پیتر شیلتون که حالا ۷۲ ساله است، سه دهه در فوتبال حرفهای حضور داشتبی بی سی: به عنوان رکورددار بازی در تیم ملی فوتبال انگلیس (۱۲۵ بازی ملی)، پیتر شیلتون از نامدارترین فوتبالیستهای جهان است. اما در خارج از زمین بازی، این دروازهبان در تمام زندگی حرفهایش با اعتیاد به قمار دست و پنجه نرم میکرد، تا این که همسرش به داد او رسید.
استف شیلتون در این مطلب به زبان خودش از زندگی با یک معتاد به قمار میگوید و همین طور از این که مصمم است به افراد دیگری که شرایط مشابه دارند، کمک کند.
کمی پس از شروع رابطه ما در سال ۲۰۱۲ بود که من به رفتارهای او مشکوک شدم. او برای صحبت کردن با تلفن از اتاق بیرون میرفت و رفتاری مرموز داشت.
اول فکر کردم که پای یک زن دیگر در میان است. اگر شما با یک معتاد به قمار زندگی کنید، حس میکنید که شخص سومی در رابطه شما حضور دارد.
روی موبایل او یک شماره بارها و بارها تکرار شده بود؛ این شماره متعلق به یک شرکت شرطبندی بود. «یک جای کار به شدت میلنگید» به نظرم او یک جنتلمن بود که نمیخواست جلوی من قمار کند و ضمنا به نظر میرسید که این فقط یک سرگمی کوچک برای او بود.
یک شب بیدار شدم و او در تخت نبود. پشت لپتاپش نشسته بود و صفحه یک بنگاه شرطبندی روی کامپیوترش باز بود. نصف شب بود و داشت روی یک مسابقه اسبسواری در استرالیا شرطبندی میکرد. طبیعی است که او میتوانست روی هر مسابقه اسبسواری در هر جای جهان و هر زمانی شرطبندی کند. استف میگوید با توجه به رفتار مرموز پیتر شیلتون احساس میکرد پای شخص سومی در رابطه آنها در میان استآن جا بود که فهمیدم این فقط یک سرگرمی نیست و یک جای کار حسابی میلنگد. متوجه شدم که اعتیاد دارد.
سعی کردم با او صحبت کنم. مدتی طولانی در اناچاس (نظام خدمات درمانی بریتانیا) کار کرده بودم و با افراد معتاد سر و کار داشتم. به همین دلیل هم میدانستم که نباید او را زیر فشار قرار دهم.
او به شدت گارد گرفت و موضوع را انکار کرد. میگفت این کار را برای تمدد اعصاب انجام میدهد. وسیله این کار برای او همیشه مسابقات اسبسواری بود. با این کار نشئه میشد. او بازیکنان و مربیانی را میشناخت که مالک اسب بودند و خودش هم بخشی از فرهنگ این ماجرا بود.
مردم اغلب تصور میکنند که قماربازها افرادی آسوپاس هستند. اما آنها اغلب بسیار زیرک، باهوش و حرفهای هستند. شما نمیتوانید آنها را تشخیص دهید و همین دسترسی به آنها را بسیار سخت میکند. آنها این جنبهشان را پنهان میکنند. برای من دانستن این که یکی از عزیزانم با این قضیه زندگی میکند، سخت بود.
او در تمام دوران بزرگسالی قمارباز بود، از ۱۵ سالگی شروع کرده بود و ۴۵ سال به این کار ادامه داده بود. پیتر شیلتون در ۱۵ سالگی و زمانی که برای تیمهای پایه انگلیس بازی میکرداو از من خواستگاری کرد و میخواست من را به باربادوس ببرد که آن جا ازدواج کنیم. میتوانستم بگویم: «تو قماربازی. نمیتوانم با تو ازدواج کنم. نگرانم که تو خیلی در این دام فرو رفته باشی.»
اما هرگز به او اولتیماتوم ندادم.
من مسائل مالیام را جدا نگه داشتم. این نصیحتی است که میتوانم به افرادی که نزدیکانشان معتاد به قمار هستند، بکنم: استقلال مالیتان را حفظ کنید و هرگز به آنها پول قرض ندهید.
متوجه شدم که هر وقت گردش مالی حساب بانکیاش را دریافت میکند، آن را پاره میکند و آتش میزند. «قلبم شکست» بعد یک بار زمانی که برای کار بیرون از خانه بود، اداره پست گردش مالی او را به خانه آورد. میخواستم بدانم چقدر قمار میکند. پاکت نامه را باز کردم. سه ورق کاغذ داخل آن بود که نشان میداد، طی فقط یک ماه ۱۸۰۰۰ پوند به شرکت شرطبندی «بتفر» پرداخته است.
وحشتناک شوکه کننده بود. با خودم گفتم، خدای من او واقعا گرفتار است. قلبم شکست.
به او گفتم که تو بیماری و معتادی و به کمک نیاز داری. من هم اینجا هستم تا به تو کمک کنم.
بعد من یک سقط جنین داشتم. او فوقالعاده بود و از من پرستاری میکرد و دست از شرطبندی برداشته بود. با خودم فکر کردم: «او به خاطر من از این کار دست برمیدارد.» پیتر شیلتون در دروان فوتبال حرفهایش به شرطبندی اعتیاد داشتدوباره مشغول آن کار شد اما به نظرم تغییر کرده بود. او بچهای که میخواست را از دست داده بود و حالا با خودش فکر میکرد که ممکن است من را هم از دست بدهد.
