خاطره ری شهری از ازدواج با دختر ۹ ساله آیت الله مشکینی
+19
رأی دهید
-103
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ آیتالله محمدی ریشهری پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. به همین مناسبت خاطره معروف ری شهری درباره ازدواج را به نقل از کتاب خاطرات او بازنشر می کنیم. در خاطرات ری شهری آمده: خانواده ام را فرستادم تا دختر آقای مشکینی را ببینید آن ها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند:« خوب است، ولی خیلی کوچک است.» او در آن هنگام تقریبا نه ساله یا کمتر بود، قرار شد به طور خصوصی صیغه عقد اجرا شود، اما جشن ازدواج تا آمادگی یافتن وی به تاخیر افتد قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد کردم که هر چه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشکیل دهیم. آقای مشکینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود. دلیل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنی بود. چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت، اما من موضوع را با جدیت پیگیری می کردم که همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه خود ببرم.همسر آیتالله محمدی ریشهری و دختر مرحوم آیتالله علی مشکینی پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. به همین مناسبت خاطره معروف ری شهری درباره ازدواج را به نقل از کتاب خاطرات او بازنشر می کنیم.
آیت الله ری شهری در بخشی از کتاب خاطرات خود درباره ازدواجش می نویسد: مدت اقامتم در نجف معمولا مانند بسیاری از طلاب، شبهای جمعه به کربلا می رفتم، یکبار که تشرف پیدا کردم، خیلی ساده خدمت حضرت ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) عرض کردم:« آقا من مایلم ازدواج کنم». پس از بازگشت به نجف در مدرسه ی آخوند، در حجره آقای متقی با حاج اصغر آقا(رحمـة الله علیه) مشغول خوردن صبحانه بودیم که سخن از ازدواج به میان آمد. اصغرآقا گفت: « آقای مشکینی دختری دارد، ولی کوچک است می خواهی برایت درست کنم؟» گفتم :« نه» گفت: « چرا؟» گفتم:« چون ما با هم سر یک سفره می نشینیم، ممکن است شما پیشنهاد کنید و ایشان موافق نباشد و رفاقتمان هم از بین برود.» ایشان گفت:« نه، من موضوع را با ایشان در میان خواهم گذاشت.» هرچه اصرار کردم که این اقدام به مصلحت نیست، ایشان نپذیرفت.
در آن هنگام، جناب حاج آقا مرتضی تهرانی از علمای مهذب و بزرگوار تهران برای زیارت به نجف آمده بود. حاج اصغر آقا ایشان را واسطه کرد تا موضوع را با آقای مشکینی در میان بگذارد. آقای مشکینی پاسخ ایشان را موکول به استخاره کرد و پس از چند روز پاسخ داد که استخاره کردم خوب آمد.
پس از موافقت ایشان، جریان را به خانواده ام در تهران نوشتم و از مادرم و عمه ام - عذرا خانم - که خدا هر دو را مشمول رحمت واسعه ی خود نماید- خواستم که به قم بروند و صبیـه ی ایشان را ببینند.
آن ها رفتند و دیدند و پسندیدند و در پاسخ نامه من نوشتند:« خوب است، ولی خیلی کوچک است.» او در آن هنگام تقریبا نه ساله بود، قرار شد به طور خصوصی صیغه عقد اجرا شود، اما جشن ازدواج تا آمادگی یافتن وی به تاخیر افتد و بدین ترتیب مقدمات ازدواجم سامان یافت.
چند ماهی پس از این ماجرا آقای مشکینی تصمیم گرفت که به ایران بازگردد. من هم به فاصله ی کوتاهی پس از ایشان بازگشتم و بدین ترتیب مدت اقامتم در نجف حدود سیزده ماه شد. آیت الله مشکینی پس از بازگشت به ایران به مشهد تبعید شد، من هم همراه ایشان به مشهد رفتم.
پس از گذشت مدت کوتاهی در مشهد موضوع اجرای صیغه عقد مطرح شد. نکته جالب و آموزنده این که آقای مشکینی تعیین مقدار مهریه را به عهده من گذاشت. من فکر کردم مبلغی بنویسم که قدرت پرداخت آن را داشته باشم. از این رو مهریه را مبلغ پنج هزار تومان نوشتم. ایشان که در اثر خطای دید، پنج هزار تومان را پانصد تومان خوانده بود، به ما پیغام داد:« من حرفی ندارم که مهریه او پانصد تومان باشد، ولی چون مهریه خواهر بزرگ او هزار تومان است همین مبلغ را برای مهریه او بپذیر. من تعهد می کنم که کاری کنم که بیش از پانصد تومان شما بدهکار نشوید!»
اینگونه برخورد آن هم از شخصیتی مانند آیت الله مشکینی، حقیقتا ارزنده و آموزنده بود. باری عقد ازدواج ما در حرم حضرت ثامن الحجج(ع) توسط آقای مشکینی و یکی از رفقای فاضل ایشان، مرحوم آقای علمی، بدون هیچ گونه تشریفات اجرا شد. از آن پس من مانند یکی از اعضای خانواده آقای مشکینی در منزل ایشان و به قول معروف« داماد سر خانه» بودم.
قریب یکسال و نیم بدین منوال گذشت. سال 1347 ساواک با بازگشت ایشان به قم موافقت کرد. من هم همراه ایشان به قم آمدم. به تدریج شرایطی پیش آمد که احساس کردم ادامه این وضع به مصلحت نیست. با اینکه قرار بود جشن ازدواج ما چند سال بعد باشد، پیشنهاد کردم که هر چه زودتر انجام شود تا بتوانیم زندگی مستقل تشکیل دهیم. آقای مشکینی ابتدا با این پیشنهاد موافق نبود. دلیل مخالفتش هم کوچک بودن همسرم از نظر سنی بود، چون در آن هنگام یازده سال بیشتر نداشت، اما من موضوع را با جدیت پیگیری می کردم که همسر من است و شرعا حق دارم او را به خانه خود ببرم. آقای مشکینی با نهایت بزرگواری و فروتنی فرمود:« آن چه من می گویم بر اساس مصلحت شماست وگرنه من حاضرم هرچه دارم را با یک ریال شما مصالحه کنم»! سرانجام با اصرار من ایشان راضی شد و جشن ازدواج ما در سال 1347 برگزار شد.
۴۶

