دیدگاه های متفاوت در مورد شعار «رضا شاه روحت شاد»

تاجگذاری رضاشاه پهلوی، ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ایندیپندنت فارسی:امیر طاهری
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری فرانسه، یک نکته مهم، به گمان من، از توجه کافی تحلیلگران برخوردار نشد: جست‌و‌جوی نمادی برای همبستگی ملی. در این انتخابات، ۱۲ نامزد شرکت داشتند و طیفی گسترده از مرام‌ها و مسلک‌های سیاسی و منافع اقتصادی‌ـ‌اجتماعی را معرفی می‌کردند. این ۱۲ نامزد، که در میان آن‌ها چهره‌های راست‌گرای هوادار ولادیمیر پوتین، چهره‌های چپ‌گرای پوتین‌دوست، سوسیال دموکرات‌های کلاسیک، جمهوری‌خواهان لیبرال و بناپارتیست و پرچمداران خواسته‌های محلی شرکت داشتند، در یک مورد توافق داشتند: میراث شارل دوگل، رئیس‌جمهوری اسبق و رهبر مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم. حتی نامزد حزب کمونیست خود را شریک در این میراث معرفی کرد (تنها استثنا دوشیزه ناتالی آرتو ، نامزد حزب کوچک تروتسکیست بود، که نیم درصد از آرا را به دست آورد).

بدین‌سان، لااقل تا مدتی کوتاه این تصور شکل گرفت که فرانسوی‌ها در یک مورد همفکر و متحدند: احترام به خاطره دوگل و پذیرفتن تجربه گلیسم به‌عنوان یکی از پایه‌های هویت فرانسوی.

آیا در سپهر سیاسی ایران خودمان، اکنون با تجربه‌ای مشابه روبه‌روییم؟ این پرسش با توجه به گزارش‌های بی‌شمار از اعتراض‌های جاری در بیش از ۵۰۰ شهر مطرح می‌شود. تقریبا همه این گزارش‌ها حاکی از آن‌اند که شعار «رضا شاه، روحت شاد» همراه شعارهای ضد نظام خمینی‌گرا جزو شعارهای اصلی اعتراض‌کنندگان بوده است. البته، امکان راستی‌آزمایی همه این گزارش‌ها را نداریم. اما دست‌کم در چند شهر که به منابع امتحان‌شده دسترسی داشتیم، توانستیم درستی بعضی از این گزارش‌ها را بیازماییم و تاکید کنیم: در اهواز، سوسنگرد، دزفول، اندیمشک، مسجد سلیمان، ایذه، شهرکرد، بروجرد، گلپایگان و کرمان، لااقل شعار «رضا شاه، روحت شاه» در سطحی گسترده، گاه همراه چند شعار سلطنت‌طلبانه دیگر، مطرح بود.

اما چرا؟ پیش از پاسخگویی باید یادآور شویم که بسیاری از ملل در لحظات بحرانی تاریخ، خود را نیازمند یک منجی، یک پدر، بنیان‌گذار و یک عامل وحدت ملی می‌بینند. این چهره آرمانی غالبا یک نظامی است که در لحظه تاریخی مورد بحث، سوار بر اسب سفید، وارد میدان می‌شود تا به وضع موجود که تحمل‌ناپذیر شده است پایان دهد و ملت را در مسیری دیگر، به سوی آینده‌ای بهتر رهبری کند. هگل در شهر پروسی «ینا» ناپلئون بناپارت را سوار بر اسب سفید دید و شیفته او شد، حتی اگر ناپلئون افسر توپخانه بود نه سواره نظام. آمریکایی‌ها نیز یک ژنرال دیگر، جورج واشنگتن، را پدر، بنیان‌گذار و منجی ملی خود می‌دانند، هرچند که او نیز افسر پیاده نظام بود و فقط از دید پرتره‌سازان اسب سفید می‌راند.

در آلبانی، اسکندر بیگ، یک سرتیپ دیگر، همین نقش را به دست آورد. سرتیپ دیگری، مصطفی کمال پاشا (آتا ترک) پدر و بنیان‌گذار ترکیه پساعثمانی به شمار می‌رود. برای مردم میانمار (برمه)، سرتیپ اونگ سان پدر و بنیان‌گذار  دولت‌‌ـ‌ملت مستقل برمه است. همین نقش را سرهنگ خوان پرون برای مردم آرژانتین بر عهده دارد. در کره جنوبی، سرلشکر پارک جونگ هی بنیان‌گذار دولت‌ـ‌ملت کره جدید است که در دوران رهبری او، به مقام نهمین قدرت اقتصادی جهان رسید. در بعضی موارد مانند سرلشکر ولادیسلاو سیکورسکی در لهستان، نقش منجی در مدتی کوتاه‌تر از هبوط یک شهاب ثاقب به پایان می‌رسد اما نور باقی‌مانده از آن ابدی به نظر می‌رسد.

