عصر ایران ؛ نهال موسوی - در چند روز گذشته مصاحبه ای از گوگوش و هما سرشار (نویسنده) با محوریت زندگی گوگوش منتشر شد که بحثهای زیادی را درپی داشت، گوگوش درباره موارد مختلفی از زمان زندگیاش از بچگی (که به نوعی کودک کار بوده) و ازدواجهای مختلفی که قبل و بعد از انقلاب داشته، یا از زمان ازدواج و زندگی با مسعود کیمیایی (فیلمساز) و نحوه خروج از ایران و ... حرف زد.
طبیعتا مصاحبه جهت دهی شده بود و با تکنیک ( استفاده و نشان دادن عکسهای مختلف مقاطع مختلف زندگی گوگوش) هر بخش از مصاحبه را که خواسته بودند قطع و یا حذف کرده بودند و هر آنچه مد نظر داشتند را پخش کردند.
چند نکته در پیرامون این مصاحبه مطرح شد که اتفاقا در اتاق کافه سینما، در کلاب هاوس با همین موضوع بیش از 9 ساعت در این باره بحث و گفتگو صورت گرفت. بحث این بود که این مصاحبه در جهت تخریب مسعود کیمیایی صورت گرفته است یا خیر؟ آیا در ادامه بحث "من هم" یا "می تو" ایرانی است که مدتی است بسیار سر و صدا کرده است یا خیر؟ این قضیه برای احیا برند خود گوگوش است یا خیر؟ و ...
بعد از مصاحبه پولاد کیمیایی فرزند مسعود کیمیایی (شوهر چهارم گوگوش) به او و حرفهایش درباره مادرش (گیتی پاشایی) واکنش نشان داد و یک ماه به آنها فرصت داد تا با او مصاحبه کنند:
« «من از خانم هما سرشار و تلویزیون من و تو می خواهم که حق من را برای دفاع از طرف گیتی پاشایی برای باز کردن حقایق محفوظ بدارند و آن چیزی که در طول این ۸ سال بر من گذشت و نامادری ای که دیدم و چرا مجبور شدم برگردم و چرا برگشتیم و چراهای دیگر را پاسخ دهم. آیا ما از کنسرت های گوگوش پول دزدیدیم؟! جواب خواهم داد. جواب خواهم داد که چه اتفاقی بر ما گذشت.
فقط کمی صبر و می خواهم که در جایی بی طرف و بدون یک کلمه سانسور این اتفاق بیفتد و حقایق گفته شود و خانم هما سرشار موضوع را وسط حرف من منحرف نکند. مردم ببینند. یک ماه فرصت می دهم که این اتفاق بیفتد و در غیر این صورت با تلویزیون دیگری گفتگو خواهم کرد و برملا خواهم کرد و پدرم هم باید جوابگوی همه ی این سؤالات باشد. حرفهای بسیار زشتی علیه او زده شد، خودش خواهد گفت.»
هوشنگ گلمکانی (منتقد سینمایی) هم مرتبط با همین قضیه در صفحه اینستاگرامش نوشت:
« ای کاش گوگوش این مصاحبه را نمیکرد. نفهمیدم چه فایدهای از این مصاحبه برای خودش تصور میکرد. البته که مصاحبهکننده و رسانه تولیدکنندهاش از این مصاحبه سود تبلیغاتی بردند اما خودش به دنبال چه بود؟ خواست در ۷۲ سالگی برای دوستدارانش درد دل کند؟ به اتهامهایی پاسخ بدهد؟ از درآمد احتمالی پخش این مصاحبه نصیبی ببرد؟ حرفهای سالها مثل بغضی در گلو مانده را یک بار برای همیشه بیرون بریزد و خودش را خلاص کند؟ دلیلش هر چه باشد، او با این مصاحبه فرو ریخت.
بیتردید هیچ کس کامل نیست و بدون این مصاحبه هم میدانستیم که زنی همچون گوگوش که از کودکی روی صحنه بوده و به تعبیری برای پدرش کسب درآمد میکرده، در بالاترین جایگاه محبوبیت و ستارگی مورد سوءاستفادههایی قرار میگرفته، در اوج بوده که ۲۲ سال خانهنشین شده و چهار ازدواج ناموفق داشته، یعنی یک زندگی خصوصی ویران.
اما با همه اینها جایگاهی نزد مردم داشته که با وجود کنجکاویهای قابل درک و آشنای افکار عمومی برای سرک کشیدن به زندگی خصوصی چنین مشاهیری، ابهت و دوامشان در ابهام ماندن جزییات زندگیشان است تا مجالی باشد برای خیالپردازی دوستداران آنها. نه این که همه خطا کردند و من قربانی بودم.
از حیث ژورنالیستی هم این مصاحبه چندان موفقی نبود و از ظرفیتهای بسیار بالای چنین رویدادی استفاده نشد. هم لحن و میمیک و ادبیات پرتکلف مصاحبهکننده (برخلاف ادعای دوستی صمیمانهشان) آزاردهنده بود و هم عدم قطعیت و تردیدی که در پس لحن پرطمأنینه و متزلزل و نامطمئن گوگوش بود، وقتی در موارد حساس زندگیاش میگفت.
میشد احساس کرد در جاهایی دروغ میگوید اما بالاخره باید چیزی بگوید به قصد رفع اتهام ؛ برای اثبات حقانیت خود و مقصر بودن دیگران، که این بدترین قسمتش بود، البته جدا از بدیهیات بیهودهای مثل تاثیر حضور و ابراز احساسات مردم هنگام اجرای برنامههایش.
ای کاش گوگوش چنین مصاحبهای نمیکرد و با خوب و بدش، تا همیشه در هالهای از مه، در دوردست باقی میماند. این مصاحبه هیچ نکته و دستاورد مثبتی برایش نداشت و همه پیامدهایش برای او منفی بود.»
نکته قابل تامل در کل مصاحبه این است که از منظر گوگوش همه خطا کار بودند و او قربانی!
آنچه که معلوم است ظاهرا پیامدهای این مصاحبه برای گوگوش بیشتر از اینکه مثبت باشد منفی بوده و شاید خود گوگوش و تیم فکری پشت این مصاحبه انتظار چنین اتفاقی را نداشتند. بهر روی از قدیم گفته اند که همیشه آنچه که فکر میکنی نخواهد شد.