به نظرم از همان زمان احساس کرد که مشکلی جدی دارد که نمیتواند با آن به باربادوس برود و با من ازدواج کند. بجای این که سر و صدا راه بیندازم و پایم را روی زمین بکوبم، خیلی تدریجی، شروع به کار روی این مشکل کردم.
واقعا نگران سلامتیاش بودم. او به شدت درگیر این مشکل بود و افتضاح به نظر میرسید. قبلا در رابطه ما او قبلا واقعا مردی بامزه بود اما آن موقع منزوی شده بود. شیلتون مقابل شماری از بزرگترین فوتبالیستهای تاریخ بازی کرده است، از جمله دیگو مارادونا اسطوره آرژانتینییک روز شنبه او بالای پلهها رفت و مشغول کاری شد. متوجه شدم که پای تلفن است و تلاش میکند بابت کاری که انجام داده بود، پولش را بگیرد. با خودم گفتم :«به دیگر اتاقخوابی که خالی بود بروم و نیاز داشتم که کمی آرامش ذهنی داشته باشم.»
فردای آن روز قیافهاش وحشتناک بود؛ تمام شب را نتوانسته بود بخوابد. «فوقالعاده تنها» به من گفت: «میدانم که مشکل دارم. میخواهم ترک کنم اما به کمک تو نیاز دارم.»
بازوهایمان را دور یکدیگر حلقه کردیم. این یکی از بهترین لحظههای زندگیام بود. به خاطر او کارم را ترک کردم و یک دوره کنارهگیری سفت و سخت شروع شد.
هفته اول را او هنوز هم نمیتواند به خاطر بیاورد. باید یک زندگی جدید را شروع میکرد و نمیتوانست بخوابد. کار ما نبردی هر روزه بود برای این که بتوانیم تمرکز او را روی موضوعی متفاوت جلب کنیم و آرامشش حفظ شود. او سالها قمار میکرد. سه ماه طول کشید که آن عطش در او فروکش کرد. مشغول گلف شد و ما برای قدم زدن کنار دریا میرفتیم.
در کنار هم آن مسیر را طی کردیم. به شرکت بتفر تلفن زدم و از آنها کمک خواستم. آنها هیچ کاری نکردند و حتی حاضر نشدند حساب کاربری پیتر را محدود کنند.
تمام آن دوران تلاش میکردم که با احساسات خودم کنار بیایم. فوقالعاده تنها بودم. وقتی پدرش مرد، نگران شدم که نکند او دوباره قمار را از سر بگیرد. باید با نگرانیها، اضطراب و بیاعتمادیها کنار میآمدم.
پنج سال پس از این که او قمار را ترک کرد، ما مشغول شنیدن حرف جوانانی شدیم که در مورد تجربهشان از قمار حرف میزدند.
به پیتر گفتم باید کاری انجام دهد. حرف او شنوندههای زیادی پیدا میکرد. حسابی احساساتی شد و گفت: «درست است، باید تلاش کنیم و زندگی افراد را نجات بدهیم.» پیتر و استف در مراسم اهدای یک جایزه در سال ۲۰۱۸، زمانی که او از اعتیاد به قمار نجات پیدا کرده بود اما هنوز این ماجرا را علنی نکرده بودریسک بالایی بود. یک مصاحبه (ژانویه ۲۰۲۰) در مورد افزایش آگاهی مردم داشتیم و صبح بعد پیغامهایی از افراد معتاد و عزیزانشان دریافت کردیم.
اشک از چشمانم سرازیر شد. یک معتاد بود که به خاطر پیتر شروع به گرفتن کمک کرده بود. پیتر عاشق این قضیه شد و هنوز هم برای افزایش آگاهی مردم تلاش میکند.
ولی من همچنین متوجه شدم که هیچ کاری برای نزدیکان افراد معتاد انجام نشده است؛ عزیزان آنها هم به اندازه خودشان قربانی بودند و این قضیه با بیتفاوتی روبرو شده بود.
من برای این که درمانگر شوم، مدرک آن را گرفتم و با ایآرای (آژانس بازپروری اعتیاد) شروع به مذاکره کردم. از ماه آوریل با آنها به عنوان سفیر و مشاور همکاری میکنم و در «پروژه ۶ تا ۱۰» آنها حاضر هستم. در این پروژه خانواده و دوستان فرد معتاد در مرکز ماجرا قرار میگیرند؛ شش تا ده، شماره افرادی است که تحت تاثیر یک قمارباز قرار میگیرند.
این دقیقا همان چیزی است که نیاز داریم و قضیه فقط محدود به مسائل احساسی نیست و بلکه بعد مالی ماجرا هم مهم است. ما با افرادی روبرو هستیم که خشمگین شدهاند و والدینی که میخواهند فرزندانشان را تنبیه کند، اما باید به آنها توضیح دهیم که این تقصیر آنها نیست. این قضیه تفاوتی با اعتیاد به مواد مخدر ندارد.
حساسترین بخش دوران بازپروری است تا به افراد بیشترین شانس داده شود که از این مرحله عبور کنند و به خانه اول بازنگردند.
+13
رأی دهید
-5
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.