آنچه در کودتای ۲۸ مرداد رخ داد از نگاه شعبان جعفری معروف به «شعبان بی مخ»

دویچه وله: اسد سیف
در براندازی دولت قانونی دکتر مصدق در ۲۸ مرداد ۳۲ نظامیان طرفدار شاه، روحانیون و لمپن‌ها نقش اساسی داشتند. شعبان جعفری یکی از این افراد، در کتابی از هما سرشار از نقش خود می‌گوید. نگاه اسد سیف، منتقد ادبی، به این کتاب.

در تاریخ هر کشوری رویدادهایی یافت می‌شوند که تأثیر آنها بر هستی اجتماعی مردم زدودنی نیست و تاریخ‌هایی هستند که بلافاصله آن رویدادها را به ذهن متبادر می‌کنند؛ از آن جمله است تاریخ ۲۸ مرداد و نیز رویداد کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در ایران.

کودتای ۲۸ مرداد را که در تاریخ‌نویسی شاهنشاهی از آن به عنوان "قیام ملی" نام برده می‌شود، سازمان "سیا"ی آمریکا با همکاری "اینتلجنت‌سرویس" انگلستان به اتفاق پیش بردند. بخشی از اسناد و هم‌چنین هزینه آن را سرانجام هر دو کشور پس از سی سال منتشر کردند. سران هر دو کشور بارها به دخالت و نقش‌آفرینی خویش در کودتا اعتراف کرده‌اند، بی‌آن‌که به شکل رسمی از مردم ایران عذرخواهی کنند.

آمریکا و انگلیس هزینه کودتا را تا یک میلیون دلار اعلام داشته‌اند که در اختیار روحانیون، بخشی از ارتش و لمپن‌های چماقدار قرار داده شده است. آنان ابتدا شاه را از کشور خارج کردند، در پی یک کودتای ناموفق در ۲۵ مرداد، سرانجام در ۲۸ مرداد موفق شدند به عمر دولت قانونی دکتر مصدق پایان داده، سرلشگر زاهدی را نخست‌وزیر گردانند. پس از آن شاه پیروزمندانه از ایتالیا به ایران بازگشت و با حمایت همه‌جانبه آمریکا و انگلیس دوباره بر تخت سلطنت نشست.

در پی کودتا محمد مصدق بازداشت شد. دکتر فاطمی، وزیر امور خارجه، دستگیر و سپس اعدام شد. هزاران نفر از مخالفان به بند گرفتار آمدند. چهارده نفر زیر شکنجه کشته شدند. چهل نفر از اعضای عالی‌رتبه حزب توده اعدام شدند و بیش از سه هزار نفر در زندان ماندند. (آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب) سانسور و خفقان حاصل از کودتا جامعه را به سکوتی مرگبار و هراسی عمیق کشاند که تأثیر آن را بر هنر و ادبیات نیز می‌توان بازیافت.

از کودتا و پیامدهای آن زیاد نوشته‌اند و طبیعی‌ست با انتشار اسنادی نو هم‌چنان نوشته شوند. انتشار خاطرات کسانی که در این ماجرا نقش‌آفرین بودند، ارزشی تاریخی دارد. خاطرات شعبان جعفری که نقشی مستقیم در کودتا داشت، در این راستا بسی ارزشمند است.
هما سرشار در کتاب "شعبان جعفری" با او به صحبت نشسته و خاطرات او را از رویدادهای تاریخی مکتوب کرده است. ارزش این کتاب در این است که برای نخستین بار سرکرده‌ای از "چماقداران" لب به سخن می‌گشاید و حوادث را آن‌سان نقل می‌کند که خود مجری آن بوده است.