داشتن یک چهره مورد تفاهم بخش‌های گسترده‌ای از جامعه از ضرورت‌های حفظ آن به‌عنوان ملت است. ملت عبارت است از مردمانی که با حفظ همه تفاوت‌های مسلکی، مرامی، مذهبی و فرهنگی، تصوری مشترک از ریشه‌های خود دارند که بر اساس آن، تفاهمی مشترک را درباره ارزش‌های اخلاقی و قانونی لازم که آنان را به هم پیوند می‌دهد برای آینده‌ای شکل‌گرفته از خواسته‌های مشترک خود به کار می‌گیرند.

پدر بنیان‌گذار یا منجی نقش مرتبط‌کننده این سه عامل یعنی گذشته، حال و آینده را دارد. ابراهیم خواجه‌نوری در «بازیگران عصر طلایی»، بیش از ۱۰۰ شخصیت سیاسی، نظامی و فرهنگی که آنچه را «عصر پهلوی» می‌خوانند عرضه کرد، رضا شاه کبیر را «عامل یادآوری هویت ایرانی» معرفی می‌کند. ابوالقاسم پاینده، یک نویسنده دیگر همان دوران، نیز بنیان‌گذار دودمان پهلوی را در نقش یک عامل «احیای عظمت ایران» می‌بیند. همین ارزیابی را، البته از دید انتقادی، در تحلیل آن لمتون، ایران‌شناس نامدار انگلیسی، می‌بینیم. لمتون، که سال‌ها در سفارت بریتانیا در تهران کار می‌کرد، رضا شاه را «خبری بد» برای ایران و ایرانیان می‌دانست زیرا، به گمان او، بنیان‌گذار دودمان پهلوی ایران را به سوی «بحران هویتی» سوق داد. از دید لمتون، ایرانیان در سال‌های آخر قاجاریه، گذشته‌های باستانی خود را از یاد برده بودند و هویت جدید «شیعی» را برای توصیف جای ایران در خانواده ملل کافی می‌دانستند. رضا شاه با یادآوری دوران ایران پیش از اسلام، یک نوع «شیزوفرنی» تقسیم هویت را بر ایرانیان تحمیل کرد.

این ارزیابی لمتون که در سال‌های ۱۹۶۰ مطرح شد، بعضی مخالفان دودمان پهلوی از جمله مرحوم مهندس مهدی بازرگان و دکتر علی شریعتی را در مسیر مبارزه برای از نو شیعی کردن ایران قرار داد، مسیری که به ولایت فقیه منجر شد.

همه تحلیل‌های ذکر‌شده رضا شاه را از دید نقش او در بازنگری تاریخ ایران ارزیابی کرده‌اند و بدین‌سان، به نقش مهمی که او در سطح این‌جا و اکنون، یعنی در رابطه با ایران معاصر، بازی کرد کم بها داده‌اند. شاید نخستین کسی که کوشید این خطا را تا حدی تصحیح کند دکتر ماشاءالله آجودانی بود که در کتاب مهم خود، «مشروطه ایرانی»، نشان داد که نقش اصلی رضا شاه برآوردن بعضی خواسته‌های اصلی مشروطه‌خواهان، به‌ویژه ایجاد یک دولت مرکزی نیرومند، بوده است.

یک نگاه این‌جا و اکنونی دیگر نیز به رضا شاه وجود دارد: نگاه آیت‌الله روح‌الله خمینی و بازماندگان او. از این نگاه، رضا شاه برای اسلام‌زدایی از ایران وارد صحنه شد و بدین‌سان، حتی نام او را باید خطری مداوم برای نظام فقاهتی، با اسم جعلی جمهوری اسلامی، به شمار آورد. این نگاه البته کودکانه‌تر از آن است که نیازی به رد کردن در مقیاس وسیع داشته باشد. رضا شاه هرگز نکوشید اسلام را از ایران بزداید. اسلام در نسخه شیعی آن دین رسمی شاهنشاهی ایران بود. در تمام دوران ۲۰ ساله، زائران ایرانی بزرگ‌ترین گروه مسافران حج را تشکیل می‌دادند. توافق او با دولت نوبنیاد عراق راه عتبات عالیات را برای میلیون‌ها زائر و سجاد ایرانی باز کرد. رضا شاه نمی‌خواست اسلام را از بین ببرد؛ او می‌خواست اسلام را در جای خودش، یعنی به‌عنوان جزئی از ایران، قرار دهد. اما برای خمینی و همگنان او، اسلام کل است و ایران جزء.