Herzl - امستردام، هلند
دختر ٩ ساله زوج یک قاطر نمى دونم غول بیابونى شد.
5
104
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۳
۳۵

arian1 - ابادان، ایران
آخوندهای بی شرف و بی ناموس دقیقا مانند پیامبر پدوفیل شان فقط بدنبال دختر بچه ها هستند. معمولا این آخوندها اگر لواط کار نباشند بدنبال بچه های خردسال هستند.
22
108
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۴
۳۷

antislam2500 - قم، ایران
این اتش به گور گرفته می بایست بعنوان Sex offender register میکرده. خاک بر سر ملتی که در شورش 57 باعث شدند این کثافت ها سر کار بیایند. این یارو چندیدن و چند سال قاضی القضات رژیم حاکم بر مردم بوده است
20
123
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۰
۳۹

freedom of the press - تهران، ایران
زشتی و پلیدی و هرزگی و بیشعوری و ....ی از صفات ملاهای بی مصرف است. .. تو ذات نداشته تون
20
102
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۸:۵۷
۶۶

بینوایان1 - دوسلدورف، آلمان
ای بیشرف جانی کثیف
4
128
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۹:۱۴
۵۰

Nagonsar - مونیخ ، آلمان
چرا تمام اینها بعد از سقط شدنشون درمورد کثافتکاریها و حـ... بازیهای اینها شروع به تبلیغات میشه. مگر ملت در ان ۴۳ سال کم دید؟ زندگی نامه خمین ی توله سیک را بخوانید که در یکی از دهات نزدیک بصره دختر۶ ساله کسی که از مقلیدینش بود را شب صیغه کرد!اینها مبلغین مسلک مردار پرستی و پست شیعی هستند، همه جنایاتشون ختم میشه به یک حـ... فرضی به اسم مهدی، یعنی هر پستتی در موردشون گفتن کمه!اینها مبلغین یک مسلک پست وساخته و پرداخته عده ای بیمارجنسی و هرزه امیباشند، مسلکی که بر پایه دروغ و ریا وبر وزن بند تنبان پایه ریزی شده.حده ای انگل و مریز جنسی که به اسم حق امام و خمس بیش از نیمی از حاصل زحمت ملت را غارت میکنند. بشر و جامعه اسلامی تنها زتمانی به رشد معنوی و انسانی میرسه، که این انگلهای مردار پرست را بدون ترحم بزرگ و کوچک ریشه کن کنه.تنها را رسیدن به انسانیتی که تمام ادیان ازان گفتن و خدایی که بشارت دادن،ریشه کن کردن اخوند جماعت است.. چرا مردک پست فرطرت علی وپ حسین پرست با دختر ۹ ساله ازدواج نکنهه، نگران خرج زندگی است یا را سه طلاقه کردن دختر را بعد از انکه سوارشد شد را بلد نیست...
6
67
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۸
۵۰

