اوکراین؛ قمار بزرگ پوتین و شبح جنگ جهانی سوم

دویچه وله:علی افشاری
جنگ ناعادلانه و ناموجه علیه اوکراین در حال عبور از دهمین روز است. تا این لحظه دولت روسیه در تصرف سریع و آسان اوکراین شکست خورده‌ است. ارتش روسیه فقط کنترل کامل شهر خرسوف را به دست آورده است.

استراتژی روسیه در حال حاضر محاصره کمربندی شهرها، تخریب گسترده با بمباران، نابودی زیرساخت‌ها، هدف قراردادن مناطق غیرنظامی، استفاده از تسلیحات ویرانگر غیرمجاز چون بمب‌های خوشه‌ای، ایجاد محدودیت در برخورداری از غذا و دارو، محروم کردن مردم از آب، برق و سیستم‌های گرمایشی برای در هم شکستن مقاومت آنها است.

الگوی رفتاری ارتش روسیه مشابه عملیات در گروزنی در چچن و حلب در سوریه، تخریب شدید شهرها و تبدیل آنها به تلی از آوار و زمین سوخته است.

تا کنون مقاومت قهرمانانه مردم اوکراین و رهبری موثر و درخشان ولودومیر زلنسکی، رئیس‌جمهور محبوب اوکراین باعث شده تا معادلات تغییر پیدا کرده و حتی امکان شکست ارتش روسیه نیز محتمل شود. ارتش روسیه به لحاظ لجستیکی و عملیاتی نیز دچار مشکلات قابل اعتنایی است که در کنار ضعف روحیه و بی‌انگیزه‌گی در بخشی از سربازان عملکرد آن را آسیب‌پذیر ساخته‌است.

فعلا تمرکز ارتش روسیه بر تسخیر شهرهایی در جنوب اوکراین، قطع ارتباط دولت اوکراین با دریا و ایجاد کریدور برای اتصال نیروهایش به شرق است تا در ادامه به سمت مرکز و غرب حرکت کند. همچنین شهر کی‌یف در شمال را نیز در محاصره کامل قرار داده تا آماده تسخیر آن شود.

اما سرعت کند پیشروی ارتش روسیه ابهاماتی ایجاد کرده که سرنوشت جنگ اوکراین چه خواهد شد؟ تا پیش از این با توجه به امتناع ناتو از درگیری مستقیم نظامی و ایجاد منطقه ممنوعه پروازی بر فراز آسمان اوکراین تصور می‌شد روسیه کار سختی برای تصرف اوکراین و ساقط کردن دولت زلنسکی نداشته باشد. اما الان شرایط دگرگون شده‌ است. البته هنوز سناریوی تسخیر کامل اوکراین توسط روسیه ممکن است اما قطعیت آن مشابه گذشته نیست.

دو دور مذاکره برگزارشده بین نمایندگان دولت‌های اوکراین و روسیه نتیجه‌ای جز توافق برای ایجاد کریدورهایی جهت خروج غیرنظامیان و ارسال کمک‌های بشردوستانه در برنداشت اما طبق ادعای دولت اوکراین، نظامی‌های روسیه به تعهدات‌شان عمل نکرده‌اند.

تقاضاهای ظاهری دولت روسیه برای خاتمه جنگ بی‌رحمانه علیه اوکراین شامل مواری چون "به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر شبه جزیره کریمه"، "بیرون راندن نازی‌ها از کی‌یف"، "تضمین وضعیت بی‌طرف اوکراین بین ناتو و روسیه" و "خلع سلاح اوکراین" است. ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه تهدید کرده‌است که اگر دولت و مردم اوکراین به مقاومت خود ادامه بدهند آنگاه موجودیت کشور اوکراین به خطر می‌افتد. این سخن بدین معنی است که شاید روسیه به سمت الحاق سرزمین اوکراین به قلمرو خود حرکت کند.

