قربانی حادثه سرقت از طلافروشیمرد میانسال که هنگام دستگیری سارقان طلافروشی در خانیآباد تهران با شلیک گلوله سارقان مجروح شده بود، در بیمارستان جان باخت.
به گزارش خبرنگار حوادث ایران، روز سهشنبه گذشته، دو سارق مسلح نقابدار که صورتهایشان را پوشانده بودند از موتورسیکلتی پیاده شدند. یکی از آنها وارد طلافروشی در خانیآباد نو شد و با پتک به شیشه طلافروشی کوبید و دیگری در حالی که اسلحه کلاشنیکفی بهدست داشت، به انتظار همدستش ایستاد.
لحظاتی بعد و پس از سرقت 6 کیلو طلا، سارق از طلافروشی بیرون آمد و سوار موتور همدستش شد تا فرار کند اما رهگذران و کسبه که متوجه سرقت از طلافروشی شده بودند سعی کردند راه را بر سارقان ببندند. مرد مسلح که خود را در محاصره مردم می دید شروع به شلیک کرد که منجر به زخمی شدن سه نفر از حاضران شد. با این حال مردم توانستند سارقان را دستگیر کنند و تحویل پلیس دهند.
دو متهم جوان اعتراف کردند که سوابق متعدد کیفری در پرونده خود داشته و اسفند سال گذشته نیز یک طلا فروشی در پرند را به همین شیوه و شگرد مورد سرقت قرار داده و 3 کیلو طلا سرقت کردهاند. در حالی که تحقیقات از سارقان طلافروشیها ادامه داشت، ساعت 6 صبح شنبه 13 خرداد، یکی از مصدومان حادثه به نام بهزاد صحرایی در بیمارستان فوت کرد. با قتل مرد جوان پرونده این سرقت مسلحانه برای تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت ارجاع خواهد شد. برادر مقتول به خبرنگار «ایران» گفت: برادرم بهزاد 47 سال داشت او 2 دختر و یک پسر دارد که دختر بزرگش 10 ساله است و پسرش 7 ساله و دختر کوچکش 1 سال دارد. او با موتور کار می کرد و عصر روز حادثه برای تعمیر تلفن همراهش به مغازه موبایل فروشی مقابل طلافروشی رفته بود که سارقان وارد طلافروشی شدند، برادرم و صاحب مغازه موبایل فروشی با دیدن سارقان از مغازه بیرون آمده بودند اما در این میان، سارقان به سمت صاحب موبایل فروشی تیراندازی کردند که هر دو پای او مجروح شد. برادرم سعی کرد که از پشت به آنها نزدیک شود تا سارقان را غافلگیر کند اما سارقان به پایش تیر شلیک کردند. با این حال باز هم برادرم مقاومت کرد و خودش را به روی موتورسیکلت سارقان انداخت. این کار باعث شد که سارقان تعادلشان را از دست داده و با زمین برخورد کنند با این حال به سمت برادرم تیر دوم را شلیک کردند که گلوله به کتف برادرم اصابت کرد و او را به بیمارستان منتقل کردند حدود ساعت 10 و نیم شب بود که من خودم را به بیمارستان رساندم. برادرم به قدری درد داشت که نمی توانست صحبت کند. اما صاحب مغازه موبایل فروشی گفت که اگر برادرم نبود سارقان به سمت پسر جوان او شلیک می کردند و معلوم نبود چه بلایی سرش بیاید. برادرم 3 روز در آیسییو بستری بود و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما متأسفانه فوت کرد.
قدیمی ترین هاجدیدترین هابهترین هابدترین هادیدگاه خوانندگان