شعبان جعفری فرزند چهاردهم خانواده است. پدرش «از اون لوطیا و مشتیای محل بود». از نخستین روزی که به مدرسه رفت، به علت بی‌بندوباری و بی‌ملاحظگی نام "شعبان بی‌مخ" بر او نهادند. این لقب تا آخر عمر بر او ماند. می‌گوید: «... می‌رفتم شهردارو ببینم، مثلاً سکرترش می‌گفت: فردا بیا، پس‌فردا بیا... ولی من در اتاق شهردارو بازمی‌کردم و یهو می‌رفتم تو. بعد اینا می‌گفتن مخ نداره... حالاشم هر جا خبری میشه مخ مارو می‌کشن جلو...».
او بیش از چهار کلاس درس نمی‌خواند. زد و خورد بزرگ‌ترین سرگرمی‌اش می‌شود و در پانزده‌سالگی به زندان می‌افتد. بیشتر دوستانش در چاقوکشی‌ها کشته می‌شوند. دو سال خدمت سربازی‌اش چهار سال طول می‌کشد: «ما همیشه یک پتو گذاشته بودیم پیش ننه خدابیامرزمون، همیشه تا می‌گفتیم، ننه پتوی ما را بده، می‌فهمید. پتو را می‌داد و می‌گفت: بازم داری میری زندان ننه؟»

شعبان جعفری می‌گوید: «هیچ‌وقت سیاسی نبودم... اصلاً نمیدونستم شاه چیه، مصدق چیه، داستان چیه...». با این همه همیشه در خدمت سیاست بود. نشست‌ها را به‌هم می‌زد، به دفاتر روزنامه‌ها یورش می‌برد، آدم‌ها را "مشت‌ومال" داده و هر جا که لازم می‌شد، "گردگیری" می‌کرد: «خلاصه ما اونجا اونارو یه‌خرده با بچه‌ها زیر و رو کردیم. البته من خودم فرمون می‌دادم جلو نمی‌رفتم».

شعبان جعفری در بیرون و درون زندان نیز همه‌کاره است. اوست که تصمیم می‌گیرد و افسران و مسئولان از او حرف‌شنوی دارند. لشکر او در یورش‌های خویش حتی می‌کشد و آدم می‌رباید. اگر چه به زمان کودتا در زندان است، ولی پیش از کودتا سرلشگر زاهدی به دیدارش می‌رود، از رویش می‌بوسد و می‌گوید: «هنوز ما خیلی باهات کار داریم».

شعبان جعفری در کنار ارتش، بازوی قدرتمند کودتاست. او از زندان بر کارها نظارت دارد و به فرمان او در روز ۲۸ مرداد گروه‌های لمپن‌ها چماق در یک دست و عکس شاه در دست دیگر، در پناه نیروهای نظامی کودتا، با شعار "زنده باد شاه" و "مرگ بر مصدق" در خیابان‌ها به راه می‌افتند تا بزنند و بکوبند و بشکنند.

صبح روز ۲۸ مرداد آژدان‌قزی، از سازماندهندگان فواحش تهران، در زندان به دیدارش می‌رود: «بر و بچه‌ها دارند شروع می‌کنن. یه پیغومی میغومی برای بچه‌ها بده تا من برم باهاشون صحبت کنم... خلاصه یه چیزی جور کردیم و گفتیم بره». او همین روز از زندان آزاد می‌شود و به دستور زاهدی، رهبر کودتا، تا "فردا صبحش در شهر شلوغ" می‌کند: «ما همش تو ماشین سوار بودیم و یه عکس شاه رو گذاشته بودیم رو شیشه و داد می‌زدیم».
فردای پیروزی کودتا شاه به کشور بازمی‌گردد. شعبان جعفری نیز به عنوان منجی تاج و تخت به "تاج‌بخش" ملقب می‌گردد. به پاس خدماتش رئیس "ورزش باستانی کشور" می‌شود و باشگاه جعفری را تأسیس می‌کند که سال‌ها نقش بسیج‌گر نمایش‌های شاه‌دوستی را در جشن‌های شاهنشاهی برعهده دارد. او ارتشی از لمپن‌ها و ولگردان دارد که «اگه یه وقت اعلیحضرت می‌خواستن بیان می‌تونستم تا پنج‌هزار نفر خبر کنم بیان و برن تو خط سیر...». در همین ایام حقوق‌بگیر شهربانی نیز می‌شود.
چند ماه پس از کودتا در نهم اسفند، شاه با شرکت در "جشن باشکوه جنوب شهر" که در آن سران ارتش، نمایندگان مجلس سنا و شورای ملی و رجال مملکتی حضور داشتند، از طیب حاج‌رضایی و شعبان جعفری به عنوان "قهرمانان محلات پایتخت" قدردانی می‌کند.
شاه در سپاس از روحانیون که نقشی فعال در بسیج مردم داشتند، پس از کودتا برای بقعه امام حسین، حضرت زینب و حضرت مسلم ضریح می‌سازد و در هیأت ۲۵ نفره‌ای که از ایران حرکت می‌کنند و بیشتر از سران ارتش هستند، شعبان جعفری نیز دیده می‌شود. از این پس در تمامی عزاداری‌های "خامس آل عبا" نام شعبان جعفری در کنار آیت‌الله کاشانی، فلسفی واعظ و دیگر سران مملکت به چشم می‌خورد.