البته رصد کردن رفتار پوتین و تمایلات توسعه‌طلبانه او آشکار می‌سازد که هدف اصلی او بر خلاف صورتبندی کاذبی که ارائه می‌دهد و ادعاهای بی‌اساسی که مطرح می‌کند پایان دادن به استقلال و حاکمیت ملی اوکراین است. پوتین در اظهار نظر رسمی و بر خلاف واقعیت‌های تاریخی و تعهدات و توافقات قبلی جمهوری فدرال روسیه موجودیت مستقل کشور اوکراین را رد کرد.

اما آنچه در محاسبات پوتین درنظر گرفته نشده بود و اکنون به چالشی برای ارتش روسیه تبدیل شده ‌است، مقاومت گسترده مردم و عملکرد خوب ارتش اوکراین، برخورد یکپارچه و متحد غرب، مخالفت و عدم همراهی مردم روسیه با تجاوز به اوکراین و بروز خشم گسترده در بین مردم جهان هستند.

اقتصاد روسیه زیر بار تحریم‌های سنگین کشورهای دمکراتیک و جهان آزاد با بحران بزرگ وبی‌سابقه‌ای مواجه شده‌ است. دولت چین که پیش از حمله ارتش روسیه به اوکراین پیمان فقدان محدودیت در همکاری با روسیه را امضا کرد توقعات روسیه را برآورده نکرده است و در حال تغییر جهت از همراهی اولیه به سمت موضع بی‌طرفی است.

جنگ اوکراین در سطحی فراتر رویارویی نیروهای حافظ نظم دنیای پساجنگ سرد با نیروهای مخالف آن و خواهان بازسازی دنیای دو قطبی شرق و غرب  را بازتاب می‌دهد و همچنین تقابل دمکراسی با اقتدارگرایی در دنیا. در عین حال رویارویی قدرت نرم با قدرت سخت متکی به توان نظامی نیز در پرتو آن دیده می‌شود.افکار عمومی دنیا با توجه به نفوذ و اثرگذاری بالای شبکه‌های اجتماعی مجازی نقش فعالی در شکل‌گیری قدرت نرم به نفع اوکراین ایفا کرده ‌است.

حال با این وضعیت و چالش‌های سختی که دولت روسیه پیدا کرده و هزینه سنگینی که مردم اوکراین به دلیل تجاوز نظامی روسیه و بخصوص الگوی ویرانگر آن در نبردهای نظامی در حال پرداخت هستند، آینده جنگ اوکراین چه خواهد شد؟

پوتین قبل و بعد از حمله نظامی به اوکراین تهدید به استفاده از جنگ‌افراز اتمی را طرح کرده‌ است. بر اساس دستور پوتین سلاح‌های اتمی روسیه در حالت آمادگی قرار گرفته‌اند. همچنین مقامات مسئول دولت روسیه در حال فضاسازی برای احتمال بروز جنگ جهانی سوم بوده و مرتب هشدار می‌دهند. پوتین در آخرین موضع‌گیری‌اش تحریم‌های گسترده غرب در کنار متحدان آسیایی‌و اقیانوسیه آن را به معنای «اعلان جنگ» به روسیه بشمار آورده ‌است.

تجزیه و تحلیل این اظهارات و تحرکات عملی ارتش روسیه در حمله به نیروگاه‌های هسته‌ای اوکراین و مبادرت به اقدامات پرخطر روشن می‌سازد که پوتین به هر قیمت می‌خواهد به اهداف مورد نظر خود در اوکراین برسد. این وضعیت کار را برای بازدارندگی در کوتاه مدت مقابل پیشروی ارتش روسیه در اوکراین دشوار می‌کند. با توجه به آسیب‌پذیری ارتش اوکراین در هوا و نسبت به حملات موشکی و هواپیمایی روسیه احتمال اینکه مقاومت کنونی بتواند به صورت کامل مانع از اشغال شهرهای عمده اوکراین و بخصوص کی‌یف بشود بالا نیست. البته ایستادگی کنونی اوکراینی‌ها متغیر تغییردهنده بازی بوده‌ است بگونه‌ای که سرنوشت آینده جنگ را نامشخص کرده‌ است. یک بار دیگر در تاریخ بشر نشان داده شد ملتی که برای سرزمین و حقوق اساسی خود می‌جنگند می‌توانند بر نابرابری در تسلیحات متعارف غلبه کرده و شگفتی‌آفرین شوند.

