فروردین
منم که گوشه میخانه خانقاه من است***دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک***نوای من به سحر آه عذرخواه من است
تعبیر: تحول عظیمی در خود بوجود می آوری که این تحول هم مادی است و هم معنوی. در این کار تعجیل جایز است. شما از جایی به جای دیگر نقل مکان می کنید. سختی می کشید ولی راحتی در پی آن می باشد. خیالاتی را که در سر داری عملی کن که تو از این به بعد خوش خواهی بود.
اردیبهشت
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد***وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر***ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد
تعبیر:رشته ی کار از دستتان رها شده، برای رسیدن به هدف خواب و رویا را کنار بگذار و تقوی پیشه کن. عجله و شتاب نداشته باش، صبور باش، روزگار وصل نزدیک است. دوست را از دشمن تشخیص بده، گذشته ها را فراموش کن و به روشنایی ها بیندیش.
خرداد
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست***که مونس دم صبحم دعای دولت توست
سرشک من که ز طوفان نوح دست برد***ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست
تعبیر:در کمک و خدمت به دیگران از هیچ چیزی مضایقه نمی کنید. برای دوست خوب جان خود را هم فدا می کنید اما انتظار نداشته باشید دوستانتان هم مثل شما رفتار کنند، زیرااینخصلت شماست. کمی در خدمت دل خودتان باشید و فکری برای درد خودتان بکنید.
تیر
خیال روی تو در هر طریق همره ماست***نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست
به رغم مدعیانی که منع عشق کنند***جمال چهره تو حجت موجه ماست
تعبیر:فریب مال و منال دنیا را نخور و در پی آرزوهای دور و دراز نباش. با قناعت و سادگی زندگی کردن بهتر از زندگی ای است که هر روزش پر از سختی و غم است. تکبر و غرور را رها کن و با ایمان باش.
مرداد
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست***دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت میبندد***گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
تعبیر:در کمک و خدمت به دیگران از هیچ چیزی مضایقه نمی کنید. برای دوست خوب جان خود را هم فدا می کنید اما انتظار نداشته باشید دوستانتان هم مثل شما رفتار کنند، زیرااینخصلت شماست. کمی در خدمت دل خودتان باشید و فکری برای درد خودتان بکنید.
شهریور
روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست***در غنچهای هنوز و صدت عندلیب هست
گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست***چون من در آن دیار هزاران غریب هست
تعبیر:با یک عذرخواهی همه چیز درست می شود و انشاالله از بند غم رهایی خواهی یافت. خداوند از تو حرکت می خواهد و خود برکت عطامی فرماید. روی به آستان حق بیاور تا به مقام عالی برسی. نذری کرده ای که اگر از این ورطه ی غم نجات پیدا کنی تا دم مرگ از راه راست برنمی گردی.
مهر
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست***دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است***لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
تعبیر: از انتظار خسته شده اید. منتظر جواب ثانیه شماری می کنید. باز هم شانس خود را محک بزنید. برای رسیدن به جواب به کسی دروغ نگویید، چون مشت شما باز می شود. متوسل به حیله نشوید. صبر داشته باشید. انشاالله جواب خواهید گرفت.
آبان
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است***سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میارید در این جمع که امشب***در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
تعبیر:از حرف سنجیده و درست ناراحت نشو. بدان که مصلحتتورا می خواهند هر چند که فکر کنی کسی درکت نمی کند. کاری را که اصرار به انجام آن داری عاقبت خوشی ندارد. در افکارت تجدید نظر کن. مشورت با اهل فن به تو کمک می کند، خرد در کنار صبرنیازهای تو را نیز برطرف می سازد.
آذر
خم زلف تو دام کفر و دین است***ز کارستان او یک شمه این است
جمالت معجز حسن است لیکن***حدیث غمزهات سحر مبین است
تعبیر:از روزگار انتظار بی اندازه داری و مرتب گله می کنی. زیاد شکایت نکن. حوادثی برایت اتفاق می افتد تا امتحان شوی. غم دنیا را نخور اینها همه خواست خداوند است پس از روزهای خوش زندگیت نهایت استفاده را بکن و از آن لذت ببر و قدر نعمت های خدا را بدان.
دی
ساقیا برخیز و درده جام را***خاک بر سر کن غم ایام را
ساغر می بر کفم نه تا ز بر***برکشم این دلق ازرق فام را
تعبیر:منتظر خبری هستید که باید برای رسیدن این خبر انتظار زیاد بکشید و دست به دعا بردارید. ناامید نشوید به چیزی یا کسی شک نکنید. حسرت رسیدن این خبر نباید شما را از پای در بیاورد بندهای غم عاقبت از دلتان باز می شود اگر با خدا باشید.
بهمن
حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست***باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است***غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
تعبیر:درد دل کردن با ائمه اطهار برای تو از یک دوست عادی بهتر است چون هر منفعتی می بینی از هدایت ایشان است. وجود خود را به آنها نزدیک کن تا بلکه دلت آرامش بیشتری پیدا کند. در این حالت است که به مراد می رسی و فالت نیکو می شود و غم دوری عزیزان را نمی کشی و از آتش نفس اماره در امان می مانی.
اسفند
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است***چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا***کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است
تعبیر:چرا عاقل کند کاری ک باز آرد پشیمانی. از کاری که کرده ای بسیار نادم و پشیمانی. با شکست مواجه شده ای و فکر می کنی دیگر کسی تو را دوست ندارد و مورد احترام نیستی. اما مرور زمان همه چیز را دست می کند. مطمئن باش این شکست مقدمه ای است برای پیروزی بزرگ انشاالله..