اونوقت که من کوچیک بودم یه همسایه داشتیم به هر بهونه ای میخواست با مادرم حرف بزنه میومد میگفت سیب زمینی دارین؟روغن دارین؟ ما مهمون داریم روغن کمه.جالب اینه نمیرفت مغازه چیزیکه میخواست روبخره.میومد خونه ما.بعد یکساعت تمام مینشست بامادرم حرف میزد.بعدهم چیزی که خواسته بود میگرفت می برد.الان فکرمیکنم که ماهیچوقت توخونه چیزی کم وکسرنداشتیم.یاچیزی کم نبود.البته همش بخاطرتدبیرمادرم بود.
1
13
شنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۷
پاسخ شما چیست؟
0%
ارسال پاسخ
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.