شعر طنز « جواب فرمانده به ترانه سلام فرمانده»

مهران رفیعی:

بفرمود آقا به نوکیسه‌گان
بسازم سپاهی ز نو باوگان

بغرید آنگه به بانگی دُرُشت
بکوبم من آن کس که قاسم بِکُشت

ندارم امیدی به بالایِ دَه
چو دائم بنازد به دورانِ شَه

هواخواهِ من باشد آن خُردسال
که جُنبد ز جایش به وقتِ جدال

دروسِ دبستان کنم واژگون
به کودک بگویم ز کشتار و خون

چو تاریخ باشد سراسر خطا
نگارم کتابی به خطِ عطا

بخوانم ز طوسی من اسطوره‌ها
هجومِ شبانگه به گهواره‌ها

قرائت توانا کند خُرد را
که طوسی بداند رَهِ بُرد را

نویسم خمینی سرِ صلح داشت
به جایِ عداوت محبت بکاشت

چنین کودکانی جهادی شوند
همهِ مالِ ملت به غارت بَرَند

چو روزی رسد نوبتِ مجتبی
جهان تیره گردد چو عهدِ وبا
+104
رأی دهید
-9

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۹۳
    جنابِ سروان - مونرآل، کانادا

    ازاین شعرهای بندتنبانی بود که سبکعلی وقتیکه بدعنق نیست وکیفش کوکه میاد یکی دوبیتی مینویسه هاهاها
    23
    0
    جمعه ۰۶ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۲۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.