او خود از صحنه‌گردان‌های چنین مجالسی می‌شود: «حسب‌الامر مطاع مبارک ملکوکانه مقرر است، طبق معمول سال‌های قبل مبلغ سی‌هزار ریال برای مراسم روضه‌خوانی ایام عاشورا که توسط شعبان جعفری در تکیه و باغ خانه انجام می‌گیرد، در وجه مشارالیه پرداخت گردد». در این مراسم مقامات کشوری و لشکری همیشه حضور داشتند.
شعبان جعفری پس از کودتا برای خود دولتی در دولت دارد. دفتری در تهران دارد که در آن کار روزانه خویش را پیش می‌برد: «...از اینور و آنور می‌اومدن، مثلاً از پهلوی و تبریز و اینا. یکی دیپلمش دستشه می‌خواست بره سر کار، یکی مثلاً نمره کم داشت از مدرسه. یکی فلان گرفتاری رو داشت. خلاصه کارشو راه می‌انداختم... من یه جوری بودم که هر کسی کاری داشت میومد سراغ من. مثلاً می‌رفت دادگستری می‌دید نمیشه، می‌اومد پیش من. یکی ملاقات می‌خواست می‌اومد پیش من، اون یکی بیکار بود میومد...». او دیگر احتیاج مالی نیز ندارد. آن‌قدر دارد که می‌گوید: «دور و وریامونم سیراب می‌کردم».
روی جلد کتاب "شعبان جعفری" از هما سرشارشعبان جعفری تا پیش از کودتا پایگاهی مستحکم در سیاست ندارد. چشم و گوش بسته، گاه طرفدار مصدق است، گاه طرفدار آیت‌الله کاشانی. در پی کودتا اما با تمام وجود به خدمت شاه و قدرت او درمی‌آید و هم‌او تا انقلاب پشتیبانش می‌ماند. شاه نیز قدر او می‌داند. در تمامی مراسم رسمی که او حضور دارد، تنها فردی‌ست که لباس رسمی بر تن نکرده است. شاه هوشمندانه توانست لمپنیسم را به نفع خویش مهار کرده، سازماندهی کند.

