فروردین
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها***که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید***ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها
تعبیر:افسوس ایام گذشته سودی ندارد. به آینده فکر کن. معامله ای می کنی که بسیار سودمند است. ولی طمع نکن. صداقت داشته باش و حقیقت را بگو. کار امروز را به فردا نینداز. از یار خود رنجیده خاطر نباش. دروغ و بدی ها را فراموش کن تا خورشید عشق به رویت لبخند بزند.
اردیبهشت
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است***ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و چشم مست میگونت***ز جام غم می لعلی که میخورم خون است
تعبیر:از روزگار انتظار بی اندازه داری و مرتب گله می کنی. زیاد شکایت نکن. حوادثی برایت اتفاق می افتد تا امتحان شوی. غم دنیا را نخور اینها همه خواست خداوند است پس از روزهای خوش زندگیت نهایت استفاده را بکن و از آن لذت ببر و قدر نعمت های خدا را بدان.
خرداد
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت***که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش***هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
تعبیر:آن کسی را که بسیار دوست می داری چند صباحی از او جدا می شوی و کسی را برای درد دل نمی یابی اما ایمان به خداوند و صبر باعث می شود این جدایی را تحمل کنی. فکر نکن که دیگر آخر زمان شده باز هم نکته ها و اتفاقات بسیار خوبی پیش خواهد آمد که دل مرده ی تو را زنده می کند. به امید بخشش خداوند باش.
تیر
منم که گوشه میخانه خانقاه من است***دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک***نوای من به سحر آه عذرخواه من است
تعبیر: تحول عظیمی در خود بوجود می آوری که این تحول هم مادی است و هم معنوی. در این کار تعجیل جایز است. شما از جایی به جای دیگر نقل مکان می کنید. سختی می کشید ولی راحتی در پی آن می باشد. خیالاتی را که در سر داری عملی کن که تو از این به بعد خوش خواهی بود.
مرداد
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است***صراحی می ناب و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است***پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
تعبیر: در انجام کار تاخیر جایز نیست. لطف همگان شامل حال توست. به تعهداتی که داده ای حتما عمل کن که این خود فرجی برای رسیدن به حاجاتت می باشد. رنج هایی که متحمل می شوی بی جواب نمی ماند. در وفای به عهد نیز سرآمد خاص و عام هستی. حیف نیست که به خاطر مسائل کوچک غم به دلت راه دهی.
شهریور
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت***آری به اتفاق جهان میتوان گرفت
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع***شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
تعبیر:هر چقدر کوشش کنی همانقدر نتیجه می گیری. به امی این نباش که از غیب برایت کاری انجام شود. همه چیز برای موفقیت مهیاشت کمی همت لازم است. کوچکترین خلافی باعث می شود هر چه را به دست آورده ای از دست بدهی. پایت را از گلیم خویش درازتر نکن. خداوند گواه بر اعمال توست. تلاشت را بیشتر کن، عمر زودگذر است. شما ذکرت سلامتی برای دیگران و خود باشد.
مهر
اگر به مذهب تو خون عاشق است مباح***صلاح ما همه آن است کان تو راست صلاح
سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات***بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح
تعبیر: تنهایی کاری از پیش نمی بری، احتیاج ب یک همکار و همدل داری که در ضمن راز تو را فاش نکند. گرمای عشق تو بدون کمک دوست سرد می شود و به یر نمی رسد. آسوده خاطر باش که او تکی گاه خوبی برای رسیدن تو به حاجاتت می باشد و راه ر برایت میسر می سازد.
آبان
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست***حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
مردم دیده ز لطف رخ او در رخ او***عکس خود دید گمان برد که مشکین خالیست
تعبیر:ناشکری نکن فقط به فکر خودت نباش به دیگران هم نگاه کن. از بلاتکلیفی نجات خواهی یافت. دوستان و آشنایان کمکت می کنند. کمی طاقت بیاور. فکر نکن که تنهایی، خدا با توست. تو به مقامی می رسی که همگان حیرت می کنند و این زمان دور نیست.
آذر
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را***که سر به کوه و بیابان تو دادهای ما را
شکرفروش که عمرش دراز باد چرا***تفقدی نکند طوطی شکرخا را
تعبیر: عیب جویی دیگران نکن. اول خودت را برطرف کن. تو چه خوب باشی و چه بد پای خودت نوشته می شود. این ح توست که هر طور بخواهی زندگی کنی و هدفی داشته باشی. حاجات تو یکی پس از دیگری برآورده شده و باز هم با نیاز به درگاه خدامی روی. تقوی را پیشه کن تا از پیشگاه حق رانده نشوی.
دی
شراب و عیش نهان چیست کار بیبنیاد***زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد
گره ز دل بگشا و از سپهر یاد مکن***که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد
تعبیر:در راهی که قدم نهاده ای هزاران رقیب داری که باید از میدان به در کنی. احساس غریبی می کنی اما به همین زودی چشمت به جمال یار روشن می شود و همگان برای اینوصل جشن خواهند گرفت. هیچ دردی نیست که درمان نداشته باشد. طبیب درد تو هم رسیدن به یار است.
بهمن
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را***که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم***مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
تعبیر:به آرزوهای دست یافتنی فکر کن. فکر آینده باش. همت کن بنیاد زندگیت را بر مبنای رنگ و ریا مگذار که همه چیز از بین رفتنی است. صید خوبی نصیبت می شود که تو را از رنج نجات می دهد. مراقب دام هایی که برایت پهن کرده اند باش.
اسفند
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست***دل سودازده از غصه دو نیم افتادست
چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است***لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
تعبیر: اراده ات بسیار قوی است و با آن می توانی دنیا را زیر و رو کنی. همه چیز را زیبا می بینی و از این دید خود راضی هم هستی. زیبایی ها آنقدر تو را مست کرده که به خزان فکر نمی کنی. گاهی خود را مثل باد سبک می دانی و دلت می خواهد همراه آن سرگردان باشی ولی این خیالات برایت ثمری ندارد پس اراده ی قوی خویش را به کار برده، دنیا و آخرت خود را بساز..