اما در عین حال حماسه‌آفرینی اوکراینی‌ها در دفاع از خود در چارچوب عدم توازن بالای نیرو و تسلیحات نظامی بین دو کشور تضمینی برای موفقیت پایدار و جامع آنها در ممانعت از اشغال کشورشان توسط ارتش روسیه نیست. ولی حتی اگر دولت روسیه تمامی قلمرو سرزمینی اوکراین را بگیرد باز موفقیت روسیه از لحاظ شاخص‌های موردنظر پوتین را در پی نخواهد داشت.

مشکلات اصلی دولت روسیه بعد از آن آشکار می‌شود که با مقاومت گسترده مردم اوکراین، جنگ‌های پارتیزانی و غیرمتعارف و استمرار فشار سنگین تحریم‌های گسترده غرب مواجه شده و در یک روند فرسایشی در شرایطی که افکار عمومی روسیه همراهی با اشغال نظامی اوکراین ندارد، محکوم به شکست در درازمدت است.

دولت روسیه نمی‌تواند با ساقط کردن دولت زلنسکی و بر سرکار آوردن یک دولت همسو و دست‌نشانده ثبات سیاسی در اوکراین برقرار کند و در نتیجه نیازمند حفظ نیروهای نظامی خود در اوکراین است که پیامدهای سنگین و پرهزینه‌ای برای روسیه دارد و سرنوشتی مشابه اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و یا جنگ بین الجزایر و فرانسه را اجتناب‌ناپذیر می‌کند. ناسیونالیسم اوکراین بعد از حمله ارتش روسیه رشد کرده و در آینده موقعیت قدرتمندتری پیدا می‌کند. بنابراین قمار بزرگ پوتین جز شکست در درازمدت برای روسیه نتیجه‌ای در بر ندارد.

توجه به این واقعیت است که می‌توان درک کرد چرا پوتین اینقدر اصرار دارد و همه فشار خود را می‌آورد که دولت زلنسکی شرایط او را بپذیرد تا هم توافقات پایدار شده و هم غرب ناگزیر از برداشته شدن تحریم‌ها شود. تجزیه و تحلیل مواضع مقامات مسکو نشان می‌دهد که آنها باور به استمرار تحریم‌های غرب ندارند. این اشتباه بزرگ تحلیلی آنها مشابه دستکم گرفتن توان مقابله ارتش و مردم اوکراین است.

اوکراین به دلیل وسعت، جایگاه ژئواستراتژیک، جمعیت مصمم و باورمند به حس هویت ملی متمایز با روسیه و حمایت گسترده جهانی لقمه گلوگیری برای پوتین و حلقه نزدیکانش است. در مقابل روسیه خواهان بازسازی مناسبات جهانی دوره امپراطوری تزاری و بازگشت به مناسبات قبل از فروپاشی شوروی با ناتوراست. تحریم‌ها تا زمانی که ارتش روسیه قلمرو اوکراین را ترک نکند نه تنها باقی می‌ماند بلکه گسترش یافته و تاثیرات آنها در گذر زمان شدیدتر می‌شود. استمرار حضور نظامی‌های روسیه در اوکراین برای آینده‌ای نامشخص و تبعات اقتصادی و سیاسی آن باعث متزلزل‌شدن پوتین و افزایش اعتراضات در روسیه نیز می‌شود. در حال حاضر روسیه تلفات انسانی عمده‌ای پیدا کرده است که در مداخله نظامی در گرجستان و سوریه نظیر آن را نداشت. افزایش خانواده‌هایی که سوگوار فرزندان یا والدین خودشان در روسیه هستند، مشکلات داخلی هسته قدرت را افزایش خواهد داد.