پدیده شعبان جعفری تنها در نقش او در سیاست روز خلاصه نمی‌شود. در او می‌توان نمادی از گروهی را یافت که از زمان صفویه همیشه در کنار قدرت حضوری تأثیرگذار در جامعه داشته‌اند. در همین رابطه است که گاه تحصیل‌کرده‌ها و روشنفکران جامعه نیز به قدردانی از آنان روی می‌آورند. برای نمونه، در خاطرات جعفری می‌توان گزارش از جلساتی را خواند که در آن‌ها افرادی چون مهدی بازرگان، یدالله سحابی، الهیار صالح، غلامحسین صدیقی، داریوش فروهر، دکتر فاطمی و ده‌ها تن دیگر حضور دارند و برخی حتی مجیز او می‌گویند.
در پدیده جعفری می‌توان نقش مذهب را در بسیج چماقداران و لمپن‌ها بررسید، خصلت‌های آنان را بازشناخت و چگونگی استفاده از آنان را در حفظ قدرت دید. اگر دیگران را با پول و منصب می‌توان فریفت، لمپن به چلوکباب و سیرابی و "یک پنج‌سیری" راضی‌ست. این خود می‌تواند نمونه‌ای باشد در این‌که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس تا چه اندازه حساب‌شده کار خویش را برای کودتا آغاز کرده و بر حضور تاریخ‌ساز این قشر حساب کرده بودند. آنان آگاهانه در کنار ارتش، به نقش روحانیون و لمپن‌ها اصرار داشتند و آن‌ها را به خدمت گرفتند.

در پدیده شعبان جعفری می‌توان نفرت این قشر را از علم و دانش و آگاهی نیز بازیافت. جعفری خود علت انقلاب را تحصیل‌کرده‌هایی می‌داند که پیرامون شاه گرد آمده بودند. آنان بودند که کشور را به این روز انداختند: «از وضع مملکت هیچ‌کس راضی نبود... شاه خودش خوب بود، دور و وری‌هایش بد بودند». او فکر می‌کند که اگر در امور کشور با او مشورت می‌شد، مملکت به این روز نمی‌افتاد.

خاطرات شعبان جعفری اثری‌ست ارزشمند و تاریخی که نه تنها به کار تاریخ می‌آید، می‌تواند سندی معتبر نیز باشد از نقش چماقداران و لمپن‌ها در هستی اجتماعی ایران. این کتاب را نشر ناب در آمریکا منتشر کرده است.
+71
رأی دهید
-24

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۷۴
    ضحاکیان - ملایر ، ایران

    من نمیدونم ظرفداران شاه چرا از انقلاب 1357 نفرت دارند ؟. همانطور که شاه در کودتای امریایی انگلیس 1332 بزور سر کار امد در انقلاب 1357 هم به زور از کار ( توسط اربابش امریکا ) از کار بر کنار شد .
    85
    34
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۰۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان

    حالا مثلا که چی؟ خب دهه ۲۰ و ۳۰ اکثر مردم ایران یک چیزی شبیه شعبان جعفری بودند اصلا آدم درست و حسابی پیدا نمیشد، دکتر مصدق بیشتر از اینکه واقع بین باشه یک فرد آرمانگرا بود کاری کرده بود که سر جریان نفت ایران تحریم شده بود و حتی شوروی که در رقابت با انگلیس و آمریکا بود حاضر نبود با مصدق تعامل داشته باشه بطوری که مملکت افتاده بود در رکود و ورشکستگی اگرچه مصدق ده سال دیگه هم میتوانست با همین روش مملکت رو اداره کنه ولی وقتی در عراق سال ۱۳۳۷ کودتا شد و عبدالکریم قاسم به قدرت رسید اولین کاری که کرد برای ایران شاخه شانه کشید و ادعای مالکیت اروند رود را کرد حالا اگر دکتر مصدق برکنار نشده بود با یک اقتصاد ضعیف و یک ارتش غیر مجهز چطور میتوانست روبروی عراق بایستد؟ قطعا ایران در موقعیت ضعف در برابر عراق نمیتوانست کاری بکند و آنجا مصدق قطعا شکست میخورد
    22
    53
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    کسی‌ منکر کودتاه نیست. این مطلب هم یک کپی بی‌ ارزش از منابع حزب توده است. منابع امروز که خود آمریکا آزاد کرده چیز دیگر نشان می‌‌دهد. دیگر هاله مقدس مصدق رنگی ندارد. این را حزب توده و جبهه ملی‌ به خورد ما داند. مصدق از نظر اندیشه از یک آخوند مرتجع تر بود. بازیچه دست حزب توده. اگر باقی‌ می‌‌ماند. سرنوشت امروز افغانستان را داشتیم. شاه و آخوند نبود. دو دسته بودند آخوند‌ها طرفدار شاه و آخوند طرفدار مصدق. نخست وزیری که با کثیفترین قشر جامعه ایران یعنی‌ فداهیان اسلام همکاری و رهیس پلیس وقت تهران رزم آرا را ترور می‌‌کند. نمی‌‌تواند مدعی دمکراسی باشد. مجلس هفتم را شاه نبست.کنار زدن مصدق درست یا اشتباه اختیار قانونی قانون مشروطه بود.
    12
    38
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان

    ".2. قبل از مصدق هم ۷ بار نخست وزیر را بر کنار کرد. به خاطر ضعف در مقابل حزب توده و نفوذ حزب توده در ارتش. همه به قانون احترام و کنار رفتند. فقط مصدق بود. که قبول نکرد و مجلس هفتم را بست. و ری دوباره بر مجلس هشتم. می‌‌دانستی که فقط دو صندق وجود داشتند. بله مصدق .خیر مصدق. برا خیر مصدق شبان بی‌ مخ خودش را داشت. من نمی‌‌دانم اگر مصدق باقی‌ می‌‌ماند. امروز اوضاع ما بهتر بود یا خیر. ولی بدون هاله مقدس مصدق ما امروز تاریخ شفا تری داشتیم و بازی چه حزب توده نبودیم. هرچه اینجا "رادیو مردم از باکو" گفته می‌‌شود. باید با تردید نگاه کرد. ابهام آنقدر زیاد است .که حتا کودتاه ۲۸ مرداد هم زیر پرسش می‌‌رود.یاا واقعا کوتاه بود؟ تمامی افسران آن زمان ارتش تودهی بودند ؟ چگونه ارتش به خیابان آمد؟ از آن زمان فقط یک عکس وجود دارد .دو تانک در خیابان‌ها تهران. چگونه می‌‌توان با دو تانک کودتاه کرد.اگر ارتش در دست حزب توده بود؟
    8
    30
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۴
    ایرانی دبش - تهران، ایران

    بعضی چیز‌ها رو درست میگی سال ۵۷ آمریکا به شاه گفت که ایران رو ترک کن که باز هم مثل سال ۳۲ با انقلاب مردمی و ارتش برگردی اما شاه میدانست که دروغ هست می‌خواست بمونه اما میدانست مندنش در ایران همراه با جنگ خیابانی بین ارتش و مردم کشتها خواهد داد و به خاطر مردم ایران رفت اما خودش میدانست که سناریو برای نابودی ایران در کار است که انگلیس و آمریکا و فرانسه و آلمان نقشه آن را کشیده بودند !!!!! روحت شاد که اشتباهاتی داشتی اما وطن دوست و مردم دوست بودی
    8
    35
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۳
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    خاک بر سر عقده ای های احمقی که گمان میکنند اگر محمدرضا شاه زودتر ساقط شده بود امروز جایگاه بهتری در دنیا میداشتیم.
    7
    36
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۳
    Sabokbalam - کالیفورنیا، ایالات متحده امریکا