البته بعضی ستایشگران رضا شاه نیز همان خطای خمینی و یارانش را تکرار می‌کنند و پدیده چند بُعدی یک دوران را در مبارزه با اسلام می‌بینند.

در سال ۱۳۶۳، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر کنونی نظام خمینی‌گرا، دستور داده که نهادی مشخص برای مبارزه با رضا شاه، و به‌طور کلی دودمان پهلوی، تشکیل شود و جوایزی به پژوهشگران مخالف «رضا خان» عرضه کند (تازه‌ترین این جوایز هفته گذشته در تهران داده شد). در دهه گذشته، صدها مقاله و کتاب علیه رضا شاه کبیر به هزینه جمهوری اسلامی منتشر شده است. اخیرا نیز جمهوری اسلامی دست‌کم چهار سمینار برای تخریب «رضا خان» ترتیب داد. خمینی در مجموعه‌ای از سخنرانی‌هایش در سال ۱۳۸۲ منتشر شد، ۱۱۷ بار به «رضا خان» حمله می‌کند. با این حال، بررسی همه این آثار نشان می‌دهد که مخالفان خمینی‌گرای رضا شاه کبیر مطلبی جدی برای عرضه ندارند. به‌رغم ۴۳ سال تبلیغات آنان، رضا شاه کبیر اکنون بار دیگر در مرکز زندگی سیاسی ایران قرار دارد.

اهمیت این‌جا و اکنونی رضا شاه بزرگ، به‌عنوان یک عامل تفاهم ملی، را در سطوح خیابان‌های بسیاری از شهرها می‌توان دید و از زبان بسیاری از ایرانیان به‌اصطلاح «عادی» می‌توان شنید.

حجت کلاشی، یک فعال هوادار مشروطه سلطنتی، رضا شاه را نمادی از خواست مردم ایران برای ساختن آینده‌ای مترقی با حفظ هویت ملی می‌داند. خسرو فروهر، یک تحلیلگر دیگر که هوادار مشروطه سلطنتی است، نام‌نمای «پهلویسم» را عرضه می‌کند.

از دید او، پهلویسم به‌معنای نوسازی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران است با احترام به حقوق بشر، تساوی زن و مرد، آزادی دین و مذهب و مرام و مسلک. او می‌افزاید: «پهلویسم یعنی آزادگی، سربلندی و پیشرفت ایران‌‌محوری.» او سپس فهرسی از دستاوردهای رضا شاه بزرگ را به‌عنوان نمونه عملکرد پهلویسم ذکر می‌کند.

همین برداشت را از زبان ایرانیانی می‌شنویم که اکنون در شهرهای گوناگون به مبارزه با جمهوری اسلامی‌ مشغول‌اند. یک هموطن مبارز در اهواز می‌گوید: «حتی پدر من هنوز در زمانی که رضا شاه سلطنت می‌کرد متولد نشده بود. اما من می‌بینم که هر جا می‌رویم و هر چه می‌بینیم یادگاری از رضا شاه و محمدرضا شاه است‌ــ مدرسه‌ها، بیمارستان‌ها، پل‌های رودخانه‌های ما و خاطرات ما از تاریخ ملی‌مان.»

یک اشتباه بزرگ خمینی و وارثان او کوشش در راه تحمیل یک هویت جعلی بر ملت ایران بود. ملت ایران نمی‌تواند و نمی‌خواهد بپذیرد که تاریخش با ظهور بخشی از یک قبیله شبه‌جزیره عرب در صحنه منطقه‌ای آغاز شده است. ایرانیان، البته به‌استثنای سلمان فارسی که ظاهرا یک افسر فراری ارتش ساسانی بود، در غزوات پیامبر شرکت نداشتند. در سراسر فلات ایران هیچ نشانه‌ای از سازندگی اعراب زیر پرچم اسلام دیده نمی‌شود. ما هنوز آثار تمدن‌های عیلامی، آشوری، کلدانی و البته آریایی را در سراسر این فلات می‌بینیم. اما اعراب حتی یک پل، یک دژ، یک کاروانسرا، یک جاده، یک درمانگاه یا مدرسه در این سرزمین پهناور نساختند. در نتیجه، خلاصه کردن تاریخ ایران در تاریخ محدود یک قبیله شبه‌جزیره نهایت بی‌انصافی به شمار می‌رود.

