باز تبدیل شده بود، ولی نشانه های قاطعی در دست است ثابت کننده این حقیقت که ایشان از همان آغاز این کشمکش ها درگیر برنامه هایی بود که ظاهر عصبی و لجبازش می توانست برای مردم قانع کننده باشد.
وی اضافه کرد: نگاهی به متن مذاکرات مورخ ۸ تیرماه ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی دوره شانزدهم به ریاست سردار فاخر حکمت، آن قسمت که مربوط می شود به مشاجره مصدق علیه رزم آرا و پاسخ جمال امامی، لیدر اکثریت، می تواند ما را با این روحیه ایشان آشنا سازد:"دکتر مصدق- پارچه پارچه بکنند، زیربار حکومت این جور اشخاص نمیرویم (به) وحدانیت حق خون میکنیم، خون میکنیم، میریزیم، و کشته میشویم (باعصبانیت) اگر شما نظامی هستید من از شما نظامیترم، میکشم، همین جا شما را میکشم.
جمال امامی- من از آقای مصدق تعجب می کنم! مجلس جای استدلال و بحث است نه جای منازعه و مشاجره و فحش. اگر جای فحش بود چند نفر چاله میدانی می آمدند اینجا."
مصدق در جریان ملی شدن صنعت نفت «خیانت علنی» کرد
وی در ادامه با اشاره به ماجرای ملی شدن صنعت نفت به دیدهبان ایران گفت: در حالی که طرفداران مصدق، ملی کردن نفت به سبک و سیاقی که او به ثمر رساند را یک "شاهکار ملی" خواندند، مخالفان او همان هنگام و بعدها این گونه ملی کردن را یک "خیانت علنی" قلمداد کردند.
مجتهدزاده بیان داشت: در کار تحقیقی علمی که من در اینجا پی گیر هستم، فقط می توانم به نظر متخصصان و کارشناسان بی طرف مساله تکیه کنم و برداشت نهائیم را در پایان این نوشته تقدیم نمایم. علاوه بر پژوهشگران برجسته در مطالعات تاریخی و اجتماعی که ملی کردن نفت به صورتی که مصدق مرتکب شد، را خطا دانسته اند، کارشناسان برجسته امور نفتی تقریبا به اتفاق آرا ملی کردن نفت به سبک و سیاقی که مصدق انجام داد را یک اشتباه یا خطای اساسی قلمداد کرده اند: شادروان دکتر فواد روحانی در صفحه 380 کتاب "زندگی سیاسی مصدق در نهضت ملی ایران" رد پیشنهاد مشترک امریکا و انگلیس برای حل بحران نفت توسط مصدق را یک "تاسف" قلمداد کرد و در جلسه یاد شده در بالا "یک اشتباه بزرگ" دانست.
مجتهدزاده تأکید کرد: دکتر محمد علی موحد از پژوهشگران معتبر کشور که در این مورد مطالعات فراوانی دارد، در صفحه 672 کتاب "خواب آشفته نفت" می گوید: به نظر می رسد که موضع منفی مصدق در برابر پیشنهاد تجدید نظر شده امریکا – بریتانیا اشتباه بود . دکتر پرویز مینا از مدیران حقوقی بلند پایه نفت ایران در صفحه 342 کتاب "نگاهی به کارنامة سیاسی دکتر محمد مصدق" نوشتة دکتر جلال متینی گفته است: " به عقیده من بزرگترین خطایی که دولت مصدق کرد همین "رد پیشنهاد مشترک" بود.
مصدق تنها ادعای دموکراسی خواهی داشت
وی گفت: مصدق هرگز کسی را به خلوت سرای آن سوی ظاهر خود راه نداد و هرگز حرف و سخنی را در تشریح خواست های حقیقیش به میان نیاورد که بتواند پژوهندگان دیروز و امروز را مستقیما به سوی درک نیات او هدایت کند. آیا او می خواست سلطنت را به خود یا به خاندان قاجار برگرداند؟ آیا می خواست جمهوری مادام العمر خودش را درست کند؟ آیا هدفش فقط برچیدن سلطنت پهلوی بوده است، حال هرکس بخواهد به سلطنت یا ریاست جمهوری برسد؟ ایشان هیچ سخنی در هیچ یک از این موارد به میان نیاوده است و علیرغم مخالفت شدیدش با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی اول (در هماهنگی با سیاست های انگلیسی پیش بینی شده در قرارداد 1919 در حمایت از قاجار) و تلاش گسترده اش برای کودتای خزیده و اخراج پهلوی دوم (در هماهنگی با سیاست های انگلیسی تبعید پهلوی اول و مخالفت رسمی با سلطنت پهلوی دوم در حمایت از حمید میرزا قاجار)، سخنی درشت را (جز در محافل خصوصی) علیه آن پدر و پسر بر زبان جاری نساخت و حتی کلامی در پایان دادن قانونی به سلطنت آن پدر و پسر به میان نیاورد.