    احمق هایی که باور میکنند آمریکا و انگلستان در قیام ۲۸ مرداد نقش داشتند و سالها بعد اسنادشان از سری بودن خارج شد، فقط بیاندیشند که ماندن پهلوی در قدرت به نفع این دُوَل بود یا صاعقه خمینی که با آمدنش نزدیک به نیم قرن به چپاول ثروت های ملی ما پرداخته اند.
    8
    31
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۱
    hovakhshatare - تهران، ایران
    لمپن‌های اون زمان رو با چلوکباب و پنج‌سیری راضی می‌کردند، لمپن‌های الان رو با کیک و ساندیس. لمپن‌های اون زمان مردم رو می‌ترسوندند یا می‌زدند، لمپن‌های الان به خاطر همون ساندیس مردم رو به گلوله می‌بندند. اون موقع یه شعبون بی‌مخ داشتیم که لات و چاقوکش بود الان هفت میلیون ساندیس‌خور داریم که مسلح و آتش به اختیار هستند. اون‌وقت یه سری گوسفند میان می‌گن زمان شاه هم خفقان بود! کاش شماها خفقان بگیرید.
    12
    27
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۴
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۲
    faloodeh - ایکسل، بلژیک
    این مرتیکه شعبون بیمخ لباس پوشیدنشم مثل آدمیزاد نبود.
    18
    16
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    farokhzad - کنت، انگلستان
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    دقیقا نوشتار توده ای های بی وطن هست پهلوان شعبان جعفری وطن دوست بود نگاه کنید الان از امین فرزانه و تمام لات های بزرگ ایران اکثرا پاچه خوار اخوند هستن و مردم را سرکوب میکنن پاتوق شان هیئت هاست و کاملا وزارت اطلاعات باهاشون کار میکنه ! بقول پهلوان جعفری ما که سواد نداشتیم کشور رو نجات دادیم نگاه کنید عنقلاب ٥٧ با سواد ها چه بلای سر ایران اوردن ایکاش او میبود و قدرت بهش میدادن تا خائن ها رو مجازات کنه
    12
    28
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    Attila14 - استکهلم، سوئد
    [::ضحاکیان - ملایر ، ایران::]. ۷۲ سالته قدر یه نوجوان اطلاع نداری!
    11
    13
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۲
    Chokam - ری، ایران
    خود مصدق هم یه شعبان بی مخ بود، یه لجبازی خاص پیرمردا. البته پیر بود باید بازنشسته میکرد خودش رو. ۷۰ سال توی اون موقع عمر خیلی پیره،بالان فرق داره.بازوهاش رو میشیدن توانایی ایستادن نداشت.چرچیل بهش میگفت دیوانهmad man. لجبازی دو تا پیر خرفت چرچیل و مصدق سر نفت بود چرچیل تحریم کرد نفت ایران رو. ترومن مخالفت کرد باچرچیل،بهش هشداردادتوطئه نکن علیه مصدق.ترومن رفت وایزنهاور امد و روزولت رو فرستادن تهران.شاه یه بچه۳۰ساله بودبدترین بچگی رو کرد همون موقع رفت خارج،بااین خارج رفتن همه فکرکردن کار اونه
    13
    15
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۲۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    farokhzad - کنت، انگلستان
    1:من نمی‌‌دانم که شعبان بی‌ مخ چگونه بود. ولی همان خدایان مخ سال ۵۷ رفتند سر بام دنبال عکس امام در ماه می‌‌گشتند. تمام این جریان ۲۸ مرداد را باید زیر پرسش برد.منابع ما تا سال ۵۷. حزب توده. کمونیست ها. ملی‌ مذهبی‌ها بودند. از کی‌ تا حالا کیانوری حرف راست می‌‌زد؟ امروز بیرون آمده.که هیچ کس اجازه نداشت بدون موافقت KGB لیدر حزب توده شود. این اه در زمان مصدق ارتش را در دست داشتند.مصدق خودش از دو طرف قجار زاده بود.