خمینی و وارثان او زندگی یک ملت را در حد یک ایدئولوژی تنزل داده‌اند و سپس، آن ایدئولوژی را تا سطح تبلیغات مبتذل پایین کشانده‌اند. به همین سبب است که رضا شاه، به‌عنوان نام‌نمای یک نسل ایران‌ساز و ایران‌دوست، به گفته عبدالله وزیری تاریخ‌نویس، امروز محبوب‌تر از زمانی است که سلطنت می‌کرد.

اگر فرانسوی‌ها در متن یک دموکراسی ریشه‌دار و قدیمی، دوگل را عاملی مثبت برای تفاهم ملی می‌بینند، چرا ما نباید رضا شاه بزرگ را در همان نقش برای ایران بنگریم. شناخت این عامل تفاهم ملی، در زمانی که ما به همدلی و همراهی برای خروج از بن‌بست جمهوری اسلامی نیازمندیم، الزاما به معنای پذیرفتن مشروطه سلطنتی یا حتی ‌‌مشروطه نیست. آنچه اهمیت دارد محتوای برنامه‌ای است که مخالفان نظام فقاهتی عرضه می‌کنند نه فرم آن.

البته از دید نگارنده، بهترین فرم و محتوا را در مشروطه سلطنتی می‌یابیم‌ــ نظامی شناخته‌شده با سابقه‌ای قابل بررسی و انتقاد. اما فراموش نکنیم که هیچ‌یک از معدود شاهانی که در تاریخ ایران لقب «کبیر» یا «بزرگ» گرفته‌اند خود را برتر از ایران نمی‌دانستند. در فرهنگ ایرانی، شهریار، همان‌طور که از نامش برمی‌آید، در خدمت شهر و مردم ایران‌شهر است.

این ابیات یادآور این واقعیت است:

چو آب آمد تیمم نیست در کار

چو روز آمد چراغ از پیش بردار

به شهری چون درآید شهریاری

نماند شحنه را در شهر کاری

چو پیدا شد ز پشت پرده دلدار

یقین دلاله شد معزول از کار

چو سلطان خود کند حالی رسولی

رسولی دیگری باشد فضولی

«رضا شاه، روحت شاد» یعنی بازگشت به هویت ایران برای تحکیم آن در راه بازسازی کشور در متنی از آزادی و قانونمندی.
+197
رأی دهید
-23

