فروردین
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست***گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست***که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
تعبیر: تحول عظیمی در خود بوجود می آوری که این تحول هم مادی است و هم معنوی. در این کار تعجیل جایز است. شما از جایی به جای دیگر نقل مکان می کنید. سختی می کشید ولی راحتی در پی آن می باشد. خیالاتی را که در سر داری عملی کن که تو از این به بعد خوش خواهی بود.
اردیبهشت
صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد***ور نه اندیشه این کار فراموشش باد
آن که یک جرعه می از دست تواند دادن***دست با شاهد مقصود در آغوشش باد
تعبیر:گم کرده ی خود را پیدا می کنی. وعده ی دیدار نزدیک است. هوشیار باش. خبر خوبی به تو خواهند داد. با مشکلات بجنگ و از بخت خود گله نداشته باش بعد از هر تاریکی روشنایی هست . سعی کن عقلت بر قلبت غلبه داشته باشد. با این حال فکر نکن همه ی خوبی ها در تو جمع شده و عاری از هرگونه بدی هستی.
خرداد
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست***در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست***در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
تعبیر:غرور نداشته باش با اهل فن و نظر مشورت کن تا از خطاها به دور باشی. احساس خستگی می کنی و درونت غوغاست به ائمه متوسل شو تا به حقیقت برسی. تو را با دنیای فانی کاری نیست پس به باقیات برس و سینه ات را با یاد خدا پر کن تا به وصال یار برسی.
تیر
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح***صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات***بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
تعبیر:مسئله به این کوچکی را بزرگ نکن. چند صباحی را که زنده ای خوش باش و به اطر مسائل کوچک خود را آزار نده. می خواهی همه چیز را بدون هیچ سعی و تلاشی به راحتی به دست بیاوری. در راه خدا قدم نمی گذاری ولی انتظار بهشت داری. نامت نیکوست به عاقبت کاری که می کنی فکر کن.
مرداد
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست***می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت***وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست
تعبیر:دلت را مثل آیینه صاف کن. پرده های تاریک را از رویت کنار بزن تا حقیقت را ببینی آن موقع است که به مقام عالی می رسی. طمع نداشته باش تا عمرت طولانی باشد. بهشت تو آنجاست که حق مردم را به جا آوری. این همان راهیست که تو را به هدف می رساند.
شهریور
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است***وز پی دیدن او دادن جان کار من است
شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز***هر که دل بردن او دید و در انکار من است
تعبیر:کسی می خواهد با وعده و وعید شما را گول بزند، بسیار مراقب باشید. درآمد حلال و کم را به درآمد حرام و زیاد ترجیح دهید، در کلامتان ذکر خداوند را فراموش نکنید تا شما را از فقر به پادشاهی برساند. برای رسیدن به مراد باید هفت خوان رستم را طی کنید. قناعت کنید تا زندگی برایتان از شکر هم شیرین تر شود.
مهر
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست***دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است***لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
تعبیر:از روزگار انتظار بی اندازه داری و مرتب گله می کنی. زیاد شکایت نکن. حوادثی برایت اتفاق می افتد تا امتحان شوی. غم دنیا را نخور اینها همه خواست خداوند است پس از روزهای خوش زندگیت نهایت استفاده را بکن و از آن لذت ببر و قدر نعمت های خدا را بدان.
آبان
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را***دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز***باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
تعبیر:دوستی بهتو کمک می کند، دست او را پس نزن. به خاطر کاری که کرده ای تو را می بخشد. خود را پنهان نکن. سری در این کار است که با گفتگو و مشورت حل می شود. مطمئن باش پریشانی ات برطرف شده وحالت نیکو می گردد.
آذر
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت***به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود***زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
تعبیر: اینقدر ظاهربین نباش. ظواهر تو را فریب داده اند و بابت این مسئله از تو سوئ استفاده می کنند. فکر می کنی اگر جواب رد بشنوی میمیری و شفای دردت را فقط رسیدن به یار میدانی. هر چند که او کوچکترین توجهی به تو ندارد. خودت را خسته نکن.
دی
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت***آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع***شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
تعبیر:شکست تو در این راه پله ی صعودی است در راهی و هرگونه نقصان حکمتی دارد. چه بسا سلامتی تو در فقر باشد. امیدت را از دست نده. فعلاصلاح در این است که روزگار را اینطور طی کنی و یقین بدان راز بودن تو در این است که با روزگار صلح کنی.
بهمن
المنه لله که در میکده باز است***زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی***وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است
تعبیر:از اینکه اگر پیروز نشوی می ترسی و مدام در حال رنجیدن هستی تا رنج نبینی به مقصود نمی رسی. اگر قرار باشد با نبودن درد و مشقت وصل حاصل شود، نتیجه ی کار برایت لذت بخش نخواهد بود و در راه رسیدن به مقصود امکان از دست دادن مال و آبرو نیز می باشد.
اسفند
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد***وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر***ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد
تعبیر:صلاح در این است که فعلا" به عهدی که بسته ای عمل کنی. درست است که پشیمان شده ای اما خود را به دست سرنوشت سپرده ای. رحمت خداوند شامل حالت می شود و اقبال بلند و ثروت زیادی به تو می بخشد. اما مواظب باش با وزیدن باد غفلت زود همه چیز را از دست ندهی..