این کارشناس مسائل ژئوپولیتکی تصریح کرد: این پیشوای ناسیونالیزم ایرانی که مدعی داشتن درجه دکترا در حقوق از سویس بود و در کار ملی کردن نفت نا آشنایی و یا بی اعتنایی به اصول پیش پا افتاده حقوقی مربوط به آن کار را ثابت نمود، حتی یک صفحه مطلب در معرفی علمی ناسیونالیزم خود قلمی نکرد. ولی برخی قهرمان پرستان همچنان او را سمبل ملی گرایی و پیشوای ناسیونالیزم ایرانیمی شناسند.
وی گفت: از نظر شخصیت سیاسی، به باور نگارنده، مصدق شگفت آور ترین پدیده در تاریخ سیاسی اخیر ایران بوده است که اجازه نمی داد هیچ کس، حتی نزدیک ترین کسان و یارانش از نیات و خواست های حقیقیش سر در آورد. ادعاهای دموکراسی خواهی او در زمینه "شاه باید سلطنت بکند، نه حکومت" در عمل نشان داد که فقط برای موجه ساختن مخالفت او با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی بود.
شاه مخالف کودتا علیه مصدق بود
مجتهدزاده در بخش دیگری از گفتوگوی خود با دیدهبان ایران در خصوص نظر شاه درباره کودتای سال 32 گفت: اسناد دولتی ایالات متحده مکرر سخن از آن دارند که شاه از هرگونه اقدام کودتا مانند علیه مصدق و دولتش پرهیز داشت. سند شماره 303 مورخ 23 فوریه 1953 برابر با 4 اسفند 1331 از سری اسناد یاد شده برای مثال، می گوید: شاه دیروز عصر اظهار داشت که هنوز با نخست وزیری زاهدی مخالف است. یا اینکه سند شماره 329 مورخ 30 می 1953 برابر با 9 خرداد 1352،تصریح دارد که شاه برای نخست وزیری سپهبد زاهدی سه شرط تعیین کرده بود. شرط اول اینکه او باید از طریق های قانونی و پارلمانی به قدرت رسیده و دولت را تشکیل دهد.
مجتهدزاده در پایان بیان داشت: و امروز توجه بی طرفانه دانشگاهی ما را با این حقیقت آشنا می سازد که بروز شکاف ملی یاد شده در نیمه دوم قرن بیستم میان ملت سازان جامعه ایرانی سبب بروز لطمات شدیدی به روند "ملت سازی" در ایران عصر مدرنیته شد: همین آشنایی می تواند برای ما آشکار سازد که چرا ملت سازی متکی بر ایرانی بودن، به جای حرکت به سوی یک هویت دموکراتیک، قانون گرایی، پایبندی به اصول شهروندی و... در مسیر کشمکش های کشور برانداز، به ورطه سقوط کشیده شد. لج بازی های خشونت آمیز، عصبانیت های دودمان برافکن، صحنه سازی های عوام فریبانه و استفاده ناجوانمردانه از توطئه ترور شخصیت همه آنهایی که با "من" مصدقی موافق نیستند، ملتویی ایران را بین دو اردوگاه متخاصم و هزاران شعبه و انشعاب در هر دو اردوگاه تقسیم کرده و به روزی نشانده است که امروز دو ایرانی حتی در خارج از کشور نمی توانند با هم وارد بحثی عادی در باره مسائل کشور و محیط خود شوند، بی آن که عدم توافق فکری منجر به دشمنی های خانمان برانداز میان آنان نشود. این خصومت ورزی های ضد فرهنگی و ضد تمدنی و انتقامجویی های قبیله ای ناشی از آن در 50 - 60 سال گذشته و اصرار خارج از منطق برخی گروه ها در ادامه بی دلیل خشم ها و خشونت های کهنه و اعتبار از دست داده، فضای فرهنگ سیاسی جامعه ما را این چنین مسموم کرده و جوانان کشور را نسبت به آینده نا امید ساخته است.