  • قدیمی ترین ها
  • جدیدترین ها
  • بهترین ها
  • بدترین ها
  • دیدگاه خوانندگان
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    شاید حماقت چاپ ایرانی در دو مثال می‌‌شود نشان داد.زمانی که آتا ترک و رضا شاه به قدت رسیدند. پرودا ارگان حزب کمونیست شوروی آن زمان. د از دید کومنیستی هر دو را خرده بورژووا کوچک نامید. عقیده دارند طبقه متوسط ۳ گروه هستند. خورده بوژاووا بالا. این‌ها همیشه ضد انقلابی هستند و دشمن. طبقه میانی. این‌ها ثابت نیستند بعضی‌ وقتا همراه انقلابیون .بعضی‌ وقتا ضد انقلابیون.طبقه کوچک مدافع همیشگی طبقه کارگر است. طبقه کارگر بدون پشتیبانی بورژاوزی کوچک هرگز پیروز نخواهد شد. حزب کمونیست ترکیه از آن زمان. یکی‌ از سر سخت‌ترین هوادار‌ها آتا ترک شد. تا آنجا پیش رفتند. که می‌‌گفتند. کمالیست واقعی فقط ما هستیم. بقیه الکی‌ هستند. یعنی‌ کمونیست‌ها ترکیه دست کم آنقدر عاقل بودند.اگر کمونیست مثل کمونیست هم رفتار کنند. و مال ما؟ آنقدر .... که حتا حاضر نبودند کتاب‌ها عقیدتی خود را بخوانند. کاسه از آش داغتر. از لنین مارکس .
    18
    23
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
    خیلی ها رضا شاه رو نمیشناسند و درباره او قضاوتهای اشتباه میکنند اولاً رضا شاه یک جمهوری خواه بود و قصد داشت کشور را به صورت جمهوری اداره کنه ولی همون کسانی که امروز با او مخالفند در آن زمان مانع این کار شدند دوماً آنچه در آن دوران ساخته شد توسط کشورهای اروپایی بود که انگلیس نقش خیلی کوچکی در این ساخت و سازها داشت سوماً به هیچ عنوان دست نشانده انگلیس نبود اگرچه سیدضیا با انگلیس ها همکاری میکرد ولی این شخص مدت زیادی در دم و دستگاه حکومتی رضا شاه نماند و به انگلیس مهاجرت کرد
    27
    24
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    مثال دو. جشنواره هنر و شیراز که یادتان می‌‌یاد. مرکز هنر شعر ادبیات سالی‌ یک بار. هنرمند‌ها جهان سوم و بخصوص کشور‌ها بلوک شرق مشتری داهم بودند. یک جهبه در مقابل آمریکا. از یوگسلاوی.روسیه. رومانی گروه گروه هر سال می‌‌امدند. و تشکر که این جشنواره نقطه مقابل اسکار , MTV شده و به همه امکان می‌‌دهد.بخصوص هنرمند‌ها افریقا. اگر بدانید، چپ ایرانی‌ چه سلیطه بازی در آورد.؟ چرا روس‌ها و یوگسلاوی شرکت می‌‌کند؟ تا آنجا که معروفترین هنرمند یوگوسلاوی در پاسخ گفت. هر چه می‌‌خواهید زر بزنید. من هر سال می‌‌یام. اگر آنقدر ابله هستید.که نمی‌‌دانید..چه دارید. چرا ما باید چوب آن را بخوریم. طرف عضو حزب کمونیست یوگسلاوی بود. "قابل توجه ضعیفه محترمه که الگو او یوگسالوی بود". ارتجاع سرخ و سیاه را شاید بهتر در این جشنواره می‌‌توان دید.
    15
    23
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    2: ارتجاع سرخ و سیاه را شاید بهتر در این جشنواره می‌‌توان دید. سه سال قبل از کودتاه ۵۷. یک گروه تهاتر روسی آمدند. که یک قطعه بازی کردند. که حمله آلمانی‌‌ها به روس‌ها و تجاوز به زنان را نشان می‌‌داد. حتا لخت هم نبودند.سیمبولک ۲۰ ثانیه. که سربازی به زنی حمله کرد. موضع امام "ره" و سکوت حزب توده با موافقت آن. شاه تمامی مردم شیراز با کمک ارتش "در آن زمان چیزی نزدیک ۲۰۰ هزار" مجبور کرده . به خیابان آیند و همه را مجبور کرده که لخت لخت شوند و با هم سکس داشته باشند. دقت ۲۰۰ هزار نفر لخت در خیابان. و ما هم این چیز‌ها قبول می‌‌کردیم
    17
    22
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۵۷
    دوستدار - استهکلم، سوئد
    دیدگاه متفاوت چی ؟ برای مردم مشخص گردیده است که هیچ کس قابلیت رضا شاه کبیر را ندارد برای اباد کردن ایران . هر سخنی از این بیشتر گفته شود ارزشی ندارد !
    15
    31
