یکی دیگر از شاکیان اظهار داشت که متهم در پوشش کارمند دادگستری به او نزدیک شده است:
به عنوان مسافر سوار خودرو متهم شدم.سر صحبت باز شد و گفتم یک مشکل قضایی دارم.بعد خودش را کارمند دادگستری جا زد و گفت در عرض یک ماه کار من را درست می کند.به این بهانه به من نزدیک شد و ۳۵ میلیون تومان از من اخاذی کرد.۵۰۰ هزار تومان هم پول دستی از من گرفت و یک جفت کفش چرم من را سرقت کرد.
یکی دیگر از شاکیان اظهار داشت:
حوالی خیابان پیروزی در صدد پیدا کردن منزل اجاره ای بودم که اتفاقی در خیابان متهم را دیدم و خودش را مشاور املاک جا زد.به من گفت می تواند برای من وام تهیه کند اما باید مبلغی پول به حسابش بریزم.من هم به سرعت سیم کارت خود را به دفتر پیشخوان در همان نزدیکی فروختم و پول را به حساب خانمی زدم که میگفت وکیل اوست. روز بعد با عجله مقداری طلا فروختم و پول آن هم به متهم دادم.
بعداً مشخص شد فردی که متهم خانم وکیل خود معرفی می کرده ،همان کسی است که به عنوان مسافر در نزدیکی دادگاه سوار خودرو او شد و حالا از شاکیان پرونده است.در میان شاکیان یک آقا هم هست که شغل او مشاور املاک است و اظهار دارد متهم هنگام اجاره خانه برای یک زن از او کلاهبرداری کرده است.
دستگیری مرد هزار چهره موقع خودکشیدر بررسی های انجام شده توسط ماموران اداره ۵ آگاهی مشخص شد که شکایت های مشابهی از این متهم به ثبت رسیده است و ماموران متهم را شناسایی کردند.متهم بعد از شناسایی طعمه های خود که اغلب بانوان بودند خود را سرهنگ نیروی انتظامی، مامور اطلاعات یا کارشناس دادگستری جا می زد و از این طریق اقدام به سرقت و کلاهبرداری می کرد.
سردار علیرضا لطفی در توضیح نحوه دستگیری این متهم گفت: ۱۸ اسفند ماه سال ۱۴۰۰ متهم حوالی خیابان اتابک شناسایی شد اما موقع دستگیری اقدام به زیر گرفتن یکی از مامور کرده و موفق به فرار شد. این متهم مجددا در اواخر فروردین ماه در شهر پرند شناسایی شد و در حالی که گمان می کرد مامور پلیس در عملیات دستگیری قبلی فوت کرده است، ابتدا قصد متواری شدن از کانال لوله آب را داشت و سپس قصد داشت قبل از دستگیری اقدام به خودکشی کند. اما ماموری که توسط متهم زیر گرفته شده بود، در صحنه دستگیری حاضر شد و به متهم اطمینان خاطر داد که زنده است و او را از خودکشی منصرف کرد.به این ترتیب متهم دستگیر و تحویل مراجع قضایی شد.
اعترافات کارمند اخراجی آموزش و پرورشمرد هزار چهره در مورد خود چنین گفته است:
۷ سال مدیر مدرسه بودم.اما با همسر اولم مشکل پیدا کردم به خاطر شکایت او به زندان افتادم و از هم جدا شدیم.بعد به خاطر سوءپیشینه از آموزش پرورش اخراج شدم.
بعد از بیکار شدن به شبکه هرمی گلد کوئیست پیوستم و به افراد زیادی بدهکار شدم.برای همین سر راه زنان قرار می گرفتم و از آنها کلاهبرداری می کردم.از خودرو آنها هم استفاده می کردم.و به دلیل اینکه به خاطر سوپیشینه کارت بانکی نداشتم ،چند بار یکی از آنها را وکیل خود برای اخذ پول از بقیه معرفی کردم.
از فردی در هاشم آباد خاوران خودرویی قرض کردم.یک شب به من پیام داد و گفت اگر ماشین را پس ندهی پولت میکنم! همان شب در تاریکی جاده شهر ری یک ال نود مقابل ماشین را گرفت و من گمان کردم همان فردی است که تهدیدم کرده بود.
دنده عقب گرفتم فرار کنم که به یک موتورسیکلت برخورد کردم و به زمین پرتاب شد.بعدا فهمیدم آنها مامور بودند و راکب موتور هم که به شدت مجروح شد مامور بود.مدتی بعد در مکانی دیگر شناسایی و دستگیر شدم.