دولت زلنسکی بعید است تحت هر شرایطی خواسته‌های کنونی پوتین را بپذیرد‌، حتی اگر تسلط خود بر کی‌یف و کل اوکراین را از دست بدهد. از طرف دیگر عقب‌نشینی برای پوتین هم بسیار سخت بوده و توخالی بودن تهدیدها و مانورهایش را نشان می‌دهد. اینجا است که پیچیدگی و در عین حال خطرناک بودن شرایط خود پدیدار می‌شوند. عواملی چون "قرار گرفتن بیشتر در کنج و ناکامی"، "تشدید مشکلات شخصیتی و روانی" و "اوج‌گیری توهم تاریخ‌سازی برای روسیه" در پوتین خطر ارتکاب اقدامات پرمخاطره از سوی دولت روسیه را افزایش می‌دهد. خویشتنداری غرب و بخصوص دولت بایدن در تقابل نظامی با روسیه، عدم تحریم نفت و گاز روسیه و مدیریت فضا جهت بازگذاشتن راه بازگشت برای پوتین در این چارچوب قابل درک است. اما اگر پوتین بخواهد بر زیاده‌خواهی و ستیزه‌جویی‌اش اصرار کند آنگاه چه بسا گسترش جنگ به فراسوی اوکراین مهارناپذیر شود.

در این شرایط پوتین ممکن است برای خنثی‌سازی تحریم‌های غرب و تسلیم مردم اوکراین دست به استفاده از یک بمب تاکتیکی و کوچک اتمی در منطقه هدف بزند. این اتفاق که با توجه به موقعیت ذهنی پوتین، تهدیدات مکرر او و بن‌بست نظامی – سیاسی قرار گرفته محتمل است، می‌تواند مقدمه جنگ جهانی سوم شود. البته احتمال این اتفاق مشابه پذیرش شکست کوتاه مدت در حمله نظامی به اوکراین و پذیرش خواسته‌های دولت اوکراین و جامعه جهانی ضعیف و حتی کمتر از آن است اما منتفی نیست. خودداری ناتو از درگیری نظامی با روسیه برای قبل از استفاده ارتش روسیه از جنگ‌افزارهای اتمی و یا گسترش جنگ به حوزه‌ای فراتر از اوکراین است، اگر چنین اتفاقی بیفتد دیگر غرب ناگزیر از رویارویی نظامی خواهد شد و در نتیجه جنگ جهانی سوم با خطای محاسبه و توهم توسعه‌طلبی پوتین شروع می‌گردد.

منازعه اوکراین که در واقع خط اول پیکار بر سر تداوم یا بازگشت به مناسبات قبل از دنیای پساجنگ سرد است، شرایط موجود در دنیا را از اساس با گذشته متفاوت ساخته ‌است. ازاینرو گمانه‌زنی برای آینده جنگ اوکراین دشوار است و پسامدهای متفاوتی با بسامدهای کوچک و بزرگ می‌تواند بوقوع بپیوندند. محتمل‌ترین سناریویی که در پرتو مشاهدات موجود می‌توان از آن سخن گفت اشغال بخش‌های مهمی از اوکراین توسط ارتش روسیه و متمرکز شدن دولت زلنسکی و نهضت مقاومت مردم اوکراین در مناطق غربی و شمالی این کشور است که یک بازه زمانی نسبتا طولانی را در بر می‌گیرد. جنگ اوکراین در حوزه‌های نظامی، راهبردی و اقتصادی به احتمال زیاد زمان‌بر شده و دور جدیدی از تقابل بین قدرت‌های جهانی را شکل می‌دهد.
+14
رأی دهید
-3

نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.