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    1:دیوانگی و مخرب بودن چپ و انقلابی‌ ایرانی‌ یکی‌ دو تا نیست. هرگز عقیدتی نبودند.که بگوهیم. خوب مارکس را خوانده .انگلس و لنین خوانده. اعتقاد دارد و بر سبک آن عمل می‌‌کند. هرگز.ارثی بود. چون با با چریک یا توده بود. اون هم می‌‌شد.چندتا مصدقی .نوه و نبریه قجاری نام ببرم.که عضو حزب توده بودند؟ می‌‌رفتند خارج پیشرفت اروپا را می‌‌دیدند. و فاجعه قجار را "پدران خود".درک می‌‌کردند. به جای تصمیم منطقی .که از رضا شاه حمایت. می‌‌رفتند کمونیست می‌‌شدند. چون از رضا شاه نفرت داشتند.که تمامی منافع مفت خوری آن‌ها را کوتاه کرده بود. اگر درک کرده باشید. چه چپ.چه ملی‌ مذهبی‌. چه قجار همه یک الگو مساوی دارند. همه از پهلوی نفرت . همه راسیست .همه طبقه کارگر را تحقیر می‌‌کنند. حالا اگر می‌‌پرسید چگونه به این نتیجه رسیدید ؟ خیلی‌ آسان فقط جمله‌ها خودشان را بخوانید.به رضا شاه می‌‌گویند قزاق پالانی.
    18
    17
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۸
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    2: به رضا شاه می‌‌گویند قزاق پالانی.از کی‌ تا حالا قزاق بودن جرم است. قزاق یا همان کازاک قومی در روسیه هستند.پس چرا اون زمانی که اون میشاهیل شولوخف شما اون کتاب معروف دون آرام را نوشت. سه جلد در مورد قزاق ها. اونجا قزاق‌ها انقلابی‌ بودند. این جا قزاق بودن ننگ است؟ یا پالانی. پالان چیزی است.که حمال لازم دارد. متاسفانه حمال در ایران یک توهین است. ولی‌ معنی آن همان کولبر است. یعنی می‌‌گویند رضا شاه کولبر است. جلل خالق.تا کنون کمونیست راسیست .که از شغل محروم‌ترین قشر جامعه به عنوان توهین استفاده می‌‌کند.دیده ؟ یک بار دیده لنین از پرلتاریا به عنوان فحش استفاده کند. مثلا به تروستکی بگوید، برو مردیکه کارگر.زمانی که می‌‌گویم. چپ ایرانی‌ مهجونی عجیب و غریب است. بی‌ دلیل نیست. مگر می‌‌شود خدمات این مرد را دید. و هنوز مثل گزمه قجار. من کر کور نابینا هستم
    17
    24
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۰
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    iraneviran - ازبکستان، ازبکستان
    تک شعار «جاوید شاه» رمز موفقیت این اعتصابات است. باید همه فقط یک شعار بدهند. یعنی نه به دموکراسی‌های الکی و چپی و راستی ، فقط همه چیز باید برگردد به دوران قبل از خمینی
    19
    15
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۹۳
    جنابِ سروان - مونرآل، کانادا
    چه قد خندیدم هاهاها همینکه از ابراهیم خواجه نوری و اون خاندان خواجه نوری نقل قول شده ببین چه شلم شوربایی رو بعنوان مقاله بخورد ملت میدن هاها برین درمورد اون خاندان هزارفامیل که تا دربار نفوذ داشتن دوتاچیزدرست حسابی بخونین نه این آش شلم شوربای بی نمک رو هاها
    27
    13
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۹
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۹۳
    جنابِ سروان - مونرآل، کانادا
    اما فراموش نکنیم که هیچ‌یک از معدود شاهانی که در تاریخ ایران لقب «کبیر» یا «بزرگ» گرفته‌اند خود را برتر از ایران نمی‌دانستند.البته هرشاهی برای خارجی ها نفع داشت اونو تو نوشته هاشون بزرگ وکبیر میکردن کریمخان زندکه باج به خارجیها نداد ازنظر اونا بزرگ و کبیر نبود بااینکه تنها شاهی بود که تاجگذاری نکرددرحالکه غربیها لطفعلی خان زند رو بهترمیدونن وگفتن شجاع و فلان وبیسار بود وچون خیلی جوون بودکه کشته شداونوتا عرش بالا بردن
    27
    12
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۵
    sahandogli - لندن، انگلستان
    این شعار نشان دهنده پایین بودن شعور سیاسی یک ملت است
    28
    15
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۷
    Ashkan60 - لندن، انگلستان
    رضا شاه کبیر منجی و سازنده بزرگ ایران روحت شاد و‌یادت‌ جاودان
    16
    27
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۵۷
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا
    رضا شاه منشا خدمات بزرگی بوده من هم می گویم روحش شاد ولی گفتن این شعار در تظاهرات سیاسی چه معنی می دهد ؟ اگر منظور حمایت از خاندان پهلوی است پس چرا از شاهزاده که زنده است یاد نمی شود و از کسی که دستش از دنیا کوتاه است یاد می شود ؟ ما در هیچ جای دنیا تظاهراتی را نمی بینیم که مردم نام کسی را که دهها سال پیش فوت کرده بیاورند بنابراین بنظر من این یک نوع لجبازی با جمهوری اسلامی است چرا که رضا شاه پادشاهی بود که به شدت با روحانیون برخورد کرد و مردم هم برای درآوردن حرص روحانیون این شعار را می دهند و منطق دیگری ندارد