اصلا نمی‌‌خواست به ایران برگردد. در سویس با معشوقه سویسی زندگی‌ و تقاضا ملیت سویسی کرد. زمانی که به او ندادند .برگشت. می‌‌گویند نفت را ملی‌ کرد. نفت ملی‌ ۵ سال قبل مصدق قانون آن به مجلس رفت.توسط گرو سه نفر. این فرصت طلب بعد به اسم خودش کرد. زمانی که درگیری شدید با انگلستان به خاطر نفت ایجاد شد. شاه او را شخصا به آمریکا فرستاد و از او خواهش که سوپ خود را نپزد و گفت در حال حاضر قادرنیستم در مقابل انگلستان مقاومت ایران پر از جاسوس است. ایشون چکار می‌‌کند؟ با رابرت کندی که آن زمان نخست وزیر قوه قضاهیه بود، زد و بند می‌‌کند. بعد از بازگشت شاه را بر کنار و دوباره احمد شاه یا خودش
    7
    26
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۰۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    farokhzad - کنت، انگلستان
    2, در کنار تمامی صندق‌ها ری برا مجلس هشتم توده‌ها با چماق ایستاده.که کسی‌ ری به داخل نه مصدق نریزد. این چیز‌ها که انقلابی‌‌ها ۵۷ به شما نمی‌‌گویند. نمی‌‌گویند که حق قانونی شاه بود. او را بر کنار کند. طرف مثل خمینی بود. به همین راحتی تنها مجلسی که با ری آزاد انتخاب شد مجلس هفتم را منحل می‌‌کند. با کمک حزب توده. که حتا یاران خودش مخالفت.که اینجوری نمی‌‌شود. گذشته از این کسانی که اینجا زر می‌‌زنند مصدق مصدق خفه خون بگیرند بهتر است. این اه به همه آرمان‌ها مصدق هم خیانت کردند. وگرنه ما از بختیار مصدقی تر داشتیم. او را تنها و زیر عمامه آخوند رفتند.بزرگترین حامی‌ مالی‌ خمینی مصدقی‌ها بودند. همیشه با رفسنجانی و بنی صدر اختلاف داشتند. چرا؟ می‌‌گفتند رسید رفسنجانی و بنی صدر قبول نیست. امام باید خودش رسید بدهد.تا ما هنگام مرگ نشان نکیر و منکر دهیم. این را من نگفتم این را وکیل معروف آنها در پاریس می‌‌گفت وکیل تحصیل کرده دانشگاه سوربن. شاید مصدق انسان خوبی‌ بود. نمی‌‌دانم. ولی حامیان او بخصوص ۵۷ اتی بجز لجن هیچ چیز نبودند.خاطرات سیاسی یک مصدقی یک مصدقی دکتر سنجابی در ۴۳ سال خاطره و تجربه
    7
    20
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    farokhzad - کنت، انگلستان
    3;هیچ کس نمی‌‌گوید ماست من ترش است. اسد سیف هم مستثنا نیست. نویسنده محترمی هم است ولی ۵۷ اتی . یک بار دیدید یک ۵۷ اتی لجباز بگوید . پوزش من اشتباه کردم. همان دری وری ۳۷ سال رادیو باکو را تکرار می‌‌کند، از خودش هم نیست. کپی از روزنامه مردم حزب توده.تا فاجعه ایجاد کرده سال ۵۷ را ماست مالی‌ کنند. خود فریبی .فرار از مسئولیت قبول کردن. هنوز درک نکرده که هاله مقدس مصدق سال‌ها است که افول کرده. یک مرد لجباز. مستبد . مذهبی . جمله مصدق در باره بهاهی " از کی‌ تا حالا بهاهی آدم شده " کسی‌ که با فداهیان اسلام و نواب صفوی به بستر می‌‌رود. نمی‌‌تواند مدعی دمکراسی باشد
    7
    16
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    sahandogli - لندن، انگلستان
    بزرگترین خیانت را آیت الله کاشانی به مردم ایران و مصدق کرد و با پیاده سازی دستورات انگلیس و آمریکا ایران را از ازادی و دمکراسی دور کرد. چند سل قبل از آن هم از سفارت آمریکا طلب رشوه و پول کرده بود . در تاریخ همیشه این آخوند ها خیانتکار و مزدور بوده اند
    8
    14
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    sahandogli - لندن، انگلستان