Nagonsar - مونیخ ، آلمان
...؟.باید این لجنها را در اردوگاهی تل انبار کرد و بعد مال و جان و ناموس نداشتشون را حراج کرد و از بچه شیرخواهشون شروع کرد تا میرسه به هم پالکیهای جنتی!
9
71
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۹:۵۸
۵۸

shaboruz - پاریس، فرانسه
پدوفیل قاتل !!
5
80
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۰
۵۵

hamid411 - لس آنجلس، ایالات متحده امریکا
اونوقت نباید گفت .. تو ذات این دین و دینفروشها؟ و اینکه تازه عارض هستن که تمام دنیا زن رو ابزار تبلیغات کردن. ای فراهم کننده های مکان! خود پیغمبرتون به زور ٧٢ حوری آدم دور خودش جمع کرد وگرنه کسی تو فرق سرش باد معده نخورده بود که بیاد روزی ١٧ بار باسن رو بده هوا.
6
68
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۸
۵۴

ana-hita - آتلانتا، ایالات متحده امریکا
[::antislam2500 - قم، ایران::]. میخواستی بگی چون فارسی اون کلمات رو یادت رفته برامون به انگلیسی نوشتی؟؟با لفظ ولحن قمی مینوشتی بهتر نبود؟ای بدم میاد از اونایی که سه چهارساله پاشون رسیده خارج میگن فارسی هم یادشون رفته.جالبه که چندین رو چندیدن نوشتی.
34
13
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۱:۱۳
۸۱

واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
ری شهری یک غلمان برای مشکینی بود . حرکت وخط سیر زندگی این دو نفر را خوب دقت کنید و محل زندگی این دو نفر را بر اساس نوشته خوداو را با دقت بخوانید. من خلاصه کنم ایت الله بیات زنجانی که فردی واقعا مسلمان بود تعریف میکند که من با شوق و اشتیاق فراوان برای ادامه تحصیل به نجف حرکت کردم . مسایلی در حوزه انجا دیدم که پس از یکسال بعد بایران بر گشتم و لباس روحانیت را از تنم در اوردم هر چقدر علت اینکار را پدرم از من پرسید من فقط گفتم من از روحانیت نفرت دارم و این لباس را بر تن نمی کنم. لذا ان مرد متقی در زمان مرحوم رضا شاه وارد دستگاه قضا شد و منصفانه ترین حکم ها را میداد . این هست ماجرای حوزه ها در قم و نجف.حال شما ماجرای زن گرفتن ری شهری را خودتان ببینید . البته قانون داماد گرفتن اخوند ها این چنین است که پدر زن باید از داماد راضی باشذ نه دختر. مرتضوی دادستان تهران و ایت الله یزدی هم دلیل این ادعا است. غلمان اقا . غلمان
4
61
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۱:۳۵
۶۸

خوش باور - تهران، ایران
به امید روزی که تمامی این گثافتها را بدرون چاههای کثافت سرازیر کنیم .و هر روز به زیارت آنها بشتابیم .
9
62
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۱:۴۰
۸۲

گفتگوگر - پیتزبورگ، ایالات متحده امریکا
هدف از ازدواج این جنازه و اکثریت مسلمان ها فقط دخول است و چیز دیگری برایشان هیچ اهمیتی ندارد
4
36
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۲:۰۳
۵۶

طلوع جاویدان - لاهه، هلند
اشغال خیلی کار خوبی کرده، کتاب هم نوشته
7
28
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۲:۴۴
۳۵

گارد جاویدان - فرانکفورت، آلمان
من مطمئنم که این ری شهری ترتیب مشکینی رو هم میداده مخصوصاً اون موقع که داماد سرخونه بوده
6
34
چهارشنبه ۳ فروردین ۱۴۰۱ - ۲۳:۵۸
۵۷

Ahoora Mazda - اکلند، نیوزلند
[::ana-hita - آتلانتا، ایالات متحده امریکا::]. دوباره یک اکانت سایبری ساندیسی فیک چند دقیقه ای.ازشون هم که بپرسی این اکانت چند دقیقه عمر داره؟ هیچکدومشون جواب نمیدن
6
3
پنجشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۱ - ۰۷:۱۷
۸۱

واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
گارد جاویدان درود بتو. درست فهمیدی و درست فکر کردی
2
2
پنجشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۶:۳۵
۸۱

واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
گارد جاویدان فرانکفورت. شما بدرستی فهمیدید . اخوند ها هر کسی را بخانه خودش. راه نمیدهند . جز انکه طرف خانه زاد باشد پدر زن باید از داماد راضی باشند نه دختر
2
3
پنجشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۷
۸۱

واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
گارد جاویدان فرانکفورت. شما بدرستی فهمیدید . اخوند ها هر کسی را بخانه خودش. راه نمیدهند . جز انکه طرف خانه زاد باشد پدر زن باید از داماد راضی باشند نه دختر
2
4
پنجشنبه ۴ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۶:۴۷