    12
    14
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۱۶
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۷
    Madjid aramesh - پاریس، فرانسه
    [::sahandogli - لندن، انگلستان::]. قبل از انقلاب هم‌ هر کی میگفت این پیوست چپی و‌اسلامی خطرناکه و اشتباه هست تو‌دانشگاه یا میگفتن ساواکیه یا میگفتن شعور سیاسی نداره فکر نمیکنم قدردانی از کسی که ایران رو ساخت و نتیجه اصلاحات اون بود که الان دخترهای شجاع سرزمینمان زیر بار این اخوندا نمیرن پایین بودن شعور سیاسی باشه
    3
    16
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۶۴
    zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان
    [::آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا::]. همه تا دیروز مدعی شاه مذهبی بود. و مصدق مظهر آزادی .پس چرا فریاد نمی‌‌زنند، روحت شاد مصدق. تازه ما از ضد آخوند بودن داغتر هم داشتیم. چرا فریاد نمی‌‌زانند روحت شاد کسروی. ضمنا شما تنها کسی‌ نیستید. که فریاد رضا شاه روحت شاد.به لجبازی ربط می‌‌دهد. این تز جهانی‌ را اولین بار میلیونر خودمان ابراز کرد. ملت اصلا رضا شاه نمی‌‌خواهند. فقط می‌‌خواهند لج آخوند‌ها را در بیاورند. هیچ کس به خاطر لجبازی جان خود را به خاطر نمی‌‌اندازد. زمانی که از مذهبی‌ترین شهر ایران گلپایگان و دزفول فریاد رضا شاه روحت شاد می‌‌شنویم. در زیر آن خیلی‌ بیشتر نهفته. تا کوشش به لجبازی ربط دهیم. چه کسی‌ باور می‌‌کرد؟ دزفول؟ تنها چیزی که دزفول صادر می‌‌کرد. پاسدار و بسیجی بود. پاسخ خیلی‌ آسان است. پرفسور نباید باشیم. پشیمان هستند. ۴۳ سال در تاریخ یک ملت چیز زیادی نیست. نسل اول هنوز زنده هستند. آن دوران را تجربه کرده و این دوران را هم.پی برده فریب خوردند. به همین راحتی.
    7
    8
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۱
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۹
    chrisronaldocr7 - مسکو، روسیه
    ازین چیزهای پیچیده سیاستی زیادسر درنمیارم ولی حرف ازنامنسکایا رو درست میدونم.نمونه بگم چندسال قبل که حمیددرخشان مربی پرسپولیس بود تماشاگرا علی دایی رو روسکوها صدامیزدن که معنیش این نبود اوناعلی دایی رومیخوان چون دایی بعدازبرکناری رفته بودآلمان وایران نبود.فقط چون میخاستن لج حمیددرخشانو دربیارن اینکارو کردن.جالب اینه حمیددرخشان تیمش حجومی بازی میکرد.فقط میخاستن اون توتیم نباشه.
    6
    6
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۵
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۴۸
    آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا
    [::zarduscht1 - فرانکفورت، آلمان::]. همانطور که کریس رونالدو گفت مسئله لجبازیه . مردم شعار مصدق نمی دهند چون او دشمن خونی آخوندها نبود البته جمهوری اسلامی از جبهه ملی دل خوشی ندارد ولی آنها را دشمن اساسی نمی داند کما این که خیابانی در تهران هم به نام فاطمی است کسروی هم شخصیت مهمی در تاریخ نبود ولی رضا شاه کسی بود که به شدت روحانیون را سرکوب کرد بخاطر همین هم جمهوری اسلامی از هیچ شخصیتی در تاریخ به اندازه رضا شاه متنفر نیست و مردم هم خوب فهمیدند که این شعار بیش از هر شعار دیگری لج حمهوری اسلامی را در می آورد
    7
    4
    جمعه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۲۳:۲۲
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    ۳۴
    گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
    [::آلونا ازنامنسکایا - اورلاندو، ایالات متحده امریکا::]. ببین عزیز جان رضاشاه برای خیلی از مردم ایران اسطوره است پس منطقیه او را یاد کنند
    6
    6
    شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۰۷:۳۳
    پاسخ شما چیست؟
    0%
    ارسال پاسخ
    نظر شما چیست؟
    جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.