مرد سابقهداری که با آبمیوه مسموم راننده کامیونی را بیهوش کرده و ربوده بود، وقتی برای اخاذی با خانواده وی قرار ملاقات گذاشت توسط پلیس دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، یکشنبه گذشته زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن همسرش خبر داد و گفت: همسرم هوشنگ، راننده کامیون است و از تهران به آستارا بار منتقل میکرد، اما از دیروز ناپدید شده و خبری از او نیست. با این شکایت به دستور بازپرس محمدامین تقویان ردیابیها برای یافتن مرد میانسال آغاز شد. سه روز از ناپدید شدن هوشنگ میگذشت که همسرش بار دیگر با پلیس تماس گرفت و اینبار از تماس مردی ناشناس خبر داد که مدعی بود شوهرش را گروگان گرفته است.
درخواست پول در قبال آزادی
همسر هوشنگ گفت: چند ساعت قبل مردی تماس گرفت و گفت همسرم در بیمارستان قائمشهر بستری است و برای درمان نیاز به سه میلیون تومان پول دارد. مرد ناشناس از ما خواست فوراً سه میلیون را به شماره حسابی که میدهد واریز کنیم. از آنجایی که ما در قائمشهر فامیل داریم، از آنها خواستم خودشان را به بیمارستان برسانند. لحظاتی بعد خبر دادند اصلاً شخصی با هویت همسرم در بیمارستان بستری نشده است.
او ادامه داد: ساعتی بعد مرد ناشناس دوباره تماس گرفت و پیگیر پول شد، وقتی به او گفتم همسرم در بیمارستان بستری نشده است مدعی شد هوشنگ گروگانش است و برای رهایی او هر چه پول و طلا دارم برایش ببرم وگرنه شوهرم را میکشد.به دنبال اطلاعاتی که همسر هوشنگ دراختیار تیم تحقیق قرار داده بود، مأموران پلیس آگاهی آموزشهای لازم را به زن جوان داده و از او خواستند با متهم قرار ملاقات بگذارد. طبق آموزشها، زن جوان در بزرگراه آزادگان با مرد آدمربا قرار گذاشت و مأموران موفق به دستگیری او شدند.
مرد جوان که خود را در دام پلیس میدید به ناچار لب به اعتراف گشود: سابقهدار هستم و بارها به جرم کلاهبرداری، آدمربایی و سرقت به زندان افتادهام. بعد از آزادی تصمیم گرفتم برای به دست آوردن پول اینبار از شگرد آبمیوههای مسموم استفاده کنم. با ترفند اینکه باید باری را به مقصد آستارا ببرم هوشنگ را در باربری به من معرفی کردند؛ به او گفتم که محل بارگیری در حوالی بزرگراه آزادگان است و به همراه هوشنگ راهی آزادگان شدیم.مرد جوان گفت: بین راه به هوشنگ آبمیوه مسموم دادم و بعد از بیهوشی او را پشت صندلی راننده بردم. 15میلیون تومان پولی که در کارت هوشنگ بود و گوشی تلفن همراه و وسایل با ارزش او را سرقت کردم. در این سه روز هم در حالی که هوشنگ داخل کامیون بیهوش بود، داخل همان کامیون زندگی میکردم. بعد تصمیم گرفتم از خانواده او مقداری پول بگیرم. ابتدا بهانه بیمارستان را مطرح کردم اما تیرم به سنگ خورد و در نهایت ماجرای ربودن و اخاذی را مطرح کردم اما بازداشت شدم.با اعتراف متهم وی به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت دراختیار اداره آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.