به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال ۸۹ به دنبال تماس مردی با پلیس که مدعی بود عروس 30 سالهاش به نام سحر به قتل رسیده آغاز شد.
وی در توضیح به مأموران گفت: من و همسرم در طبقه دوم این خانه زندگی میکنیم و پسر، عروس و نوهام در طبقه اول. ساعاتی قبل من و همسرم برای خرید از خانه خارج شدیم و وقتی برگشتیم متوجه شدیم در خانه پسرم نیمهباز است. چند باری زنگ زدیم اما کسی جواب نداد و چند دقیقه بعد شنیدن صدای فریادهای مازیار نوه 7 سالهام از داخل حمام ما را نگران کرد. بلافاصله وارد خانه شدیم و دیدیم که مادرش خونین روی زمین افتاده است. نوهمان هم داخل حمام حبس شده بود. او گفت مردی ناشناس به خانهمان آمد و مادرم را با چاقو کشت و بعد هم من را در حمام انداخت و فرار کرد. در ادامه پلیس دریافت سحر با مردی به نام خسرو در ارتباط بوده که به این ترتیب مأموران محل سکونت وی را شناسایی و او را دستگیر کردند.
خسرو در همان ابتدا به قتل سحر اعتراف کرد و درباره جزئیات قتل گفت: اولین بار که سحر را دیدم فکر کردم مجرد است و با او وارد ارتباط شدم پس از چند ماه متوجه شدم که او متأهل است و فرزند هم دارد. اما چون به سحر علاقهمند شده بودم نمیتوانستم از او جدا شوم و خواستم تا از همسرش جدا شود و با هم ازدواج کنیم. روز حادثه هم میدانستم که پدر و مادر همسرش در خانه نیستند. اما وقتی به خانه او رفتم به من بیاحترامی کرد و من هم عصبانی شدم و با چاقو چند ضربه به او زدم. آنقدر عصبانی بودم که میخواستم پسرش مازیار را هم بکشم اما در یک لحظه خودم را کنترل و بچه را در حمام حبس کردم.
با اعترافهای صریح متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه همسر مقتول به عنوان قیم قانونی پسرش با ثبت شکایتی خواستار قصاص متهم شد و قضات پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافع او وارد شور شدند و وی را به قصاص به شرط پرداخت 160 میلیون تومان به عنوان تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند. پس از آن حکم در دیوان عالی کشور تأیید و قطعی شد. اما پرداخت نشدن 30 میلیون تومان از تفاضل دیه از سوی اولیای دم سبب شد تا حکم اجرا نشود و متهم بلاتکلیف در زندان ماند تا اینکه وی پس از 12 سال برای تعیین تکلیف شدن به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: مازیار تنها ولی دم این پرونده است و تنها خواستهاش قصاص است. طبق حکم دادگاه اولیای دم باید 160 میلیون تومان بابت تفاضل دیه پرداخت میکردند که طبق سند و رسیدی که داریم کل مبلغ پرداخت شده است و از قضات میخواهیم تا طبق خواسته موکلم حکم در اسرع وقت اجرا شود.
در ادامه متهم 42 ساله به جایگاه رفت و ضمن ابراز ندامت خواستار بخشش ولی دم شد و گفت: 12 سال از عمرم را در زندان گذراندهام و از سوی همه رانده شدهام و هیچکسی را ندارم. 3 سال پیش پدرم فوت کرد و مادرم هم تنها شد اما من نتوانستم حتی در مراسم ختم پدرم شرکت کنم چون خانوادهام معتقدند که من باعث شدم تا پدرم بمیرد. 2 سال پیش هم همسرم طلاق گرفت و رفت. دیگر هیچ امیدی ندارم و مردن برایم راحتتر است فقط نگران مادرم هستم و میدانم که اگر اعدام شوم مادرم هم میمیرد.
پس از آن متهم از قضات خواست با دعوت از تنها ولی دم پرونده فرصتی برای صلح در نظر بگیرند که قضات با آن موافقت کردند و مقرر شد تا پسر مقتول در صورت تمایل در دادگاه حاضر شود تا آخرین حرفهای قاتل مادرش را بشنود.