    1: هر کسی‌ می‌‌گوید روطب شما بگیر بتب. درد شما مصدق نیست. روزی نیست که اینجا زوزه نکشی. فارس‌ها به ما ظلم کردند. کجا اون فارس فلان فلان شده به شما ظلم کرد.؟ ۶۰۰ سال است که مملکت دست شاهان ترک است. زمان شاه ما سه تا زبان رسمی داشتیم.منجمله ترکی‌. استانی نبود که تلوزیون خود .فرهنگ خود. سازمان فرهنگی خود را نداشت. شما انگار یادت رفته تلوزیون ملی‌ ایران از ساعت ۲ بعد از ظهر تا ۶ بعد ظهر یا ترکی‌ بود. یا گیلکی یا عربی‌. اخر رجب دوست. کجا در ترکیه اینجوری است. کرد‌ها اجازه ندراند بگویند ما کرد هستیم. ترک کوه نشین نام آن‌ها را گذاشته. یک استان کردستان پیش ما دو تا تلویزوین مستقل داشتند. تلوزیون مهاباد و تلوزیون سنندج. غزنوی ترک ۴ برابر شاه حکومت کردند هر کس در در بار آنها ترکی‌ حرف می‌‌زد. گردنش را می‌‌زدند . غزنوی‌ها فارس بودند.؟ مادر خود را ملک خاتون را محمود غزنوی را به تبعید فرستاد و بعد سر بنیست کرد. چون ملک خاتون حاضر نبود فارسی سخن بگوید.
    10
    20
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    sahandogli - لندن، انگلستان
    2: صفوی ترک نبودند. ؟ نادر شاه ترک نبود.رضا شاه مادر گرجی و پدر قفقازی نداشت ؟ مادر محمد رضا پهلوی ترک نبود. فرح پهلوی ترک نبود. رهیس سندیکا مافیا شیخ علی‌ ترک نیست؟ قالیباف کرد نیست. شمخانی عرب نیست. هرچه آخوند پفیوز از موسوی اردبیلی تا شریعتی ترک نبودند.اخر ابله پس این فارس‌ها ظلم کننده کجا هستند ؟ که تو اینقدرزر می‌‌زنی؟ کم توی مملکت چپ خاهن .توله بسیجی . ملی‌ مذهبی‌ ابله داریم. پان رجب هم شده قوز بالا قوز .با پوزش از دوستان عزیز ترک در اینجا ولی‌ بعضی‌‌ها میان شما خیلی‌ .. هستند
    11
    21
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۹
    farokhzad - کنت، انگلستان
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    استاد دورود فراوان بر شما بسیار استفاده کردم اموختم افرین برشما این خائن های توده ای بی وطنی بیش نیستن راجب مصدقی ها یادشون رفته شاه احترام گذاشت جبهه ملی طرفداران مصدقی رو بیشتر بودن امد دکتر شاهپور بختیار رو گذاشت ببینید فیلم خداحافظی اش هست دکتر بختیار سقف رو نگاه میکنه با شاه دست میده کابینه بیشرفش صف وایستادن یکسری شون میخندن به پادشاه ایران خوشحال هستن همه میگن شاه فرار کرد خمینی امد نخیر ٣٧ روز قبل خمینی کشور را داد دست همین جبهه ملی منقلی مصدقی با سلام و صلوات خمینی را اسکورت کرده وارد تهران کردن بعد خمینی حق خائن ها را خوب داد شرم بر این دروغگویان تاریخ
    11
    12
    جمعه ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۲:۴۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    پاچه خواران همایونی - امریکا، ایالات متحده امریکا
    تخم و ترکه هاش مثل اون سبک عقل و گاری جاویدان تو همین سایت راه اون گور به گور شده را ادامه می دهند و با افتخار آفتابه همایونی را به دوش می کشند! مشکل مملکت ما همیشه همین پاچه خواران است که همیشه یک عده باید آفتابه یک دیکتاتوری را به دوش بکشند! با احترام، خاک بر سر پاچه خوارتان
    6
    12
    شنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
    پاچه خواران همایونی - امریکا، ایالات متحده امریکا
    مثل اینکه فک و فامیلت در ایرانین یوکی یادشون رفته بهت تربیت و ادب یاد بدهند !! هرکی گفت پنیر تو یکی سرت رو بگذار زمین و بمیر
    8
    5
    شنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.